نیروی روانی و شخصیت
در بررسی رابطه میان ویژگی های شخصیتی و نیروی روانی با هوش تحلیلی دانشجویان یافت شد که استقلال و شوخ طبعی به میزان ۰\۴۵ با هوش تحلیلی همبستگی دارند. به عبارت دیگر، حدود شانزده درصد از تغییرات در هوش تحلیلی افراد، تابع اثر تعاملی «استقلال طلبی» و «شوخ طبعی» است (اسدی، ۱۳۹۹)
ظاهرا شوخ طبعی به عنوان یکی از خصایص نیروی روانی در تعامل با خصیصه شخصیتی استقلال طلبی می تواند به پیش بینی هوش تحلیلی امکان دهد. «استقلال طلبی خصیصه ای» به معنای كشاكشجویی، خشكرفتاری، گرایش به فرماندهی، استقلال شخصی، خطرطلبی و بیتفاوتی عاطفی است.
پژوهشها نشان میدهند نقش ویژگیهای شخصیّت در رضایت از زندگی بستگی به نیروی روانی دارد.
«پیوندجویی» به معنای دلسوزی، توجّه به احساسات دیگران و احترام به حقوق آنها، معاشرتطلبی، پیوندجویی، ترّحم به دیگران، ظرافت در بیان عاطفی و ترجیح فضای گرم عاطفی و «ارزشگذاری انتزاعی» به معنای علایق علمی، نظری، انتزاعی، فلسفی و عقلانی به همراه فعّالیّتهای فكری در کنار «حلّ مسأله» به مثابۀ تشخیص وكاربرد دانش و مهارتهای كه منجرّ به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف مورد نظر می شود از طریق «نیروی روانی» به معنای احساس نیرومندی شدید در حلّ مسألۀ مورد علاقه، بدون درماندگی و بدون احساس گذشت زمان همراه با اندیشههای هیجان انگیز که فرد را به سوی انجام برای کار بزرگِ نو سوق میدهد منجرّ به رضایت فرد از زندگی میشود؛ بدین معنا که فرد از حمایت راهنما و معنویّت برای درست زیستی در هنگام رویارویی با سختیها برخورداری مییابد و از همراهی فرد مناسب، احترام و همکاری اطرافیان، استقلال و آزادی کافی بهره مند میشود به گونهای که به وی احساس آرامش روانی و سرزندگی میدهد و با استقرارش در جایگاهی شایسته، نقشی پویا، متنفّذ و رقابتجویانه در محیط دریافت میکند. به طور کلّی پایداری، انعطاف پذیری، استقلال طلبی، حسّاسیّت و پیوند جویی از طریق نیروی روانی باعث رضایت از زندگی زنان متأهّل میشوند.(مالمیر،۱۳۹۸)