تصمیمگیری
یک تصمیم، در واقع واکنشی به موقعیّتی خاصّ است و شامل قضاوت، انتظار و ارزشیابی می شود.
در هر فرایند تصمیمگیری، دو عنصر انتخاب و رفتار یا به تعبیری فرایند اندیشیدن و کنشوری در قبال محرّکهای جهان خارج وجود دارد.
انتخاب و رفتار، ویژگیهای هسته ای و بنیادین پدیدهٔ اخذ تصمیم قلمداد می شوند و فرآیندهای اندیشیدن و کنشوری را در بر میگیرند.
انگیزه های ما باعث گرفتن تصمیم میشود.
تصمیمگیری نوعی انتخاب از بین گزینهها است که بر اساس انتظارات ماست.
ما در بین جبر و اختیار، تنها در بخش اختیارات خود میتوانیم تصمیم بگیریم.
تصمیم گیری برای راه حل ها مستلزم چیرگی هیجانی است.
میزان خودباوری در توانایی در تصمیمگیری تاثیرگذار است. خودباوری در واقع نوعی ارزشیابی کلی درباره شخصیت فرد است و از ارزشیابی هایی واقعی و عینی ناشی میشود. خوباوری می تواند مثبت یا منفی باشد. خوباوری اشاره به درک فرد از خویش دارد شخص با یک باور مثبت از خود، حرمت عالی از خود خواهد داشت و برعکس. بطور کلی باور فرد به تلاش شخصی بر وقایع و رخدادهای محیطی اثر میگذارد؛ این همان چیرگی فرد میباشد.
تصمیمگیری با حل مسئله ارتباط دارد.
نیروی روانی بالا، احساس نیرومندی شدیدی در حل مسائل مورد علاقه میدهد درحالیکه فرد احساس درماندگی و گذشت زمان ندارد.
بی تابی باعث میشود که فرایند حل مسئله و تصمیم گیری دشوار بنظر بیاید. فعّالیّت و گفتوگوی ذهنی در ارتباط با مسائل فکری، فرد را دچار گرفتاری درونی، دلمشغولی و بيقراری مستمرّ و دائمی میكند. فرد در حال از دست دادن كامل یقین است. شکّ و تردید در حلّ مسائل، او را گرفتار ميكند. در حسرت کسانی به سر میبرد كه همیشه در حال یقین زندگی میکنند. نسبت به حلّ مسائل خود دچار بیمناکي و نگراني ميشود؛ به ويژه وقتی مسأله جدّي است ولي حلّ نمیشود.
پویایی بالا میتواند منجر به تعداد حل مسئله بالا بشود. کنجکاوی فرد پویا با هر مسألهٔ مبهمی در قلمرو فعّالیتهای مورد علاقهاش تحريک میشود. فرد در پی آن است كه از آن مسائل، سر در آورد، حقیقت را كشف كند و امور را روشن نمايد. لذا تعداد بالای مسائل کشف شده، تعداد حل مسئله و تصمیمگیری فرد را بالا ببرد.
انواع «خودِ» موجود در تفرّد، بستر و زمینه را برای تصمیمگیری مهیّا می کند؛ از آن رو که تصمیمگیری پدیده ای فردی (غیر مشارکتی) است. در مجموع این دو خصیصه، ظرفیّت ایستادگی بر روی دیدگاه فردی و تصمیم شخصی را تحقّق می بخشد.
تصمیمگیری یکی از خصیصه های حیطه پایداری در گستره خلّاقیّت است. دو مورد دیگری که حیطه پایداری در گستره خلّاقیّت به آن اشاره دارد؛ تفّرد و ایستادگی در رویارویی با محیط است.
در مجموع خصیصه تفرّد و خصیصه تصمیمگیری، که ظرفیت ایستادگی بر دیدگاه فردی و تصمیم شخصی به وجود آمد؛ شرایطی را برای فرد خلّاق به وجود می آید که آمادگی پیگیری خواسته ها و اولویتها و تصمیمها را در قبال موقعیتها و وضعیتهای محیطی داشته باشد. بدون چنین ایستادگیهایی، نه فرایند و نه برایند خلاقانه شکل نمیگیرد.
بر اساس مفهوم شخصیّتی «خودتعيينكنندگي»، نیاز به پیوندجویی، عاملي بنیادی برای پرورش اجتماعی و سلامت فردی محسوب ميشود. کسانی که در خلّاقیّت برجستهترند، تعيينكنندگي بالاتری نیز دارند و والدین افراد خلّاق نیز از تعيينكنندگی فرزند پشتیبانی میکنند. از این رو، افراد خلّاق به کوشش بیشتر برای ادلّهٔ تعيينكنندهتر گرایش دارند.
چنین شرایط شخصیّتی آنها را برای «قاطعیّت» و برتری «تصمیمگیری» آماده میكند. چنانكه نتایج پژوهشها گویای وجود این خصایص شخصیّتی در میان افراد خلّاق هستند. حتّی برای گونههای شخصیّت (علیرغم وجود تفاوتهای جنسیّتی در این حوزه) امكان پیشبینی «قاطعیّت» را بیشتر فراهم میآورند. این گونه است که فرد خلّاق رفتارهای جرأتمندانهای بروز میدهد.
برخی تفاوتهای فردی مهمّ در كیفیّت حلّ مسأله و تصمیمگیری از لحاظ جنبههای شخصیّت و روش شناخت وجود دارد.
از اين رو، مطالعات نيز نشان ميدهند به طور کلّی نظام شخصیّتی فرد خلّاق به گونهای است که با حفظ فاصله از مسأله و بهرهگیری از همهٔ چشم اندازها، قادر است ارزشها، عقاید و باورهای متعارض را در خود، یکپارچه سازد و آنها را در مسیر عملی خاصّی همگرا و منسجم كند. این ویژگی از مشابهتهای اساسی میان فرد خلّاق با يك مشاور مجرّب ورزیده به شمار میآید.