یکی از پدیدههای اساسی منبعث از روانشناسی تعاملی، پدیدهٔ تعاملی «بیتابی» است.
با ظهور این پدیده، باب تازه و گستردهای در حیطههای گوناگون روانشناسی محض (نظری) و کاربردی گشوده شده است.
بيتابي اشاره به «بيمناكي»، «گرفتاري دروني» و «بيقراري» ناشي از «گردش انديشه» دارد كه همراه با «تظاهرهای بدني» است و فرد احساس مي كند براي فعّاليّت، «تحت فشار» قرار دارد.
بیمناکی
بیمناکی به معنای وجود شکّ و تردید در حلّ مسائل است که فرد را گرفتار ميكند و وي نسبت به حلّ مسائل خود دچار بیمناکي و نگراني ميشود؛ فراموشی و ضعف حافظه، کلافهاش ميكند و او در حسرت کسانی به سر میبرد که همیشه در حال یقین زندگی میکنند.
بنابراين بيمناكي دربرگيرندهٔ سه ويژگي است:
1) فراموشی و ضعف حافظه (بیمناکی و نگرانی نسبت به حلّ مسائل خود، همراه با كلافه كنندگيِ فراموشی و ضعف حافظه)
2) شكّ و تردید (گرفتاریِ شکّ و تردید در حلّ مسائل)
3) حسرت يقين (فرد در حسرت کسانی به سر میبرد که همیشه در حال یقین زندگی میکنند)
گرفتاری درونی
گرفتاری درونی به معناي گفت و گوی ذهنی شدید در ارتباط با مسائل فکري مشغول كننده كه فرد را دچار گرفتاری ذهنی مستمرّ، بیتابی دائمي و احساس تنهایی ميكند و خواب را از او میگیرد. لذا گرفتاری درونی دربرگيرنده دو خصيصه است:
1) گفتوگوی ذهنی شدید مشغول کننده (گفت و گوی ذهنی و مسائل مشغول کنندهٔ فکري آن چنان شدیداست که فرد را دچار بیتابی مداوم و احساس تنهایی میکند و خواب را از او میگیرد)
2) گرفتاری ذهنی مستمرّ (گرفتاری ذهنی مستمرّ در ارتباط با مسائل)
بیقراری
بیقراری به معناي دلمشغولی و بيقراري ذهني مستمرّ همراه با سرگشتگی و احساس از دست دادن یقین به طور كامل است؛ به ويژه وقتی مسأله حلّ نمیشود، فرد دچار نااميدي از خود ميگردد و در پي آن، احساس فرسودگی تدریجی و حتّي احساس دائمي خستگی و ناتوانی وي را فرا ميگيرد و در قالب کم کاری و عدم فعّالیّت بروز مييابد.
پس بیقراری به سه ويژگي اشاره دارد:
1) احساس ناتواني (دلمشغولی و بيقراري ذهني مستمرّي كه همراه با سرگشتگی و احساس از دست دادن یقین به طور كامل است و فرد را دچار احساس دائمي خستگی و ناتوانی ميكند)
2) نااميدي فرسایشی (ناامیدی و احساس فرسودگی تدریجی بویژه وقتی مسأله حلّ نمیشود)
3) کم کاری مستمر (کم کاری و عدم فعّالیّت مستمرّ)
«گردش اندیشه»
گردش اندیشه به معناي انديشه گردي همراه با لرزش بدن است. پس گردش اندیشه اشاره به اين دو خصيصه دارد:
1) اندیشه گردی (هنگام روبروشدن با مسأله، انديشه فرد به هر طرفي ميگردد)
2) لرزش بدن (در هنگام رویارویی با یک مسأله و به فکر فرورفتن، لرزش شدیدي بدن را فرا ميگيرد)
«تظاهرهاي اندیشه»
تظاهرهاي اندیشه به معناي احساس خشکی دهان، تشنگی شدید و گرسنگی عجیب ناشي از شدّت اندیشه و فعّالیّت ذهنی و هنگامي كه مسأله جدّي ميشود ضربان و تپش قلب افزايش مييابد و وقتی مسأله حلّ نمیشود، فرد دچار سردرد ميگردد. پس تظاهرهاي انديشه شامل دو جنبه ميشود:
1) احساس تشنگی و گرسنگی (احساس تشنگی و گرسنگی شدید پس از یک فعّالیّت ذهنی و به فکر فرو رفتن)
2) احساس خشکی دهان، سردرد و افزایش تپش قلب (افزایش ضربان و تپش قلب و احساس خشکی در دهان ناشی از شدّت اندیشهها و جدّی بودن مسائل و دچار شدن به سردرد وقتی مسأله حلّ نمیشود)
«احساس تحت فشار بودن»
«احساس تحت فشار بودن» به معناي احساس تحت فشار بودن دائمي همراه با دلشورگي و دلنگراني براي انجام فعّاليت. از اين رو احساس تحت فشاري دو جنبه را دربر میگیرد:
1) احساس دلشورگی و دلنگرانی دائمی
2) احساس تحت فشار بودن دائمی برای انجام فعّالیّت
بنابراين بيتابي در مفهوم وسيعتر يعني شدّت انديشه گردي، فعّالیّت و گفتوگوی ذهنی در ارتباط با مسائل فکري، فرد را دچار گرفتاری دروني، دلمشغولی و بيقراري مستمرّ و دائمي ميكند كه همراه با سرگشتگی و احساس از دست دادن كامل یقین است؛ شکّ و تردید در حلّ مسائل فرد را گرفتار ميكند و او در حسرت کسانی به سر میبرد كه همیشه در حال یقین زندگی میکنند؛ نسبت به حلّ مسائل خود دچار بیمناکي و نگراني ميشود؛ فراموشی و ضعف حافظه، کلافهاش ميكند؛ به ويژه وقتی مسأله جدّي است ولي حلّ نمیشود، نااميدي از خود، احساس فرسودگی تدریجی، احساس دائمي خستگی و ناتوانی و احساس تنهایی وي را فرا گرفته و در قالب کمکاری و عدم فعّالیت بروز مييابد و خواب را از او میگیرد و او با دلشورگي و دلنگراني دائماً احساس ميكند كه براي انجام فعّاليت تحت فشار است و در پي آن، احساس خشکی دهان، تشنگی شدید، گرسنگی عجیب، لرزش بدن، افزايش ضربان و تپش قلب و سردرد بروز مييابد.
دیدگاه خود را بنویسید