انگاره یکپارچگی تعاملی وجود به ماهیت تعاملی بزرگترین پدیده های معرفت شناختی اشاره دارد: هستی، شناخت، انسان، نظام ارزشی و پاکسرشتی .
چشمانداز تعاملی مفهوم تیزهوشی، این پدیده روانشناختی را فراتر از ظرفیتهای شناختی محدود میداند. امروزه، ابعاد غیرشناختی تیزهوشی بهویژه از طریق گسترش و تنوع مطالعات، بهطرز برجستهای نمایان شده است. تحقیقات معتبر به بررسی ابعاد شخصیتی، عاطفی، نگرشی و ارزشی پدیده تیزهوشی پرداخته و تأکید بر اهمیت این ابعاد در درک جامعتر از تیزهوشی را نشان میدهند.
«رواندرمانی تعاملی» مبتنی بر «نظریهٔ تعاملی انتظار» از سه نیاز بنیادین امنیت، تفرّد و پیشرفت با هدف تحقّق «رضایت از زندگی» در درمانجو به فرایندهای مداخلاتی اقتضایی می پردازد.
این چشم انداز نو در رواندرمانی بر اصول و مبانی نظری خاصّی پی ریزی شده است که بر یکپارچگی ماهوی «هستی»، «شناخت»، «انسان»، «نظام ارزشی» و «پاکی سرشت»تأکید می ورزد.
هوش به مثابه ظرفیت کلی یادگیری و شناخت حداقل سه جلوه دارد: تجربی، تصیلی و تحلیلی. این جلوه های کلی از ماهیتی تعاملی و تنگاتنگ برخوردارند و طبعا غیر قابل تفکیک هستند. اما بروز آنها بستگی به زمینه و یا بافت دارد.نظریه تعاملی هوش با تأکید بر هوش های سه گانه که بزرگترین ظرفهای یادگیری را تشکیل می دهند، بسرعت بر پیوند تعاملی و یکپارچه آنها تأکید می ورزد.
بر اساس «نظریه تعاملی هوش» تعامل سه هوش تحلیلی، تجربی و تحصیلی موجب می شود تا ظرفیت کلی یادگیری و شناخت در آدمی تکوین یابد.
«نظريهٔ هيجان انديشه» به مثابه یک نظریهٔ عمومی در روانشناسی با تأکید بر یکپارچگی تعاملی دامنه های عاطفی، شناختی و رفتاری نظام روان، دیدگاهی نو در تبیین پدیده های روانشناختی فراهم آورده است. خلّاقیّت، تصمیمگیری، حلّ مسأله و نارساییهای عاطفی_شناختی بزرگترین زمینه های کاربرد این نظریه به شمار می آیند. «یکپارچگی تار و پود اندیشه و احساس» زمینه را برای بروز در ظرف «هیجان» مهیّا می سازد. پویایی و بیتابی دو گستره بزرگ هیجان اندیشه را تشکیل می دهند و در مجموع چهار مؤلّفه «سرسختی شناختی»، «جنب و جوش هیجانی»، «بیتابی روانی» و «نیروی روانی» گستره هیجان اندیشه را پی می ریزند. سهم این مؤلفه ها در تکوین تعاملی نظام روان به تفاوتهاي فردي (مانند هوش، سنّ، جنسيّت، عوامل فرهنگي) بستگی دارد.