نظریه‌های جاری تیزهوشی

به طور کلّی نظریه‌های جاری تیزهوشی را از لحاظ طرز تلقّی نسبت به «عامل» می‌توان در دو چشم‌انداز بررسی نمود: الف) عاملی، ب) ترکیبی.

چشم‌انداز عاملی

محدودیت قابل ملاحظهٔ چشم‌انداز عاملی در طبقه‌بندی‌های ارائه شده است. دسته‌بندی‌ها در این چشم‌انداز، دستخوش نوعی اختلاط و درهم‌آمیختگی میان ظرفیت عمومی با مظروف تیزهوشی شده است؛ حوزه‌هایی نظیر زبان، موسیقی، ریاضی، جنبشی (حرکتی)، اجتماعی، طبیعی، به مثابهٔ مظروف و محتوا محسوب می‌شوند که در کنار تیزهوشی عمومی، فضایی، منطقی و خلّاقیت طبقه‌بندی شده‌اند. در واقعِ امر، بسیاری از افراد تیزهوش یافت می‌شوند که در زمینهٔ اجتماعی از خلّاقیت برخوردارند و یا در زمینهٔ کلامی از ظرفیت منطقی بهره‌مندند.

لذا بررسی روانسنجانهٔ ابزارهای نظریهٔ «هوش چندگانه» (با نظارت صاحب نظریه) در تحلیل عاملی تأییدی، وجود هشت هوش از نُه هوش را با تغییراتی در گویه‌ها نشان داد، امّا فقط ضرایب چهار هوش (جنبشی، وجودی، بین فردی و کلامی) از اعتبار کافی برخوردار بود. (مک‌کلالان و کُنتی، 2008)

چنان که ذکر شد، هر چهار پدیدهٔ مزبور در واقع انواع زمینه‌های استعدادی (محتوا) قلمداد می‌شوند. از این رو، دسته‌بندی‌های ارائه شده در چشم‌انداز عاملی دچار آشفتگی مفهومی است.

چشم‌انداز ترکیبی

امّا محدودیت نظری چشم‌انداز ترکیبی اوّلاً در آن است که به ارائهٔ ظرفیت‌های عمومی اکتفا کرده؛ بدون آن‌که اشاره‌ای به مظروف یا محتوای تیزهوشی نماید. به همین سبب، چشم‌انداز مزبور یک روی‌آورد عاملی نام نگرفته است.

محدودیت نظری دوم، پافشاری در شرط «خلّاقیت» برای احراز «تیزهوشی» است. حال آن‌که جمعیت انبوهی از افراد دارای ظرفیت‌های شناختی برجسته وجود دارند که از خلّاقیت بالایی برخوردار نیستند.

دستاوردهای قابل توجّهی دلالت بر آن دارند که بروز خلّاقیت در پهنهٔ هوش، کامل و پایدار نیست. به بیان دیگر در یک تراز از ظرفیت هوشی، بروز قابل ملاحظه‌ای وجود دارد، حال آن‌که در سطحی دیگر، راه آنها از یکدیگر جدا می‌شود. (کیتانو و کایربی، 1986)

بروز خلّاقیت در پهنهٔ هوش بر اساس «نظریهٔ آستانه‌ای» به وجود سطح خاصّ بستگی دارد و مبیّن آن است که این بروز فقط در بهرهٔ هوشی پایین‌تر از 120 رخ می‌دهد. (هتریک و همکاران، 1966، فاکس بوچامپ و همکاران، 1993)

حتّی بررسی نظریهٔ آستانه‌ای بر پایهٔ «هوش چندگانه» در میان دانش‌آموزان ابتدایی نشان داد که همبستگی خلّاقیت به ترتیب با هوش بصری-فضایی، طبیعی، بدنی-جنبشی و زبانی بیشتر است. (پریتو و سانچز، 2005)

بنابراین با تأکید بر شرط خلّاقیت در احراز، «حلقهٔ تیزهوشی» بسیار تنگ خواهد شد و انبوهی از برجستگان، از گسترهٔ تیزهوشی حذف شده و نادیده گرفته می‌شوند.

فرایند پی‌ریزی مفهوم تیزهوشی در روانشناسی تعاملی

نگارنده در یک پژوهش سه‌ساله، مبانی نظری نخبگی را بررسی کرد. بر اساس بررسی مبانی نظری نخبگی، سی و دو عامل از صد و بیست گویه به دست آمدند و سرانجام در سه مقیاس، جایدهی شدند. به طور کلّی این مقیاس‌ها در دو حیطهٔ اساسی روانشناختی و پرورشی قرار می‌گرفتند. (کاظمی و همکاران، 1389)

در پی آن، برای کشف یک ساختار جامع از ماهیت روانشناختی تیزهوشی، سه مقیاس مزبور با دید و نگرش روانشناختی مورد بازبینی قرار گرفتند. بر این اساس، فهرستی مرکّب از مفاهیم روانشناختی شامل تیزهوشی، هوش، استعداد، خلّاقیت، نوآوری، پیشرفت تحصیلی حاصل گردید که در مجموع هجده عامل زیر را تشکیل می‌دادند:

  • هوش به معنای فهم خلّاقانه
  • هوش به معنای فهم موشکافانه
  • هوش به معنای تحلیل کارآورانه
  • هوش به معنای موهبت خدادادی خاص
  • تیزهوشی به معنای سرعت شناخت و عملکرد
  • تیزهوشی به معنای اشتمال و تنوّع
  • تیزهوشی به معنای گیرایی استثنایی
  • تیزهوشی به معنای هوش برجسته
  • تیزهوشی به معنای توانایی برجستهٔ خلّاقّانهٔ وظیفه‌مندانه
  • خلّاقیت به معنای طرح نو (بر پایهٔ توانایی و نگاه متفاوت)
  • خلّاقیت به معنای نواستنباطی بر پایهٔ هوش و باز بودن (در نواندیشی و نگاه)
  • خلّاقیت به معنای قدرت مولّد حلّ مسأله
  • خلّاقیت به معنای نوپدیدآوری بر پایهٔ اندیشه و توانایی
  • خلّاقیت به معنای پویایی نوکارآورانه بر پایهٔ توانایی
  • پیشرفت تحصیلی به معنای توانایی موفقیت در یادگیری
  • پیشرفت تحصیلی به معنای افزایش سطح آگاهی معتبر
  • استعداد به معنای توانایی شناخت و طبقه‌بندی مفاهیم
  • استعداد به معنای توانایی ویژه همراه با مهارت


قلمرو

بر این اساس، فهرست دیگری مرکب از سؤالات هجده عامل فراهم شد و یافته‌های بررسی مبانی در نمونهٔ چهارصد نفری آن (با ۲۵ سال به بالا و ساکن در شهر تهران) با تحلیل عاملی اکتشافی مورد مطالعه مجدد قرار گرفت. یادآوری می‌شود که نظرها در مقیاس لیکرت با درجات ۱ (بسیار کم)، ۲ (کم)، ۳ (متوسط)، ۴ (زیاد) و ۵ (بسیار زیاد) ارائه شده بود.

ضریب اعتبار فهرست بر اساس آلفای کرونباخ معادل ۰٫۸۶۱ بود.

تحلیل عاملی اکتشافی نتایج حاصل از سؤالات هجده عامل با چرخش واریماکس به وجود سه قلمرو اساسی با واریانس پنجاه و چهار درصد انجامید. قلمرو الف، بیست و سه درصد، ب، هفده درصد و ج، چهارده درصد واریانس داشتند. ضریب «کرویّت بارتلت» نیز در سطح بسیار بالایی به دست آمد (KMO معادل ۰٫۹۲).

یافته‌ها آشکار کرد که قلمروهای سه‌گانه مجموعاً چهارده زیر عامل فرعی را در بر می‌گیرند که می‌توان از آن‌ها به عنوان «قلمروهای اساسی تیزهوشی» یاد کرد. لذا قلمروهای مزبور را می‌توان چنین طبقه‌بندی کرد:

الف) آفرینندگی

این قلمرو به توانایی و احساس نیرومندی شدید برای تجربهٔ کنجکاوانه و فعال یک اندیشهٔ بزرگ هیجان‌انگیز برای نوپدیدآوری در اندیشه، پیشنهاد، نظر، استنباط، اکتشاف، و یا کار، دلالت دارد.

«آفرینندگی» شامل سه زیر عامل اساسی است که ممکن است از آن‌ها به منزلهٔ انواع آفرینندگی یاد کرد:

  1. نظریه پردازی: یعنی توانایی پدیدآوری چیز بدیع، اندیشهٔ نو و یا نظر جدید.
  2. نوآوری: ارائهٔ طرحی سودمند برای اوّلین بار یا ابتکار چیزهای نو که راه حل جدید، آسان و مؤثری برای مسائل دشوار در جهت بهبود زندگی باشد.
  3. استنباط: یعنی نگاه همه‌جانبه برای استنباط مفهوم جدید از ترکیب مفاهیم آموخته‌شده.

ب) پیشرفتگی

پیشرفتگی به معنای توانایی استثنایی در گیرایی تیز با سرعت بالا، پیگیری دقیق، درک و فهم بهینه در مواد درسی و آموزشی، تحصیل پیشرفته، انجام کار با دستیابی به مهارت یا دانش، مهارت ذاتی خاص در یک زمینه، طراحی راه‌حل جدید یا ابتکار چیز نو که برای بهبود زندگی سودمند است.

پیشرفتگی شامل پنج زیر عامل اساسی است:

  1. توانایی گیرایی: توانایی استثنایی در گیرایی تیز و استعداد بی‌نظیر و منحصر به فرد.
  2. فهم: دریافت سریع و دقیق و موشکافانهٔ مطالب.
  3. پیشرفت تحصیلی: توانایی موفقیت در روند یادگیری و فهم مواد درسی و کسب مدارج تحصیلی بالا بر اساس آزمون‌های معتبر.
  4. ورزیدگی: توانایی ویژه یا مهارت ذاتی خاص در انجام کاری در یک زمینه.
  5. نوآوری: ارائهٔ طرحی سودمند برای اوّلین بار یا ابتکار چیزهای نو که راه حل جدید، آسان و مؤثری برای مسائل دشوار در جهت بهبود زندگی باشد.

ج) سازماندهی

سازماندهی به موهبت خدادادی در توانایی درک، یادگیری، شناخت مفاهیم، تجزیه و تحلیل، ریشه‌یابی، موقعیت‌سنجی، طبقه‌بندی مفاهیم و انجام کار در سطح برجسته با پیدا کردن راه انجام آن، اشاره دارد.

سازماندهی شامل سه زیر عامل اساسی است:

  1. موهبت خدادادی: هوش و استعداد بالایی که گویی موهبت الهی است.
  2. مفهوم‌یابی: توانایی درک، یادگیری و شناخت مفاهیم و طبقه‌بندی آن‌ها.
  3. رهکاریابی تحلیلی: پیدا کردن راه انجام هر کاری در سطح برجسته بر اساس فهم، ریشه‌یابی، تجزیه و تحلیل، و موقعیت‌سنجی.

این قلمرو از تیزهوشی به ترتیب به هفت مفهوم بنیادین اشاره دارد:

  • مفهوم پردازی: تشکیل مفهوم، درک معنی، انتزاع، شناخت.
  • سازه‌یابی: مؤلفه‌یابی، تجزیه.
  • ریشه‌یابی: ردیف‌بندی، استدلال، قیاس، استقراء، استنادسازی، تعلیل، استنباط علّیّتی.
  • استنتاج: یافتن پیامدها و آثار متوالی یک مفهوم.
  • تلازم: یافتن آن مفاهیمی که با مفهوم مورد نظر همراهی غیرقابل تفکیکی دارند.
  • جایگاه‌یابی: یافتن موقعیت.
  • یکپارچگی: سازمان شناختی، ترکیب.

بنابراین مفاهیم هفت‌گانه سازماندهی در یک توالی منطقی قرار می‌گیرند.

زمینه

مراد از «زمینه» در اینجا اصطلاحاً وجود آمادگی انگیزشی و شناختی در موضوعی خاص است که معمولاً در قالب لذت از فعالیت، دقت و سرعت یادگیری، راحتی و مهارت بالا در انجام، بروز می‌کند.

مطالعهٔ اجمالی زمینه‌های تیزهوشی به وسیلهٔ نگارنده نشان داد که مهم‌ترین زمینه‌های کشف شده، شامل ریاضی، اجتماعی، حرکتی و کلامی است.

بر پایهٔ پیشینهٔ مطالعات، یک فهرست نظردهی والدین فراهم گردید و در میان نمونه‌ای از والدین اجرا گردید. این فهرست از اعتبار بسیار بالایی برخوردار بود (ضریب آلفای کرونباخ معادل 0.895).

تحلیل عاملی تأییدی نتایج حاصل از فهرست با چرخش واریماکس به وجود چهار زمینهٔ مزبور انجامید که مجموعاً هفتاد و شش درصد واریانس نشان داد. زمینهٔ ریاضی، بیست و سه درصد، اجتماعی، بیست و دو درصد، حرکتی، هفده درصد و کلامی، پانزده درصد واریانس داشتند. ضریب «کرویت بارتلت» نیز در سطح مقبولی به دست آمد (KMO معادل 0.70).

تعامل زمینه با قلمرو

«قلمرو تیزهوشی» در تعامل با «زمینه»، نوع تیزهوشی را شکل می‌دهد. قلمروهای تیزهوشی در تعامل با زمینه‌ها چنین ساختاری را نشان می‌دهند:

نظام سه‌گانهٔ تیزهوشی

بر پایهٔ «نظام سه‌گانهٔ تیزهوشی»، تیزهوشی از دو جنبهٔ ظرف یا «قلمرو» و مظروف یا «زمینه» برخوردار است. «قلمرو» در پوستهٔ کُره و «زمینه» در هستهٔ آن جای می‌گیرد و چنان که بیان شد، «قلمرو» در تعامل با «زمینه»، نوع تیزهوشی را فراهم می‌آورد.

بنابراین تاکنون سه قلمرو اساسی تیزهوشی شامل «پیشرفتگی»، «سازماندهی» و «آفرینندگی» به دست آمده است.

این نظام سه‌گانه را ممکن است تشبیه به «کُره» کرد تا به گستردگی و تنوع پوسته‌ها و هسته‌ها در قالب لایه‌هایی «پیاز مانند» در برون و درون دلالت نماید. یعنی دو دسته شیار یا برش افقی و عمودی در این «کره پیازی» وجود دارد.

پوستهٔ کره دارای برش‌ها و شیارهایی عمودی است که دو رأس کره را به یکدیگر پیوند می‌دهد. هر شیار یا برش عمودی نشانهٔ وجود یک «قلمرو» است که پیوستاری را از ناحیهٔ تحتانی تا فوقانی تشکیل می‌دهد. بدین معنا که درجهٔ آن تیزهوشی را از بسیار کم تا بسیار زیاد رقم می‌زند.

شیارهای مدوّر عرضی درون کره نشانهٔ «زمینه» است و هر برش و شیار عرضی در واقع یک «زمینه» را نشان می‌دهد.

برش‌های عرضی یا افقی به تعداد زیاد از هستهٔ مرکزی به نواحی پیرامونی گسترش یافته‌اند. شیارهای مدوّر با شعاع اندک، اشاره به برخورداری کم در یک زمینهٔ ویژه دارد و شیارهای گسترده نشانهٔ بهره‌مندی برجسته در آن زمینهٔ خاص است. اگر بپذیریم تاکنون چهار زمینهٔ اساسی کشف شده است، نزدیک‌ترین شیار مدوّر به هسته، اختصاص به زمینه‌ای دارد که کمترین برخورداری فرد تیزهوش به آن تعلق دارد و بدین ترتیب سایر زمینه‌ها از کم به زیاد قرار می‌گیرند.

اصول نظام

نظام سه‌گانهٔ تیزهوشی دارای نکاتی اساسی است که می‌توان از آنها به مثابهٔ اصول یاد کرد. توجّه به این اصول در درک و فهم بهتر ساختار بسیار مؤثّر است.

یک) تحقّق تعاملی

نکتهٔ بسیار بنیادین آن است که قلمرو تیزهوشی صرفاً با زمینه تحقّق می‌یابد و متقابلاً زمینهٔ تیزهوشی با قلمرو معنا می‌گیرد. به عبارت دیگر، اصطلاحاتی نظیر تیزهوشی آفرینندگی (خلّاقیّت) به طور مطلق، بدون توجّه به زمینه، تحقّقی ندارد؛ چنانچه تیزهوشی هنری با نادیدگی قلمرو، مبهم و بی‌معناست.

لذا این پنج زمینه در تعامل با سه قلمرو، پانزده نوع تیزهوشی را رقم می‌زند؛ مانند تیزهوشی پیشرفتگی حرکتی، تیزهوشی آفرینندگی حرکتی و تیزهوشی سازماندهی حرکتی.

دو) برخورداری عمومی

هر فردی که تیزهوشی‌اش در یک قلمرو و یک زمینه، احراز گردد، به فراخور و کم و بیش از سایر قلمروها (پوسته) و زمینه‌ها (هسته) برخوردار است؛ گرچه در آن قلمروها و زمینه‌ها به سطح تیزهوشی نرسد.

برای مثال، فردی که تیزهوشی‌اش در نوع سازماندهی هنری احراز گردید، کم و بیش از چهارده استعداد دیگر نیز بهره‌مندی‌هایی دارد؛ ولو برآن‌که هیچ‌یک از چهارده استعداد دیگرش در حدّ تیزهوشی نباشد.

سه) جمع‌پذیری

به طور کلّی چهار نوع جمع‌پذیری متصوّر است:

  1. ترکیب در پوسته: برجستگی ترکیبی در عالی‌ترین سطح در پوسته، امکان‌پذیر است؛ به گونه‌ای که سه قلمرو تیزهوشی به تساوی در زمینه‌ای خاصّ در یک فرد جمع گردد؛ مثلاً دارای تیزهوشی آفرینندگی کلامی، تیزهوشی سازماندهی کلامی و تیزهوشی پیشرفتگی کلامی باشد.
  2. ترکیب در هسته: وضعیّت جمع‌پذیری برجسته، ممکن است در زمینه نیز رخ دهد؛ یعنی فرد تیزهوشی یافت شود که در دو یا چند زمینه از یک تیزهوشی برخوردار باشد.
  3. ترکیب مختلط: وضعیّت جمع‌پذیری برجسته در قلمروها و زمینه‌ها (پوسته و هسته) نیز واقع می‌شود؛ نظیر جمع‌پذیری تیزهوشی پیشرفتگی کلامی، تیزهوشی سازماندهی اجتماعی و تیزهوشی آفرینندگی ریاضی در یک فرد.
  4. ترکیب جامع: برجستگی ترکیبی در عالی‌ترین سطح در همهٔ هسته‌ها و پوسته‌ها نیز امکان دارد، گرچه پدیده‌ای بسیار نادر است.

چهار) کثرت‌پذیری

چنان‌که نظام سه‌گانه نشان می‌دهد، شیارهای عمودی نشانهٔ قلمروهای تیزهوشی است. تاکنون فقط سه قلمرو از تیزهوشی شناخته و کشف شده است، امّا استدلال نیرومندی برای انحصار تیزهوشی در سه قلمرو در دست نیست.

پنج) تنوّع‌پذیری

تیزهوشی یک پدیدهٔ متنوّع است. بر خلاف مکتب ترکیبی، تیزهوشی صرفاً در یک نوع، منحصر نمی‌شود. گونه‌گونی و تنوّع پذیری تیزهوشی با جلوهٔ تعامل تحقّق می‌پذیرد.

شش) الزامات روانشناختی

هر یک از قلمروهای سه‌گانهٔ تیزهوشی ملازم با خود برخی صفات شخصیّتی، خصایص عاطفی و ویژگی‌های نگرشی را به همراه دارند که به نحو تعاملی بر بروز ظرفیّت‌های تیزهوشی مؤثّر هستند.

هفت) تأثّر از نظام روانشناختی

تیزهوشی یک فرد تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیّتی، انگیزشی و نگرشی وی قرار می‌گیرد. بی تردید قطع نظر از نظام روانی خاصّ هر قلمرو، از برخی خصایص روانشناختی فردی نیز بهره‌مند است که این خصایص نیز در تعامل با ظرفیّت‌های برجستهٔ مزبور قرار دارند.

تعامل سه قلمرو

نظام سه‌گانهٔ تیزهوشی بر پایهٔ قریب به سی سال تجربهٔ حرفه‌ای و تخصّصی نگارنده و نیز مبتنی بر مطالعات نظری وی در مبانی و مفاهیم نخبگی پی‌ریزی شد.

با توجّه به آنچه بیان شد، نظام سه‌گانهٔ تیزهوشی چشم‌انداز جدیدی را در مبانی روانشناختی تیزهوشی ارایه می‌دهد و آن مکتب تعاملی است.

پوسته
پوسته
توانایی‌های برجسته ذاتی
تیزهوشی
غیره
آفرینندگی
پیشرفتگی
سازماندهی
سایر

مظروف
زمینه
ریاضی





اجتماعی





حرکتی





کلامی





سایر





سایر





جدول 1 - ساختار تعاملی تیزهوشی

در حقیقت، «ماهیّت تعاملی تیزهوشی» به این معناست که تعامل «قلمرو» با «زمینه»، بستگی به خصایص شخصیتی، انگیزشی، نگرشی و سایر ابعاد نظام روانی فرد دارد.

در بحث جاری، همان‌طور که ذکر شد، با دو دسته از ملاحظات روان‌شناختی روبه‌رو هستیم:

  1. ویژگی‌های روان‌شناختی که با هر نوع تیزهوشی ملازم است؛ نظیر خصایص شخصیتی، انگیزشی و نگرشی مرتبط با «تیزهوشی سازمان‌دهی ریاضی» یا ویژگی‌های شخصیتی، انگیزشی و نگرشی مرتبط با «تیزهوشی پیشرفتگی اجتماعی».
  2. جنبه‌های روان‌شناختی که لزوماً با نوع تیزهوشی همراه نیستند.

«ماهیّت تعاملی تیزهوشی» به این جنبه‌ها اشاره دارد. به بیان دیگر، منظور شخصیت کلی، نظام کلی ارزشی و نگرشی و یا ساختار کلی انگیزشی فرد است که با طبیعت آن نوع تیزهوشی، پیوند ندارد.

لذا سه فرد «تیزهوش سازمان‌ده اجتماعی» با بهرهٔ هوشی یکسان، اما با سه شخصیت متفاوت، دارای سه نیمرخ «تیزهوشی سازمان‌دهی اجتماعی» گوناگون خواهند بود. همچنین دو فرد «تیزهوش آفرینندهٔ ریاضی» با بهرهٔ هوشی برابر، اما با نظام ارزشی و نگرش‌های گوناگون، دو نیمرخ «تیزهوشی آفرینندگی ریاضی» مختلف را بروز خواهند داد. همچنین دو فرد «تیزهوش پیشرفتهٔ کلامی» با بهرهٔ هوشی یکسان، اما با ساختار انگیزشی مختلف، دو نیمرخ «تیزهوشی پیشرفتگی کلامی» گوناگونی نشان می‌دهند.

باید توجه داشت که ویژگی‌های محیطی، از جمله خصایص فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، از طریق نظام روان‌شناختی فرد بر بروز و ظهور تیزهوشی تأثیرگذار است.

تعریف تیزهوشی در مکتب تعاملی

بر این اساس، تعریف کلی تیزهوشی در مکتب تعاملی را می‌توان به صورت زیر ارایه داد: «توانایی برجسته در هوش و کنش در زمینه‌ای خاصّ». بنابراین سه نوع توانایی برجسته در هوش و کنش وجود دارد: آفرینندگی، پیشرفتگی و سازمان‌دهی.

بدیهی است بسته به آن که این سطح برجسته توانایی را در چه برشی از انحراف معیار بدانیم، جمعیت بالقوه حایز آن برجستگی، متفاوت می‌شود:

  • 2 انحراف (2.28%)
  • 2.5 انحراف (62 در ده هزار)
  • 3 انحراف (13 در ده هزار)
  • 3.5 انحراف (2 در ده هزار)

بر این اساس می‌توان چنین تعریفی از «تیزهوشی» به دست داد:

ظرفیّت برجستهٔ پیشرفتگی، آفرینندگی یا سازمان‌دهی در زمینه‌ای خاص و یا به تعبیر مشروح، توانایی استثنایی در گیرایی تیز، پیگیری دقیق، درک و فهم بهینه، مهارت ذاتی خاص در یک زمینه، و یا نوپدیدآوری در اندیشه، پیشنهاد، نظر، استنباط، اکتشاف، و یا شناخت مفاهیم، تجزیه‌وتحلیل، ریشه‌یابی، موقعیّت‌سنجی، طبقه‌بندی مفاهیم و انجام کار در سطح برجسته در زمینه‌ای خاصّ (کاظمی، 1394).

بررسی تطبیقی

«مکتب تعاملی تیزهوشی و استعداد» همچون مکتب و چشم‌انداز عاملی بر وجود عوامل متنوع و متعدد تأکید دارد؛ امّا بر خلاف آن، زمینه‌ها را از قلمروها تفکیک می‌کند. در واقع به زبان منطق، تیزهوشی‌های «سازماندهی» و «آفرینندگی» (به‌مثابهٔ دو خوشهٔ اساسی خلاقیت)، «قسیم» زمینه‌هایی چون اجتماعی، حرکتی، کلامی و ریاضی واقع نمی‌شوند؛ بلکه در تعامل با آن‌ها قرار می‌گیرند.

افزون بر آن، قلمرو تیزهوشی دیگری موسوم به «تیزهوشی پیشرفتگی» در این مکتب ارائه می‌شود که مکتب عاملی بدان تصریحی نداشته است.

از سوی دیگر، محدودیت نظری چشم‌انداز ترکیبی چنان‌که ذکر شد، اولاً در آن است که به ارائهٔ ظرفیت‌های عمومی اکتفا کرده؛ بدون آن‌که اشاره‌ای به مظروف یا محتوای تیزهوشی نماید و دوم، آن‌که، «خلاقیت» را برای احراز «تیزهوشی» لازم می‌پندارد.

«مکتب تعاملی تیزهوشی و استعداد» به روشنی بر وجود مظروف تیزهوشی یا به تعبیری «زمینه» تأکید دارد و خلاقیت را علی‌رغم اهمیت شگرفش، صرفاً یکی از قلمروها یا ظرف‌های تیزهوشی در کنار سایر قلمروها مانند «تیزهوشی پیشرفتگی» برمی‌شمارد.

وجوه اشتراک مکاتب ترکیبی و تعاملی

با تسامح ممکن است دو وجه اشتراک اساسی میان مکاتب ترکیبی و تعاملی به دست آورد:

  • الف) مفهوم «نوآوری» که در هر سه قلمرو شناخته‌شدهٔ تیزهوشی یافت می‌شود؛ مشروط بر آن که «نوآوری» را سطح نازلی از «خلاقیت» تلقی کنیم.
  • ب) مفهوم «تیزهوشی پیشرفتگی» ظاهراً با آنچه در یکی از نظریات مکتب ترکیبی (نظریهٔ سه‌حلقه‌ای رنزولی) موسوم به «تیزهوشی آموزشگاهی» طرح شده، قرابت دارد؛ امّا «مکتب تعاملی» با تصریح بر وجود پنج مؤلفهٔ اساسی «تیزهوشی پیشرفتگی»، تصویر روشن‌تر، ژرف‌تر و گسترده‌تری از ماهیت یک قلمرو بسیار مهم و رایج تیزهوشی ارائه داده است.

در واقع اصطلاح «تیزهوشی آموزشگاهی (در سطح مدرسه)» ممکن است در نهایت به ترکیب مفهومی دو مؤلفهٔ «پیشرفت تحصیلی» و «ورزیدگی» اشاره داشته باشد؛ امّا بی‌تردید شامل «توانایی گیرایی کلی»، «فهم» و «نوآوری» نمی‌شود.

از این رو، «تیزهوشی پیشرفتگی» را می‌توان قلمروی دربرگیرندهٔ آن چیزی تلقی کرد که از آن به‌مثابهٔ «تیزهوشی آموزشگاهی» یاد شده است.

جمع‌بندی مکاتب تیزهوشی

خلاصه آن‌که به نظر می‌رسد مکاتب تیزهوشی در یک جمع‌بندی کلی بر وجود نکات ذیل تأکید دارند:

  • وجود یک عامل عمومی که دلالت بر ظرفیت شناختی بالاتر از سطح متوسط دارد.
  • دربرگیری استعداد
  • تأکید بر خلاقیت (در سطوح گوناگون از جمله نوآوری)
  • تنوع، چندگانگی یا چندوجهی بودن پدیدهٔ تیزهوشی

بنابراین، «تیزهوشی» بر پایهٔ اجماع مکاتب، «یک ظرفیت شناختی برجسته‌ای است که انواع استعداد و نوآوری را در بر می‌گیرد».

معادل‌های لاتین

[1] نگارنده برای این نظام، معادل لاتین زیر را برگزیده است:
"Trinary System of Giftedness" Theory (T.S.G.): three types of giftedness

[2] نگارنده برای این مکتب، معادل لاتین زیر را برگزیده است:
Interactive School of Giftedness and Talent (I.S.G.T.)

[3] Prominence ability in intelligence and action in special area