مفهوم زیستسیاست (Biopolitics) بهعنوان یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه انتقادی معاصر، راهی تازه برای تحلیل رابطه قدرت و حیات انسانی گشوده است. این رویکرد با تأکید بر آنکه سیاست مدرن نهتنها بر بدنها، بلکه بر حیات زیستی انسانها اعمال میشود، ساحتهایی از قدرت را آشکار ساخته که در سنتهای کلاسیک مغفول مانده بود. متفکرانی چون «آنتونیو نگری»، «مایکل هارت»، «اگنس هلر»، «فرانتس فهر»، «آنتونی گیدنز»، «دیدیه فسن»، پل «رابینو» و «نیکلاس رز»، هر یک از منظر خاص خود به واکاوی نحوه اثرگذاری قدرت در لایههای ژرف حیات اجتماعی و فردی پرداختهاند؛ از ظهور امپراتوری جهانی و مدیریت اضطراب زیستی، تا اقتصاد عواطف و مولکولیشدن زندگی.