مراد از «استعداد»، شناخت مفاهیم ويژه و طبقهبندی آن و یا بروز قابليّت شخصي و انجام ماهرانهٔ يك كار خاصّ است. (کاظمی و همکاران، 1389)
استعداد مفهومی فراگیرتر و گستردهتر از هوش اصطلاحی است و علاوه بر هوش، شامل مهارت نیز میشود و حتّی در سطح وسیعتر برخی ویژگیهای انگیزشی، عاطفی، نگرشی و شخصیتی را نیز در بر میگیرد. بنابراین وقتی در بارهٔ استعداد سخن میگوییم حدّ اقل باید به مفاهیم هوش و مهارت توجّه کنیم. اگر گفته میشود که شخصی در زمینهٔ فرهنگ از استعداد قابل توجّهی برخورداراست، بدین معناست که از هوش بالا و یا مهارت برجستهای در این قلمرو بهره مندی دارد.
بر اساس «ساختار کروی استعداد و تیزهوشی» (کاظمی، 1393الف) سه قلمرو اساسی تیزهوشی وجود دارد که مبتنی بر پنج توانایی بنیادین است. سه ظرفیّت شناختی (هوشهای تحلیلی، تجربی و تحصیلی) و دو مهارت (نوسودمندی و وظیفهمندی) تواناییهای بنیادین را تشکیل می دهند. این ظرفیّتها و مهارتها در تعامل با «زمینه»، «استعداد» نام میگیرند. مهمّترین زمینههایی که تاکنون کشف شده شامل: حرکتی، کلامی، اجتماعی، هنری و ریاضی است. (کاظمی 1393ب)
اینکه حوزهٔ «فرهنگ» یک زمینهٔ خالص و بسیط است یا از ترکیب زمینههایی چون کلامی، اجتماعی و هنری حاصل می آید، نیاز به بررسیهای زمینهیابی گستردهای دارد.
امّا به هر حال تواناییهای بنیادین مزبور در تعامل با حوزهٔ «فرهنگ» پنج استعداد اساسی را دراین قلمرو رقم میزنند.
باید توجّه داشت بر اساس ساختار یادشده، هر فردی کم وبیش به فراخور، بهرهای از همهٔ استعدادهای فرهنگی دارد و چنانچه در هریک از این ظرفیّتها و یا مهارتها برجستهتر بود، از عهدهٔ مقتضیات تخصّصی مربوط به آن حوزه بر خواهد آمد.
در این جا به برخی از مهمّترین ویژگیهای هوشی و مهارتی یک فرد مستعدّ در حوزهٔ فرهنگ اشاره میکنیم.
ذکر این نکته ضروری است که احراز هر یک از این پنج خصیصه (سه ظرفیّت و دو مهارت) کفایت میکند که یک فرد در قلمرو فرهنگ، مستعدّ تلقی شود و لازم نیست شخصی در همهٔ این ویژگیها از برجستگی برخوردار باشد.
الف) خصایص هوشی در قلمرو فرهنگ
فرد مستعدّ در قلمرو فرهنگ، از لحاظ ظرفیّت یادگیری و یا به بیان دقیقتر هوش، در یک یا چند زمینه از زمینههای ذیل، برجستگی نشان میدهد:
پیشرفت تحصیلی فرهنگی فرد مستعدّ در قلمرو فرهنگ، در دوران تحصیل، واحدهای عملی قلمرو فرهنگی را همواره با موفقیّت میگذراند؛ درک و فهمش در موادّ درسی فرهنگی به طور مستمرّ بهتر میشود و میکوشد با یادگیری بهتر موادّ درسی فرهنگی، دقّت عملش را در این حوزه بیشتر کند.
بنابراین، تحصیل و فهم موادّ درسی فرهنگی برای افزایش و بهبود دقّت عمل در امور فرهنگی است.
تجربهٔ فرهنگی فرد مستعدّ در قلمرو فرهنگ، به طور کلّی از تجربه پذیری بالایی در این قلمرو بهره مند است. هر مسألهٔ مبهم یا پیچیدهای در قلمرو فرهنگی، کنجکاویاش را تحريك کرده، همهٔ وجود وی را به خود مشغول میکند؛ اصرار دارد دانستههايش در قلمرو فرهنگی را تجربه کند و تا چیزی را که در قلمرو فرهنگی میداند، تجربه نکند، آرام نمیشود و بدون کسب تجربه، آموزههای فرهنگی را نمیپذیرد. از این رو، برای روشن شدن هر مطلبی در مباحث فرهنگی ، دست به تجربه میزند.
در تجربهٔ فرهنگی به تحصیل صِرف مواد درسی و مفاهیم رسمی فرهنگی اکتفا نمیشود؛ بلکه اولویّت، یادگیری و دریافت مفاهیم فرهنگی در بوتهٔ آزمایش و میدان تجربه به طور مستقیم است. به تعبیر دیگر، در تجربه از عمل برای یادگیری بهره گرفته میشود؛ امّا در تحصیل، یادگیری برای دقّت عمل است.
تحلیل فرهنگی فرد مستعدّ در قلمرو فرهنگ، به سادگی میتواند مفاهیم و مباحث فرهنگی را تحلیل و ریشهیابی کند و به راحتی از عهدهٔ طبقه بندی مفاهیم و اصطلاحات تخصّصی فرهنگی بر میآید و آن طبقه بندیها را به شیوههای نوینی انجام میدهد و برایش آسان است که حتّی دستهبندیهای جدیدی از مفاهیم مزبور، ارایه دهد و آنها را سازماندهی کند.
از این رو، در فرایند تحلیل فرهنگی، قطع نظر از مفاهیم رسمی که در جریان تحصیل موادّ درسی حاصل شده و یا آنچه در کوششهای تجربی مستقیم به دست آمده، سازماندهی مفاهیم فرهنگی مورد تأکید قرار میگیرد. به بیان دیگر، هدف از ریشهیابی و دستهبندی مفاهیم فرهنگی، سازمانیافتگی شناختی مباحث فرهنگی است. در واقع «تحلیل برای سازمانیافتگی» انجام میگیرد.
بر این پایه، «جنبهٔ هوشی استعداد فرهنگی» چنین تعریف میشود: «توانایی پیشرفت تحصیلی در مفاهیم و مباحث فرهنگی و یا سرسختی در تجربه اندوزی آنها و یا سازمانیافتگی شناختی آنها بر پایهٔ ریشهیابی».
ب) خصایص مهارتی در قلمرو فرهنگ
فرد مستعدّ در زمینهٔ فرهنگی از جنبهٔ ویژگیهای مهارتی حدّ اقل در یکی از این حوزهها از برجستگی قابل ملاحظهای برخوردار است:
وظیفهمندی فرهنگی آنچه در زمینهٔ فرهنگی از فرد مستعدّ در این قلمرو، میخواهند به درستی و دقیق انجام میدهد؛ اگر وظیفهای در قلمرو فرهنگی برایش تعیین شود، به خوبی از عهدهٔ آن بر میآید و اساساً مباحث فرهنگی را برای آن یاد میگیرد که کارهای فرهنگی را با دقّت انجام دهد.
نوسودمندی فرهنگی فرد مستعدّ در قلمرو فرهنگ، برای كارهای نو و تازه در مباحث فرهنگ، جنب و جوش كنجكاوانهای بروز میدهد و میتواند برای اوّلین بار طرحهای سودمندی ارایه دهد كه راه حلّ جدید، آسان و مؤثّری برای مسائل دشوار فرهنگی باشد؛ راه انجام هر كاری را در این قلمرو، به سادگی پیدا میکند؛ میتواند كارهای مربوط به قلمرو مزبور را با شیوهٔ نوین و متفاوتی ارایه دهد؛ در این عرصه توانایی دارد کاری در سطح برجسته انجام دهد. به طور کلّی در انجام كارهای سودمند مربوط به قلمرو فرهنگی از توانایی ویژهای برخوردار است.
لذا میتوان از «جنبهٔ مهارتی استعداد فرهنگی» و یا «مهارت فرهنگی» چنین تعریفی ارایه داد: «توانایی انجام کار دقیق و درست در وظایف محولّه و یا توانایی انجام کار برجسته و نو مبتنی بر رهکاریابی پویا و کنجکاوانه».
به طور کلّی مهارتهاي فرهنگي به سه طبقه از مهارتهای ادراكي، ارتباطي و تطبيقي قابل تقسيم بندي است.
مهارتهاي ادراكی به درجهٔ استقبال افراد از تجربههاي جديد بستگي دارد. همچنين بالا بودن تحمّل افراد در مقابل عدم اطمينان در اين حوزه قرار ميگيرد. مهارتهاي ارتباطي شامل انعطاف پذيري ،همدلي و روابط اجتماعي قوي است و سرانجام، مهارتهاي تطبيقی به رفتارهاي انطباقي در موقعيّتهاي بين فرهنگي با در نظر گرفتن انعطاف پذيري رفتاري اشاره دارد. (مشبّکی و راموز، 1385)
بنابراین، منظور از «استعداد فرهنگی»، «توانایی شناخت مفاهیم فرهنگی و یا توانایی انجام فعّالیّت فرهنگی» است؛ توانایی شناخت به یکی از اَشکال «پیشرفت تحصیلی یا سازماندهی شناختی بر پایهٔ ریشهیابی و یا سرسختی در تجربه اندوزی مفاهیم و مباحث فرهنگی» نمایان میشود و توانایی انجام کار با جلوهٔ «دقّت عمل در وظایف محولّه و یا کار برجستهٔ نو مبتنی بر رهکاریابی پویا و کنجکاوانه» بروز مییابد.
«ساختار کروی استعداد فرهنگی» با استنباط از «ساختار کروی استعداد و تیزهوشی» در شکل 1 نشان داده شده است:
شکل 1 - ساختار کروی استعداد فرهنگی
دیدگاه خود را بنویسید