«تلفیق»[1] یک راهبرد آموزش و پرورشی است که دانشآموز مستعدّ، در درون برنامهٔ فراگیر عمومی یا اصطلاحاً «آموزش درون کلاسی»[2] همراه با دانشآموزان دارای هوش متوسّط اشتغال به تحصیل دارد.
آموزشگاه در یک جریان انطباق با دانشآموز مستعدّ میکوشد، برنامهٔ درسی، روشها و شیوههای خود را تغییر دهد تا حتّی الامکان به نیازهای خاصّ آن دانشآموز پاسخ دهد.
«تلفیق» برعکس مفهوم «یکپارچهسازی»[3] است. در «یکپارچهسازی» مدرسه در یک فرایند انجذابی میکوشد دانشآموز را با ویژگیهای مدرسه سازگار کند.(فردریکسون و کلاین، 2002)
در واقع، زیربنای راهبرد «تلفیق» آن است که همهٔ دانشآموزان در طیفهای گوناگون هوشی و ظرفیّتهای شناختی در سطوح مختلف باید مورد توجّه قرار گیرند و به نیازهای آموزشی و پرورشی آنها رسیدگی گردد و شرایطی فراهم میآید که همهٔ دانشآموزان در جریانی فراگیر و پوشا از یکدیگر یاد بگیرند.
به طور کلّی كوششهاي آموزشي براي دانشآموزان تيزهوش در چارچوب برنامهٔ عادي مدارس، معمولاً اثرات درخشاني نداشته است. معلّمان، اصلاحات اندكي ميتوانند در رويارويي و برخورد با نيازهاي دانشآموزان تيزهوش انجام دهند. به عبارت ديگر، خدمات كلاسهاي عادي براي دانشآموزان تيزهوش در مدارسي كه برنامههاي رسمي ويژهٔ تيزهوش دارند، شبيه كلاسهايي است كه برنامهٔ رسمي در اين حوزه ندارند. ریشهٔ این امر، در سه ناهمگونی است: ناهمگونی در تواناییها، ناهمگونی در سطوح تواناییها و ناهمگونی در آمادگی برای زمینهها و موادّ درسی.
شخص واجد استعداد، فردی است که با توجّه به ویژگیهای ذاتی خود و در مقایسه با گروه همسالان، میتواند مفاهیم ویژهٔ یک یا چند زمینه را در سطح بالایی درك کرده و یاد بگیرد و یا در انجام ماهرانهٔ کار و بروز قابلیّتهای شخصی در یک یا چند زمینه، برجستگی خاصّی نشان دهد.(کاظمی و همکاران،1389)
مراد از سطح بالا و برجستگی خاصّ، یک انحراف معیار بالاتر از میانگین، معادل شانزده درصد حجم جامعه است.
به طور کلّی سه قلمرو اساسی در تیزهوشی وجود دارد: «آفرینندگی»، «سازماندهی» و «پیشرفتگی». (کاظمی، 1393 ب) به عبارت دیگر، فرد تیزهوش کسی است که در یک، دو و یا هر سه قلمرو، برخورداری برجسته داشته باشد. مراد از برخورداری برجسته از لحاظ آماری اشاره به طیف دو انحراف معیار بالاتر از میانگین، معادل 28/2درصد حجم جامعه در آن قلمرو دارد.
وضعیت کنونی بهرهگیری جهانی از نظام ویژهٔ پرورش استعداد نشان میدهد که سی و یک کشور جهان فقط از راهبرد تلفیق بهره میگیرند؛ کشورهایی چون آنگولا، اردن، اکوادور، امارات متّحده عربی ، بحرین، بلاروس، بلغارستان، بوسنی، بولیوی، پاکستان، تایوان، چک، دانمارک، سنگاپور، سودان، شیلی، صربستان، عمّان، فیلیپین ، قطر، کرواسی، کلمبیا، کوبا، کویت، مقدونیّه، مولداوی، نیجریه، ونزوئلا، ویتنام، هنگ کنگ، یونان
بنابراین از میان هفتاد و هشت کشور مورد مطالعهٔ جهان، چهل و هفت کشور (60%) از راهبرد تفکیک برای پرورش استعدادهای بهره میبرند.(کاظمی، 1393 الف)
مقایسهٔ دو دسته از کشورها نکات قابل توجّهی به دست میدهد؛ از جمله آن که: هشت کشور توسعه یافتهٔ فراصنعتی و نیز چین، هند، برزیل، استرالیا و آفریقای جنوبی از راهبرد جداسازی بهره میگیرند.
افزون بر آن، به نظر میرسد با گذشت زمان، کشورهای بیشتری به جرگهٔ بهرهگیری از نظام ویژه میپیوندند و بر شمار ممالکی که از راهبرد تفکیک بهرهبرداری میکنند، افزوده میشود.
نیمرخ جهانی بهرهگیری از نظام ویژهٔ پرورش استعداد (کاظمی، 1393 الف)[4]
پرورش استعداد در راهبرد تلفیق
به طور کلّی سیاستهای رایج این راهبرد را «سیاست آموزشی مختلط»[5]، «سیاست آموزشی فردی» و «سیاست تعاملی تلفیقی» تشکیل میدهند.
الف) سیاست آموزشی مختلط
«سیاست آموزشی مختلط»، به معنای بهرهگیری از برنامهها و کوششهای پرورشی ویژهٔ استعداد در کلاسهایی است که از دانشآموزان با تواناییهای گوناگون تشکیل یافته است.
منظور از «کلاس» در نظام فراگیر، جمعی از دانشآموزان همسنّ در یک پایهٔ تحصیلی است که از تواناییهای گوناگون در سطوح مختلف هوشی و مهارتی در زمینههای متنوّع درسی برخوردارند. بنابراین هر کلاس در نظام فراگیر در واقع، جمعیّتی «ناهمگون» است.
فضای آموزشی «ناهمگون» اشاره به وجود پدیدهٔ «چند استعدادی» در سطوح گوناگون هوشی و مهارتی دارد. در واقع سه نوع ناهمگونی در هر کلاس عادی مشهود است: ناهمگونی در تواناییها، ناهمگونی در سطوح تواناییها (نظیر بهرههای هوشی مختلف) و ناهمگونی در آمادگی برای زمینهها و موادّ درسی.
نظیر همین وضعیّت به طور کلّی در یک مدرسهٔ عادی نیز به چشم میخورد؛ یعنی مدرسه از دانش آموزان در سطوح مختلف هوشی و مهارتی در موادّ درسی گوناگون (بدون هیچ تفکیکی) تشکیل یافته است و در واقع آموزشگاهی «ناهمگون» است.
«سیاست آموزشی مختلط» معمولاً در دو قالب تحقّق می یابد: «گروهبندی درونکلاسی»[6] و «همیاری»[7].
ب)سیاست آموزشی فردی
این سیاست بر پایهٔ ویژگیهای روانشناختی افراد مستعدّدر حیطههای انگیزشی، شخصیتی نگرشی و شناختی با تأکید بر «مطالعهٔ مستقلّ انفرادی»[8] به آموزش فردی دانشآموز مستعدّ در جریان راهبرد فراگیرسازی می پردازد.
سیاست آموزشی فردی از سه امتیاز مهمّ برخوردار است: الف) کاربرد در نظام تلفیق و فراگیرسازی، ب) هماهنگی روانشناختی، ج) سازگاری با ویژگیهای خلّاقیّت.
به طور کلّی دویست و هشتاد و چهار مطالعه (14%) در مجموع هزار و نهصد و سی و شش مطالعهای (مروری و پژوهشی) که در برنامههای ویژه آموزشی و پرورش استعداد انجام شده، بر یادگیری مستقلّ (نظیر آموزش شتابان، مطالعات ژرف، مفاهیم انتزاعی و پیچیده، مطالعات تحلیلی، یادگیری مبتنی بر مسأله) متمرکز شدهاند. (راجرز،2007)
«تحت نظارت راهنما»[9]، «ورود زودتر به دبستان»[10]، «گواهی برای معلومات پایه»[11]، «تحصیل همزمان»[12] و «یادگیری غیرمستقیم»[13] از رایجترین برنامههای سیاست فردی به شمار میآیند.
ج) سیاست تعاملی تلفیقی
«پرورش تعاملی استعداد» بر پایهٔ تعامل دو جنبهٔ تواناییهای بنیادین و زمینهها مبتنی بر «ماهیّت تعاملی تیزهوشی و استعداد» پیریزی شده است. (کاظمی، 1393 الف)
از این ساختار میتوان در چارچوب راهبرد فراگیرسازی برای پرورش دو حیطهٔ اساسی استعداد یعنی استعداد تحصیلی و خلّاقیّت در چهار سطح فردی، کلاسی، پایهای و آموزشگاهی بهره برد.
مراحل ذیل با توجّه به سطح فردی بیان شده است:
یک) تشخیص استعداد
ابتدا نیمرخ کلّی استعداد دانش آموز مطابق «جدول تعاملی استعداد» فراهم میشود. ستونهای جدول، اشاره به زمینهها (موادّ درسی و غیر درسی) و سطرها ناظر به تواناییهای پنجگانه است. بدین ترتیب که زمینهها در هر ردیف بر اساس هر توانایی بنیادین نمره داده میشود و سپس نمرات کلّ برای هر زمینه و میانگین برای هر توانایی محاسبه و درج میگردد.
تشخیص استعداد فرد در هفت سطح انجام میگیرد:
1) کلّی تعامل کلّی همهٔ تواناییهای پنجگانه با همهٔ زمینهها در نقطهٔ تقاطع ردیف «کلّ» با ستون «میانگین» که با نمره ای کلّی جمع بندی میشود. (در مثال عینی، 76/60 است)
2) اجمالی بر اساس جمعبندی توانایی و زمینهای که بالاترین نمرهٔ کلّی را دارند. در مثال موجود «هوش تحصیلی در مطالعات اجتماعی»(79.05 و 69.34) با نمرهٔ میانگین 4/74 درج شده است.
3) ترکیبی بر اساس زمینههایی که بالاترین نمرهٔ ترکیبی هوش و ترکیبی کنش را دارند. این نتیجه در سطرهای «هوش» و «کنش» ذکر میشود.
در مثال موجود، «هوش فارسی»(77.78) و «کنش علوم تجربی»(73.34) به دست آمده است.
4) کانونی بر اساس تعامل بالاترین زمینه در سه هوش و بالاترین زمینه در دو کنش حاصل می شود که در ستون تقویـت مذکور است و انتظار می رود حاصلش بین زمینه ای باشد.
در مثال موجود، معارف اسلامی برای هوش تحصیلی (93.33) و علوم برای وظیفه مندی (80) برجسته ترین زمینه ها قلمداد می شوند و حاصل آن «وظیفه مندی تحصیلی در زمینهٔ تعاملی معارف اسلامی با علوم تجربی» است.
5) تفصیلی نهایی این سطح به تعامل بیشترین زمینههایی اشاره دارد که بالاترین نمرهٔ هر یک از تواناییهای بنیادین پنجگانه را به خود اختصاص داده اند. این نتیجه در سطر و ستون «آموزش و تقویّت» ذکر شده است.
برای این کار، ابتدا بالاترین زمینهٔ هر توانایی استخراج می شود.
سپس زمینه های حاصله با یکدیگر تعامل می یابند.
از سوی دیگر برجسته ترین ظرفیّتهای پنجگانه در سطر «آموزش» جمع بندی می گردند.
در نهایت، تعامل بالاترین زمینه ها با برجسته ترین هوش و برجسته ترین کنش حاصل می آید.
بدیهی است که این تشخیص، بین زمینهای و بین توانایی است و تعیین کنندهٔ خطّمشی گستردهْٔ تخصّصی و حرفهای فرد است و یکی از هفت حالت را در بر میگیرد: «نوسودمندی تحلیلی»، «نوسودمندی تجربی»، «نوسودمندی تحصیلی»، «وظیفهمندی تحلیلی»، «وظیفهمندی تجربی»، «وظیفهمندی تحصیلی»، «ترکیبی» (بیش از یک هوش و یک کنش نظیر نوسودمندی تجربی تحصیلی و یا وظیفهمندی نوسودمندانهٔ تحلیلی)
در مثال موجود، وظیفهمندی تحصیلی بیشترین فراوانی سطر «آموزش» را تشکیل میدهد.
از سوی دیگر، فارسی، علوم و معارف اسلامی برجسته ترین زمینه های مذکور در ستون «تقویت» قلمداد می گردند. لذا «وظیفهمندی تحصیلی در زمینهٔ مشترک فارسی، علوم تجربی و معارف اسلامی» تشخیص تفصیلی استعداد خواهد بود.
6) نوع استعداد بر اساس زمینههایی که بالاترین نمرهٔ «خلّاقیّت» و «استعداد تحصیلی» و انواع «خلّاقیّت نظری» و «خلّاقیّت عملی» را دارند.
در مثال موجود، «خلّاقیّت فارسی» (75.55)، «استعداد تحصیلی معارف اسلامی»(80)، «خلّاقیّت نظری فارسی»(73.33) و «خلّاقیّت عملی در زمینهٔ متعامل فارسی اجتماعی و علوم تجربی»(76.67) انواع استعدادهای برجسته را تشکیل میدهند.
7) استعداد ضعیف تعامل ضعیفترین تواناییها با نازلترین زمینهها، شاخص ضعیفترین استعداد فرد است.
در مثال موجود، «نوسودمندی» با نمره29/54 ضعیفترین توانایی و «تربیت بدنی» با نمره 44 ، نازلترین زمینه محسوب میشوند که در تعامل با یکدیگر، «نوسودمندی تربیت بدنی» را به عنوان ضعیفترین استعداد کلاس بر میشمارد.
دو) سیاستگذاری آموزش
بر اساس ردیف «آموزش» جدول میتوان سیاست آموزشی یک کلاس را استنتاج کرد که از هفت حالت برخوردار است: «نوسودمندی تحلیلی»، «نوسودمندی تجربی»، «نوسودمندی تحصیلی»، «وظیفهمندی تحلیلی»، «وظیفهمندی تجربی»، «وظیفهمندی تحصیلی»، «ترکیبی» (بیش از یک هوش و یک کنش نظیر نوسودمندی تجربی تحصیلی و یا وظیفهمندی نوسودمندانهٔ تحلیلی)
به طور کلّی سیاست آموزشی در یک کلاس دارای سه سطح است:
1) سیاست درسی این سیاست بر پایهٔ تعامل بالاترین نمرهٔ تواناییهای هوشی و بالاترین نمرهٔ تواناییهای کنشی در ردیف «آموزش» برای هر مادّهٔ درسی به دست میآید.
مثلاً «نوسودمندی تحصیلی» روش آموزشی برای زمینهٔ مطالعات اجتماعی به شمار می آید. یعنی در این درس، بالاترین هوشهای سه گانه، هوش تحصیلی (با نمرهٔ 86.67) و بالاترین کنشهای دوگانه، نوسودمندی ( با نمرهٔ 66.67 ) است. لذا «نوسودمندی تحصیلی» (با میانگین 76.67) شایسته ترین روش آموزش درس مطالعات اجتماعی را تشکیل میدهد.
2) سیاست تحصیلی بر اساس بالاترین نمرهٔ تواناییهای بنیادین در همهٔ موادّ درسی، برای کلّ تحصیل حاصل میشود. به بیان دیگر، سیاست تحصیلی از ترکیب تعاملی همهٔ سیاستهای درسی به دست می آید.
در مثال موجود، به طور کلّی برجستهترین سیاستهای درسی برای همهٔ زمینههای هفتگانه این گونه اند: چهار وظیفهمندی تحصیلی (با میانگین 5/67)، دو نوسودمندی تحصیلی (با میانگین 35/77)
یک وظیفهمندی تجربی (با نمرهٔ 83). به بیان دیگر، 5 بار وظیفهمندی، 5 بار هوش تحصیلی، 1 بار نوسودمندی و 1 بار هوش تجربی حاصل شده است.
بنابراین در مجموع «وظیفهمندی تحصیلی با آمیزهٔ خفیفی از نوسودمندی تجربی» سیاست تحصیلی غالب را تشکیل می دهد.
3) سیاست جبرانی این سیاست به بهرهگیری از برجستهترین تواناییها برای جبران نسبی ضعیفترین زمینهها اشاره دارد.
در مثال موجود، «وظیفهمندی تحصیلی» به عنوان برجستهترین تواناییها را میتوان برای جبران نسبی ضعیفترین زمینه یعنی «تربیت بدنی» (با نمرهٔ 40) مورد استفاده قرار داد.
سه) تقویّت توانایی
«ستون تقویّت» همان گونه که به شناسایی زمینهٔ استعداد یاری میدهد، سیاست تقویّت توانایی را نیز تعیین میکند؛ یعنی چنانچه مقرّر باشد هر یک از تواناییهای کلّی، بنیادین، ترکیبی، نوع توانایی برتر وضعیفترین تواناییها تقویّت یابند، چه زمینه یا زمینههایی باید مبنای اقدام قرار داده شود. لذا به طور کلّی، پنج نوع تقویّت توانایی وجود دارد:
1) کلّی تقویّت توانایی کلّی معمولاً یک زمینه است و با رجوع به سطر «کلّ» احراز میگردد.
در مثال موجود، «مطالعات اجتماعی» با نمرهٔ 34/69 برجسته ترین زمینه است.
2) ترکیبی این سطح در ترکیب هوش کلّی (مرکّب از سه هوش) و ترکیب کنش کلّی(شامل دو کنش)، بر اساس زمینهای که بالاترین نمرهٔ کلّی هوش و زمینهای که بالاترین نمرهٔ کلّی کنش را به خود اختصاص داده است، احراز میشود؛ به گونهای که با حدّاقل زمینهها هوش کلّی و کنش کلّی پرورش یابند. این نتیجه با رجوع به سطرهای «هوش» و «کنش» به دست میآید.
در مثال موجود، «فارسی» برای هوش (با نمرهٔ 78/77) و «علوم تجربی» برای کنش(با نمرهٔ 34/77) ، زمینههای پرورش به شمار میآیند.
بنابراین، در مثال موجود، میتوان بیان داشت «زمینهٔ متعامل فارسی و علوم تجربی» قلمرویست که هوش و کنش فرد را پرورش میدهد.
3) بنیادین این سطح بر اساس زمینههایی که بالاترین نمرهٔ هر یک از تواناییهای بنیادین به خود اختصاص دادهاند، معیّن میشود؛ به گونهای که همهٔ تواناییهای پنجگانه را دربرگیرد. در این مثال، فارسی برای هوش تحلیلی، علوم برای هوش تجربی، معارف اسلامی برای هوش تحصیلی، فارسی برای نوسودمندی و علوم تجربی برای وظیفهمندی، زمینههای تقویّت همهٔ تواناییهای پنجگانهٔ بنیادین را تشکیل میدهند.
لذا به طور کلّی زمینهٔ متعامل «فارسی، علوم و معارف اسلامی» شایستهترین حوزه برای تقویّت همهٔ تواناییهای بنیادین است.
4) توانایی برجسته این سطح، بر اساس زمینههایی که بالاترین نمرهٔ «خلّاقیّت» و «استعداد تحصیلی» و انواع «خلّاقیّت نظری» و «خلّاقیّت عملی» را دارند، احراز میشود.
نمرهٔ «خلّاقیّت» میانگین نمرات دو هوش تحلیلی و تجربی و یک کنش نوسودمندی است.
نمرهٔ «استعداد تحصیلی» نیز میانگین نمرات هوش تحصیلی و وظیفه مندی است.
«خلّاقیّت نظری» به میانگین نمرات هوش تحلیلی و نوسودمندی اشاره دارد و «خلّاقیّت عملی» ناظر به میانگین نمرات هوش تجربی و نوسودمندی است.
برای پرورش خلّاقیّت در «نظام تلفیق» با برایند تعاملی ستون «تقویت» و سطر «آموزش» در «سیاست آموزشی فردی»، برنامهٔ «غنیسازی فردی» اجرا میشود و در «سیاست آموزشی مختلط» برنامهٔ «غنیسازی کلاسی» و یا «غنیسازی آموزشگاهی» صورت میپذیرد.
همچنین برای پرورش استعداد تحصیلی در «سیاست آموزشی فردی»، با بیشترین برجستگی در هوش تحصیلی و یا کنش وظیفهمندی در درس خاصّی برنامهٔ «تسریعی فردی موضوعی» اجرا میشود و در «سیاست آموزشی مختلط» برنامهٔ «تسریعی کلاسی موضوعی» و یا «تسریعی آموزشگاهی موضوعی» تحقّق مییابد.
در مثال موجود، برنامهٔ «تسریعی معارف اسلامی» برای پرورش استعداد تحصیلی و «غنیسازی فارسی» به طور کلّی برای پرورش خلّاقیّت شایستهترین تدابیر محسوب میشوند. اما به طور به ویژه «غنی سازی تحلیلی فارسی» برای پرورش خلّاقیّت نظری و «غنی سازی تجربی علوم» برای پرورش «خلّاقیّت عملی»، مناسبترین اقدام تقویتی به شمار می آیند.
5) تقویّتی این سطح از توانایی اشاره به بهرهگیری از برجستهترین زمینهها برای تقویّت نسبی ضعیفترین تواناییها دارد.
چنان که ذکر شد، برجستهترین زمینهها ساختار تعاملی دارد که از بررسی زمینه های برجسته در تواناییهای بنیادین حاصل می شود و در واقع، تعامل چند زمینهٔ برجسته است.
در مثال موجود، «زمینهٔ متعامل فارسی، علوم و معارف اسلامی» را به عنوان برجستهترین زمینه میتوان برای تقویّت نسبی ضعیفترین تواناییها یعنی «نوسودمندی» (با نمرهٔ 29/54) مورد استفاده قرار داد.
جدول تعاملی استعداد (نتایج عینی یکی از دانش آموزان دبیرستان دکتر عصّاریان شهر دزفول)
معارف اسلامی | فارسی | مطالعات اجتماعی | علوم تجربی | فرهنگ و هنر | تربیت بدنی | ریاضی | میانگین | تقویت | ||
تحلیلی | 46.67 | 73.33 | 60 | 40 | 66.67 | 53.33 | 66.67 | 58.1 | فارسی | 73.33 |
تجربی | 60 | 80 | 86.60 | 86.67 | 33.33 | 20 | 26.67 | 56.19 | علوم | 86.67 |
تحصیلی | 93.33 | 82 | 86.67 | 73.33 | 73.33 | 60 | 86.67 | 79.05 | معارف اسلامی | 93.33 |
نوسودمندی | 60 | 73.33 | 66.67 | 66.67 | 26.67 | 40 | 46.67 | 54.29 | فارسی | 73.33 |
وظیفهمندی | 66.67 | 40 | 46.67 | 80 | 60 | 46.67 | 53.33 | 56.19 | علوم تجربی | 80 |
کل | 65.33 | 69.33 | 69.34 | 69.33 | 52 | 44 | 56 | 60.76 | مطالعات اجتماعی | 69.34 |
هوش | 66.67 | 77.78 | 77.70 | 66.67 | 57.78 | 44.44 | 60 | 64.45 | فارسی | 77.78 |
کنش | 63.34 | 56.67 | 56.67 | 73.34 | 43.34 | 43.34 | 50 | 55.24 | علوم تجربی | 73.34 |
خلّاقیّت | 55.56 | 75.55 | 71.11 | 64.45 | 42.22 | 37.78 | 46.67 | 56.19 | فارسی | 75.55 |
استعداد تحصیلی | 80 | 60 | 66.67 | 76.67 | 66.67 | 53.34 | 70 | 67.62 | معارف اسلامی | 80 |
خلّاقیّت نظری | 53.34 | 73.33 | 63.34 | 53.34 | 46.67 | 46.67 | 56.67 | 56.19 | فارسی | 73.33 |
خلّاقیّت عملی | 60 | 76.60 | 76.60 | 76.70 | 30 | 30 | 36.67 | 55.24 | علوم | 76.67 |
آموزش | وظ تص | نوتص | نوتص | وظ تج | وظ تص | وظ تص | وظ تص | وظتحص | تحصیلی | 74.2 |
80 | 78 | 76.67 | 83 | 67 | 53 | 70 | 50/67 | مطالعات اجتماعی |
تجربهٔ بومی بهرهگیری از مکتب تعاملی در راهبرد تلفیقی
زیر نظر نگارنده، از سال تحصیلی 93-94 در یکی از دبیرستانهای پسرانهٔ کشور یعنی دبیرستان «دکتر عصّاریان دزفول» با جمعیّت 495 دانشآموز در چهار پایهٔ تحصیلی با کلاسهای دارای تواناییهای مختلط و ناهمگون، بر اساس مکتب تعاملی پرورش استعداد در دو قلمرو تحصیلی و خلّاقیّت، سیاستهای «کلاس مختلط»، «پارهوقت» و «آموزش فردی»اجرا میشود. دانشآموزان تقریباً دو ساعت در هفته (کلاس چهارشنبه)، آموزش خاصّی دریافت میکنند. این آموزش در یکی از زمینه های هفتگانه به اقتضای نوع استعداد برگزار میشود؛ برای استعداد تحصیلی، «تسریع درون کلاسی» و «پارهوقت تسریعی» و برای استعداد خلّاقیّت، «غنیسازی درون کلاسی» و «پارهوقت غنیساخته» به انجام میرسد. در زمینهها و تواناییهایی که شیوع در حدّ تشکیل یک کلاس ندارند، از برنامهٔ «تحت نظارت راهنما» در «سیاست فردی» بهرهگیری میشود.
برنامه شامل این عناصر و مؤلّفههاست: 1) آمادهسازی منابع انسانی در ارتباط با اهداف برنامه، 2) آموزش تخصّصی دبیران در زمینهٔ سیاست تعاملی، تواناییهای بنیادین و روشهای آموزشی شناختی و مهارتی، 3) توجیه خانوادهها و دانش آموزان با ساختار برنامه، 4) اجرای مستمرّ و منظّم برگهها و فهرستها و آزمونهای تشخیصی در جامعهٔ دانشآموزان، والدین و دبیران، 5) اکتفاء به موادّ و محتویات کتب درسی رسمی، 6) اجرای برنامه در سقف زمانی مصوّب وزارتی، 7) تهیهٔ جداول تحلیلی فردی(برای هر دانشآموز)، کلاسی، پایهای و آموزشگاهی(در سطح دبیرستان)، 8) پی ریزی تدابیر فوق برنامهٔ پرورشی با کلاسهای جامع، غنیسازی و تسریعی) و 9) ارزشیابی حین اجرای برنامه.
بهرهگیری از ساختار تعاملی در نظام تلفیق: سیاست انقباضی
از «ساختار تعاملی پرورش استعداد» به سادگی میتوان در نظام تلفیق یا فراگیرسازی (بدون هیچ گونه تفکیکی) استفاده کرد. فقط کافی است که «خطّ مشی تقویتی تواناییهای بنیادین» و «سیاست کلّی آموزش» در تعامل با یکدیگر، مبنای اقدام استعدادپروری در کلاس قرار گیرد.
در واقع زمینهها با توجّه به استعداد کلاس، از حیث برنامهٔ درسی ویژه مستمرّاً منقبض و تخصّصی میشوند و از سوی دیگر، راهبرد تحصیلی کلاس نیز به روشهای تربیت (آموزش و پرورش) تمرکز میبخشد و از پراکندگی در فرایندهای بعضاً غیر ضروری پیشگیری میکند. از این پدیده اصطلاحاً به عنوان «سیاست انقباضی در آموزش و پرورش» یاد میشود.
به بیان دیگر، برجستگیهای تعاملی به صورت تراکمی و یا تجمّعی در «جدول تعاملی» به دست میآیند و در ستون تقویت و سطر آموزش گزارش میشوند.
سیاست انقباضی به اقتصاد آموزش و پرورش از جنبهٔ تأمین منابع انسانی و اتّخاذ روشهای آموزش و پرورش یاری میدهد. به عبارت دیگر، هم از حیث تخصّصی (مادّهٔ درسی) و هم از جهت احراز آمادگیهای آموزشی در معلّم، در حد کفایت، تعدیلهایی صورت می پذیرد.
در مثال جدول حاضر، با وجود سه دبیر فارسی، علوم و معارف اسلامی که به روش آموزشی «وظیفهمندی تحصیلی با آمیزهٔ خفیفی از نوسودمندی تجربی» مسلّط باشند، اهداف استعدادپروری را در یک کلاس چنداستعدادی تأمین میکنند.
این امر، ترجیحاً با وجود یک معلّم بسیار ورزیده برای درس جامعی که «زمینهٔ متعامل فارسی، علوم و معارف اسلامی» تحقّق بخشد، میسّر می شود.
در واقع شرایط آموزشگاه با آمادگیهای کلّی دانشآموزان کلاس، سازگار میشود.
نکتهٔ حایز اهمیت آن است که بر پایهٔ «مکتب تعاملی» حدّ اقل هفتاد و چهار برنامه برای پرورش استعداد در نظام تلفیق، پیشنهاد میشود. چنین امری، در سطح گسترده ای به تحقّق پرورش استعداد در نظام تلفیق یاری می دهد.
اگر بپذیریم که در حال حاضر قریب به دوازده و نیم میلیون دانش آموز در سطح کشور تحت پوشش آموزش و پرورش رسمی قرار دارند، جمعیّت بالقوّهٔ دانشآموزان دارای هوش برجسته (با احتساب پانزده درصد بهرهٔ هوشی بالاتر از 115) در حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر خواهد بود که بخش اعظم آنها در مدارس به شیوهٔ تلفیقی اشتغال به تحصیل دارند. بر پایهٔ آمار موجود، قریب به شش میلیون دانش آموز در مقطع متوسّطه اشتغال به تحصیل دارند که با احتساب پانزده درصد واجد شرط استعدادهای برتر، در حدود نهصد هزار دانش آموز را در بر میگیرد؛ که صد و چهل هزار نفر آنها تحت پوشش مراکز آموزشی استعدادهای درخشان جای گرفتهاند. (کاظمی، 1393 ج)
تجربهٔ یکسالهٔ برنامهٔ استعدادیابی دبیرستان دکتر عصّاریان دزفول (بر پایهٔ تجارب سی سالهٔ نگارنده در پی ریزی مکتب تعاملی) نشان داد که همهٔ دبیرستانهای کشور در نظام تلفیق این فرصت را دارند تا با تأسّی به این آموزشگاه پیشگام و موفّق، اطلس استعدادی جمعیّت دانش آموزی خود را ترسیم کنند . بی تردید تحقّق چنین امری در گسترهٔ مدارس تلفیقی کشور، گنجینهٔ عظیم تواناییهای خدادادی نسل آیندهٔ میهن اسلامی را هرچه آشکارتر و درخشانتر خواهد ساخت.
منابع
كاظمي حقيقي، ناصرالّدين(1393 الف) سنتز پژوهی مطالعات انجام شده در بارهٔ نظام آموزش و پرورش استعدادهای برتر: فراگیرسازی یا جداسازی (به سفارش شوراي عالي آموزش و پرورش) پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، 49 ، 81 و 112- 115
كاظمي حقيقي، ناصرالّدين(1393 ب) مکتب تعاملی استعداد و تیزهوشی: چشم اندازی نو در مبانی؛ نظام سهگانهٔ تیزهوشیمجلّهٔ بین المللیٔ استعداد، سال اوّل شمارهٔ اوّل
كاظمي حقيقي، ناصرالّدين(1393 ج) بررسی اجمالی برنامه های آموزشی ویژه دانش آموزان تیزهوش(1) مجلّهٔ استعدادهای درخشان، شمارهٔ 69 صفحات 65 و 66
كاظمي حقيقي، ناصرالدّين؛ فرزاد، ولي الله؛ خوشخلق، ايرج؛ يزدانيپژوه، مريم(1389) بررسي مباني نظري نخبگي(به سفارش شوراي عالي آموزش و پرورش) پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، صفحات164 و 206
Frederickson, N. and Cline, T. (2002). Special Educational Needs, Inclusion and Diversity: a textbook. Maidenhead. Open University Press, P 65
Rogers, K. B.(2007). Lessons Learned About Educating the Gifted and Talented, A Synthesis of the Research on Educational Practice, Gifted Child Quarterly, Fall vol. 51, 382-396
[1] - Inclusion
[2] - Within- Class
[3] - Integration
[4] - سیاه : کشورهایی که از هردو راهبرد تلفیق و تفکیک در پرورش استعداد استفاده میکنند
سبز(کمرنگ): کشورهایی که فقط از راهبرد تلفیق استفاده میکنند.
سفید: اطّلاعات موثّقی از این کشورها در دست نیست.
[5] -Mixed –abilities classrom
[6] - Within- class grouping
[7] -Like- ability cooperative groups
[8] - Individual Independent Study
[9] - Mentorships
[10] - Early entrance to school
[11] - Credit for prior learning
[12] - Dual enrollment
[13] -Distance Learning
دیدگاه خود را بنویسید