دانلود مقاله
خلاقیت یکی از انواع بسیار مهم تیزهوشی است که نیاز به تدابیر پرورشی خاصی دارد. «غنیسازی انفرادی» و «فرایند پژوهی اختراع» دو تدبیر تربیتی هستند که اخیراً مورد تأکید صاحبنظران قرار گرفتهاند. اثربخشی و بازدهی این دو راهبرد نیاز به حمایت محیطی دارد و این امر نیز در گرو افزایش آگاهی عمومی است. در پایان یک برنامة غنیسازی ویژه برای خلاقیت پیشنهاد میگردد.
کلیدواژهها: خلاقیت، غنیسازی انفرادی، فرایند پژوهی اختراع، آگاهی عمومی، برنامة ویژه.
¡ ¡ ¡
«خلاقیت» یکی از انواع مهم و برجسته «نخبگی» است. آثار درخشان و تبعات سودمند تشویق و پرورش خلاقیت، بر کسی پوشیده نیست. پایداری و پیشرفت جوامع بشری، متأثر از وجود دستاوردهای خلاقانهای است که از کوششها و تلاشهای فراگیر و پیگیرانه در طول چندین نسل حاصل شده است. پس توجه اساسی به افراد خلاق و خلاقیت آحاد جامعه، اصلی بنیادی و حیاتی بشمار میآید.
برنامة ویژه خلاقیت
پرورش خلاقیت در سطوح و ردههای گوناگون نیازمند وجود برنامة تربیتی ویژهای است. بخش قابل ملاحظهای از مطالعات و پژوهشهای مربوط به آموزش خاص استعدادهای درخشان و نخبگان مختص حوزة «خلاقیت» است. در طی دهههایا خیر، بعضی از فعالترین و کوشاترین متخصصان و پژوهشگران و صاحبنظران نخبگی، همّ خویش را صرفاً برروی طراحی برنامهها و اسلوبهای آموزشی ویژه برای خلاقیت معطوف نمودهاند و این روند با گذشت زمان و گستردگی مطالعات در سطح جهان رو به افزایش است که حاصل آن، ارایه برنامههای جدید و متنوع است.
تازهترین پژوهشها و تحقیقات در این زمینه، بر ارایه دو تدبیر اساسی تأکید میورزند:
الف) غنیسازی انفرادی: بهعنوان یک اصل زیربنایی، برنامة «غنیسازی»، یک کوشش آموزشی بسیار شایسته برای پرورش خلاقیت است.
«اثرات یک کوشش «غنیسازی انفرادی» برروی موضعگیری، خودباوری و فرآوری خلاقانه یکصد و هشت دانشآموز تیزهوش دارای ناتوانی در یادگیری در پایههای تحصیلی چهار تا شش بررسی شد.
یک ساختار غنیسازی در سطح مدرسه وجود داشت که براساس ظرفیت، خلاقیت، علایق و ارجحیتهای مربوط به روش یادگیری دانشآموزان، بهطور انفرادی بهکار گرفته شد.
ابزار بررسی «ارلین ـ هیلز» دربارة فرایند یادگیری مدرسه و مقیاس خودباوری «پیرز ـ هاریس» اجرا گردیدند و نتایج نشان داد که مشارکت در طول سال طی این برنامه، اثر مثبت معناداری برروی موضعگیری نسبت به مدرس، خودباوری و فرآوری خلاقانه داشته است.»5
میدانیم کوششهای آموزشی تعریضی و تعمیقی در مادّه و یا مواد ویژه، محور فعالیتهای غنیسازی است. «غنیسازی انفرادی»، کوششهای یاد شده را بهطور مستقل و انفرادی در اختیار میگذارد. پس این برنامه دو امتیاز عمده در جهت تقویت خلاقیت دارد: اولاً غنیسازی؛ چنان که بارها نشان داده شده است، یکی از مناسبترین تدابیر آموزشی برای خلاقیت، کوشش مزبور است. ثانیاً این امر یک اقدام انفرادی است. چنین خصوصیتی با نیازهای ویژه افراد خلاق که به فعالیتهای مستقل و متمایز بها میدهند، هماهنگ است. از اینرو «غنیسازی انفرادی» باعث افزایش خلاقیت میشود و همراه با آن، خودباوری فرد را بالا میبرد.
بهنظر میرسد که تیزهوشان مورد مطالعه که دچار ضعف تحصیلی موضوعی (در مواد درسی خاص) هستند، از زمینههای خلاقیت برخوردارند؛ یعنی درواقع تیزهوشی از نوع خلاقیت مورد مطالعه قرار گرفته است؛ نه تیزهوشی تحصیلی، زیرا غنیسازی انفرادی، جذب و پذیرفته شده و حتی موضعگیری تحصیلی نیز مثبت شده است.
با این توضیح میتوان درک کرد که چگونه «ناتوانی یادگیری تیزهوشان» با غنیسازی انفرادی برطرف میگردد. این مطالعه همچنین نشان میدهد که خودباوری و موضعگیری تحصیلی دانشآموزان تیزهوش بستگی به نوع برنامة آموزشی دارد. یعنی غنیسازی انفرادی از طریق بهبود خودباوری به رشد و گسترش تصمیمگیری مستقل، عزتنفس و اعتماد به نفس دانشآموزان تیزهوش میانجامد و نظام آموزشی ویژه را از نقطه نظر دانشآموزان تیزهوش، امری خوشایند و جذاب میکند.
علاوه بر آن میتوان استنباط نمود که دانشآموزان تیزهوش ممکن است دچار برخی ناتوانیهای یادگیری باشند که از طریق غنیسازی انفرادی قابل رفع است.
بهنظر میرسد که مقیاس خودباوری «ییرز ـ هاریس»، هنوز رایجترین ابزار در سنجش خودباوری است. براساس آنچه که بیان شد یک کوشش غنیسازی شایسته، حداقل بر وجود شش محور اساسی تأکید میورزد:
1ـ شرح مطالب از حیث استفهام تمییزی و بیان موارد تفاوت و وجوه افتراق و تعیین حدود و مرزهای میان مبانی و مفاهیم مرتبط با موضوع.
2ـ نظامدهی ترکیب و وحدتیافتگی میان مطالب آموخته شده.
3ـ آزمایش و تجربه آنچه که بهطور انفرادی یادگرفته شده است؛ با استفاده از امکانات کارگاهی، تجهیزات آزمایشگاهی و وسایل سمعی و بصری.
4ـ نقد و ارزشیابی محتوایی مطالب از حیث میزان وثوق و درستی و نیز تحلیل آن مطالب.
5ـ تعمیم نتایج و یافتهها در حدّ گسترده و فراگیر و استخراج کلیة تبعات و آثار.
6ـ استنباط جنبههای ارزشمند و مفید مطالب از چشمانداز بهرهوری اجتماعی
ب ـ فرایند پژوهش اختراع:
این تدابیر آموزشی ویژه اشاره به کارآموزی برای بررسی فرایند و مطالعة جریان یک اختراع دارد. کودکان و دانشپژوهان با خط سیر و روند فعالیتهایی که منجر به یک اختراع و پدیدآیی یک اثر بیهمتا شده است، آشنا میشوند و مراحل متوالی آن را حتیالمقدور در طی عمل تحقق میبخشند. نتایج جدیدترین پژوهشها حاکیست که «فرایند پژوهی اختراع» میتواند کودکان را نوآورتر و مبتکرتر کند.
«تأثیر کارآموزی برای فرایند پژوهی اختراع برروی رشد خلاقیت، خودباوری و مهارتهای کلامی یکصد و هفت کودک تیزهوش و غیر تیزهوش (با میانگین سنی 5 سال و هشت ماه) مطالعه شد. پیشرفت محصوص قابل ملاحظهای در نمرات خلاقیت گروههای آزمایشی (در مقایسه با گروه گواه) به دست آمد؛ اما تفاوتی برای کودکان تیزهوش و غیرتیزهوش حاصل نشد.
استنباط میگردد که «فرایند پژوهی اختراع» میتواند یک راهبرد مؤثر برای بهرهگیری در مقطع کودکستان باشد.»4
این مطالعه بهخوبی نشان میدهد که هرگونه فعالیتی که به اختراع، ابداع و نوآوری یاری دهد و روشهای پژوهش و کاوش و تحقیق را بیاموزاند، به تقویت خلاقیت میانجامد. این کوششهای ویژه را میتوان از مقطع پیش دبستانی آغاز کرد و نتایج آن را به سرعت مشاهده نمود.
در توضیح این یافته میتوان بیان داشت که خلاقیت بر یک پایه محرز تجربه و کارآزمودگی قرار دارد؛ همچنان که مبتنی بر وجود اندیشة گردشپذیر و انطعافی است. پس هر وضعیتی که اندیشه و کارآزمودگی را بهبود بخشد، خلاقیت را رشد بیشتری میدهد، از آن جمله است کوششها و تلاشهای پژوهشی در جهت نوآوری و اختراع که مستلزم بهرهگیری از تجربه، فعالیت عملی و اصالت در اندیشه است. لذا تدبیر تربیتی مزبور (فرایند پژوهی اختراع) منجر به افزایش خلاقیت میشود.
براساس این مطالعه به نظر میرسد که تدبیر مزبور بستگی به تیزهوشی ندارد؛ اما از سوی دیگر میدانیم که «تفکر واگرای یک فرد تیزهوش برخلاف غیر تیزهوش میتواند عملکرد خلاق وی را در آینده پیشبینی نماید.»1 لذا باید چنین فرایندی به «تفکر واگرای» برتر تیزهوشان، یاری بیشتری کند و درنتیجه نمرات خلاقیت تیزهوشان برتر باشد، زیرا زمینة خلاقیت آنها از افراد عادی بیشتر است. حال آنکه چنین تفاوتی در مطالعة فوق به دست نیامده است. تعارض یافتههای ممکن است ناشی از وجود موارد زیر باشد:
1ـ ابزارهای بهکار رفته بهعنوان شاخص خلاقیت و تیزهوشی، در دو مطالعه، روایی متفاوتی دارند.
2ـ نتایج متفاوت بستگی به جنبههای تحولی و عامل سن دارد؛ یعنی خلاقیتپذیری در سنین پایینتر بیش از سالهای بعدی است و پیشبینیپذیری عملکرد خلاق براساس تفکر واگرا در میان تیزهوشان، مختص سنین بالاتر از طفولیت است.
3ـ محتویات برنامه یاد شده «فرایند پژوهی اختراع» بیش از خلاقیت با تفکر واگرا ارتباط دارد و منظور از خلاقیت در مطالعة مورد بحث، تفکر واگراست که جنبة اکتسابی دارد.
4ـ اگر یافته این پژوهش را اساس تفسیر قرار دهیم، به نظر میرسد که تیزهوشی مورد مطالعه از نوعی بوده است که فاصلة بسیار زیادی با نوع خلاقیت دارد؛ یعنی خلاقیت دو گروه تیزهوش و غیر تیزهوش، پیش از انجام پژوهش، مشابه و یکسان بوده است.
از سایر نتایج تلویحی این مطالعه، عدم تغییر خودباوری است. اگر این نتیجه را بپذیریم، ظاهراً رشد «تفکر واگرا» و یا «خلاقیت» همیشه همراه با افزایش «خودباوری» نیست؛ چنانکه توأم با تقویت مهارتهای کلامی نیز نمیباشد.
نقش آگاهی عمومی در حمایت از برنامة ویژه
بیتردید توفیق هر کوشش تربیتی خاصی برای خلاقیتپروری، بستگی به حمایت کافی و پشتیبانی شایسته از سوی جامعه دارد. این حمایت نیز برایندی از نوع اعتقاد عموم مردم است. مطالعات نشان میدهند که موضعگیری مردم به میزان توجه آگاهانة آنها نسبت به نخبگی بستگی دارد. پس افزایش توجه آگاهانه مردم دربارة نخبگی و استعدادهای درخشان، احساس ضرورت آنها را نسبت به آموزش ویژه بیشتر میکند.
«یافتههای حاصل از سی و پنج مطالعه مربوط به پیشبینیهای موضعگیری مردم نسبت به آموزش تیزهوش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت بیش از چهل و هشت متغیر بهعنوان عوامل توضیحی بالقوه بررسی شد؛ اما هیچ عامل منحصر به فردی به تنهای نتوانست تعیینکنندة پراکندگی موضعگیری در میان مربیان، والدین و یا عموم مردم باشد.
تحلیل انتقادی از روشهای تحقیق نشان داد که چهار مسألة اصلی وجود دارد:
1ـ ابزارهای نامناسب در سنجش موضعگیری نسبت به پدیدة تیزهوشی، 2ـ خلاصهسازی یافتهها و نتایج، 3ـ واگرایی و تنوع روشها، 4ـ نارسایی نمونهها در نمایاندن جامعه.
علاوه بر آن، تعداد کم ابزارهای پیشبینیکننده و استفاده از شیوههای آماری نامناسب بر ابهام این امر میافزاید.»2
«گروه محدودی از پیشبینیهای موضعگیری عمومی نسبت به آموزش ویژه، از توانمندی تشریحی برتری برخوردارند. نتایج یک بررسی بر روی یکصد و سی و نه معلم و یکصد و سی و هشت پدر و مادر با استفاده از یک مقیاس موضعگیری شامل ده سؤال آماری اجتماعی نشان داد که برخی متغیرهای انفرادی نظیر سطح آموزشی (تحصیل) و درآمد خانواده بسیار مهم هستند. علاوه بر آن، موقعیت اجتماعی و اقتصادی و نیز میزان تماس با افراد تیزهوش به ترتیب دوزاده و ده درصد پراکندگی نمرات موضعگیری را تبیین میکنند. پیشنهاد میشود که این دیدگاه روش شناختی در مورد پیشبینیهای موضعگیری مردم نسبت به آموزش کودکان مستعد و تیزهوش بهکار گرفته شود.»3
اهمیت دیدگاه عمومی و موضعگیری آحاد جامعه نسبت به تیزهوشی و آموزش ویژه، در حّدی است که بخش قابل ملاحظه و رو به گسترشی از مطالعات و تحقیقات (بهویژه در دهة اخیر) به بررسی این امر اختصاص یافته است.
این مطلاعات نشان میدهند که دیدگاههای افراد جامعه دربارة ضرورت آموزش ویژه و اقدامات تفکیکی برای نخبگان، بسیار متفاوت و متنوع است. کمتر دیدگاهی به چشم میخورد که مورد هماهنگی و توافق عموم مردم باشد.
علیرغم آن، ممکن است برخی عوامل وجود داشته باشند که در ترکیب با یکدیگر به تبیین این مطلب یاری دهند.
اختلاف عقیدتی و فرهنگی مردم موجب تفاوت در دیدگاههای دیگر میشود؛ ازجملة آنها اختلافنظر دربارة امر آموزش و پرورش است. مثلاً آیا نظام آموزش و پرورش باید بسته به سطح هوش افراد، متفاوت باشد یا یکنواخت؟
نظامهای اعتقادی و ارزشی خاصی که قایل به وجود تفاوت و اختلاف ذاتی میان افراد آدمی نیستند، بالطبع، دیدگاههای منفی را در میان مردم نسبت به آموزش ویژه نخبگان رشد میدهند و این اقدامات آموزشی خاص را فعالیتهای تبعیض آمیز و غیرعادلانه میدانند. پس تنوع دیدگاهها، حاصل اختلاف عموم مردم در آرا و عقاید است.
مردم با تحصیلات گوناگون و اطلاعات مختلف، دیدگاههای متفاوتی نسبت به لزوم آموزش ویژه دارند. ممکن است در سطوح اقتصادی و مالی پایین، دیدگاههای منفی و یا عدم ضرورت نسبت به تفکیک دیده شود.
علاوه بر آن به اندازهای که مردم با نخبگان و پدیدة تیزهوشی برخورد دارند، نسبت به میزان ضرورت آموزش ویژه موضعگیری نشان میدهند. کمی ارتباط و تماس با پدیدة نخبگی، احساس عدم ضرورت را رقم خواهد زد و هرچه این تماس و پیوند بیشتر باشد، احساس لزوم افزایش مییابد.
هرچه آگاهی عمومی و توجه اجتماعی نسبت به نخبگی افزایش یابد، کوششهایآموزشی و پرورشی ویژه، از حمایت و دوام بیشتری برخوردار خواهند بود و منابع انسان در سطح خرد و کلان، توسعة روزافزونی خواهند یافت.
پس میزان احساس ضرورت مردم نسبت به آموزش ویژه به دیدگاه آنها در قبال پدیده نخبگی بستگی دارد. لذا با افزایش سطح تحصیلات و آگاهی عمومی مردم نسبت به دستاوردهای علمی و نیز ازدیاد برخورد و تماس با گروه نخبگان و پدیدة تیزهوشی، دانش مردم نسبت به نیازهای ویژه این قشر بیشتری شود و ضرورت آموزش اختصاصی بیشتر میگردد. چنین وضعیتی معمولاً همگام با شرایط اقتصادی و اجتماعی متوسط است، یعنی اینطور بهنظر میرسد که در اقشار متوسط از لحاظ اقتصادی و مالی، توجه به نیازهای آموزشی و تحصیلی نسل آینده افزایش نشان میدهد.
یک برنامة غنیسازی برای خلاقیت
براساس آنچه بیان شد میتوان یک «ساختار غنیسازی ویژه برای خلاقیت» توصیه نمود. مؤلفهها و عناصر این ساختار مشتمل بر چهارده ویژگی است:
1ـ بررسی دیدگاه عمومی و موضعگیری آحاد مردم دربارة خلاقیت و پرورش آن.
2ـ ارتقا سطح آگاهی عموم مردم بر پایة وضعیت عقیدتی موجود آنها دربارة اهمیت و ضرورت خلاقیت و نقش حیاتی آن در پایداری و پیشرفت جامعه.
3ـ آشنایی و تماس مستقیم مردم با کودکان خلاق و نیازهای آنها.
4ـ تأمین منابع (انسانی و مالی) مناسب و شایسته برای اجرای برنامه ویژه.
5ـ تهیة فهرستی از اختراعات که فرایند اجرایی آنها در سطح درک و توانایی کودکان است.
6ـ انتخاب و گزینش یک اختراع از میان فهرست مزبور براساس آمادگی فردی کودک.
7ـ توضیح و تشریح جریان فرایند شکلگیری آن اختراع به وسیله مربی.
8ـ نظامدهی و ایجاد وحدتیافتگی مراحل متوالی فرایند برای کودک.
9ـ فراهمآوری وسایل و تجهیزاتی که بازآفرینی اختراع را توسط یک کودک تحقق میبخشد.
10ـ اجرای فرایند به وسیلة کودک یا طی مراحل بهطور گام به گام با نظارت دقیق مربی.
11ـ قضاوت و ارزشیابی و نقد کودک دربارة فرایند یاد شده و بررسی و تحلیل آن.
12ـ بررسی نتایج و تبعات فراگیر این اختراع و فرایند آن در جنبههای گوناگون.
13ـ استنباط جنبههای ارزشمند و مفید آن اختراع از لحاظ کاربردهای اجتماعی.
14ـ درخواست از کودک برای اجرای فرایند با شیوة متفاوت.
¡ ¡ ¡
منابع:
1ـ کاظمی حقیقی، ناصرالدین (1375). روانشناسی کودکان تیزهوش، سایهنما، صفحة 98.
2- Begin & Gagne (19958) Predictors of attitudes to ward gifted education. Journal for ghe Educotion of the Gifted, Vol 18(4), 495-498.
3- Begin & Gagne (1994) Predictors of a general attitudes toward gifted education. Journal for the Education of the Gifted, Vol 18(1), 74-89.
4- Meador Karen S. (1994) The effect of synectics training of gifted and nongifted kindergarten students. Journal for the Education of the Gifted, Vol 18(1), 55-73.
5- Olenchack, Richard, F. (1995) Effects of enrichment on gifted / Learning – disable students. Journal for the Education of the Gifted, Vol 18(4), 385-399.
دیدگاه خود را بنویسید