رشد و توسعه جوامع امروزی، بیش از هر زمان دیگری به کشف، پرورش و بهکارگیری مؤثر استعدادها وابسته است. سازمانها در بخشهای مختلف، از شرکتهای صنعتی و خدماتی گرفته تا مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها، همگی برای دستیابی به نوآوریهای پایدار، افزایش بهرهوری و پیشرو بودن در عرصه رقابت جهانی، ناگزیر از شناسایی و جذب افراد مستعد هستند. در سطح کلان، این موضوع حتی جنبه راهبردی به خود گرفته است؛ تا جایی که «سیاست استعداد» به یکی از ابزارهای کلیدی دولتها و شرکتها برای ارتقای ظرفیت نوآورانه و رقابتی بدل شده است. بهویژه در حوزه توسعه پایدار و فناوریهای سبز، پژوهشها نشان میدهند که سیاستهای مؤثر در جذب و حفظ استعداد میتواند به شکوفایی نوآوری سبز و کاهش پیامدهای زیستمحیطی منجر شود.
در عین حال، نقش استعداد تنها به حوزه سازمانی و نوآوری محدود نمیشود. در گستره آموزش عمومی نیز، پرورش استعدادهای متنوع—از استعدادهای فضایی گرفته تا تواناییهای موسیقایی—اهمیت ویژهای دارد. مطالعات اخیر حاکی از آن است که شناسایی دیرهنگام این استعدادها میتواند به هدررفت سرمایههای انسانی و کاهش انگیزه یادگیری منجر شود. افزون بر این، نگرشهای ذهنی دانشآموزان درباره استعداد (ذهنیت رشد یا ذهنیت ثابت) در کنار حمایت والدین و معلمان، میتواند در شکلگیری خودپنداره تحصیلی و سلامت روانی آنان نقشی تعیینکننده ایفا کند. رویکردهای گوناگون، از استفاده از آزمونهای سنتی تا بهرهگیری از دادهکاوی و یادگیری ماشین برای ارزیابی ظرفیت نوآوری در دانشگاهها، نشان میدهد که آینده پژوهش و عمل در حوزه استعداد مستلزم همافزایی میان روانشناسی، علوم تربیتی، مدیریت، و فناوری است.
در حوزههای ورزشی نیز، مسئله استعداد با پیچیدگیهای دیگری همراه است. تحقیقات نشان میدهد عواملی نظیر «اثر نسبی سن» (جوانتر یا مسنتر بودن افراد در گروههای همسال) ممکن است بر شانس انتخاب در سطوح پایه یا تداوم حضور در سطوح حرفهای اثرگذار باشد. از سوی دیگر، در حوزه هنر، والدین و فرهنگ در شکلدهی و جهتدهی استعداد موسیقایی فرزندان نقش محوری دارند و سرمایهگذاری عاطفی و مالی آنها، بستری مهم برای شکوفایی این استعداد فراهم میکند. همچنین، نباید از اهمیت «مهارتهای اجتماعی» در بروز هر نوع استعداد غافل شد؛ چراکه پژوهشهای جدید نشان دادهاند آموزش هدفمند این مهارتها میتواند باعث بهبود عملکرد تحصیلی و تعاملات میانفردی شود.
بدینترتیب، مرور مطالعات جدید در زمینه استعداد نشان میدهد که هم در سطوح کلان (سیاستهای جذب، حفظ و تشویق استعدادها برای نوآوری سبز و توسعه پایدار) و هم در سطوح خرد (شناسایی توانمندیهای ویژه دانشآموزان و ریشهیابی عوامل انگیزشی و محیطی در بروز آنها) میتوان با اتخاذ رویکردی چندبعدی، گامهای مؤثری در راستای پیشرفت فردی و اجتماعی برداشت. این مقاله با هدف ارائه تصویری جامع از رویکردهای نوین به استعداد، یافتههای پژوهشهای اخیر را در حوزههای گوناگون (آموزشی، سازمانی، فرهنگی و ورزشی) گردآوری کرده و بر ظرفیتهای بالقوه و چالشهای پیش رو تأکید میورزد.
1) سیاستهای استعداد و راهبردهای نهادی
آیا سیاستهای استعداد میتوانند نوآوری تکنولوژی سبز را ترویج دهند؟
سیاست استعداد به جذب، انگیزهبخشی و حفظ استعدادهای حیاتی و نوآور کمک میکند تا انگیزه و نوآوری مستمری برای توسعه سبز فراهم شود. با این حال، مطالعات اندکی در رابطه با تأثیر سیاست استعداد بر نوآوری فناوری سبز (GTI) شرکتها وجود دارد. برای پرکردن این شکاف، این پژوهش با استفاده از نمونههایی از شرکتهای پذیرفتهشده در بازار سهام چین (A-share) از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱، مدل پواسون را برای بررسی رابطه بین سیاست استعداد و نوآوری فناوری سبز ایجاد کرده و نقش واسطهای توجه مدیران اجرایی به مسائل زیستمحیطی را در این رابطه آشکار میسازد. یافتههای این پژوهش عبارتند از: (۱) سیاست استعداد بهطور معناداری باعث ارتقای نوآوری فناوری سبز میشود و این اثر مثبت پس از آزمونهای مختلف همچنان پابرجاست. (۲) توجه مدیران اجرایی به مسائل زیستمحیطی در این رابطه نقش واسطهای دارد. (۳) تأثیر مثبت سیاست استعداد در شرکتهای دارای آلودگی بالا، شرکتهای خصوصی و بخش انرژی محسوستر است. این یافتهها به غنای ادبیات سیاستهای تشویقی و GTI افزوده و کاربردهای عملی مهمی برای شرکتها و سیاستگذاران دارد. (Liu, Wang, & Loh, 2024)
موضوع: ارزیابی توانمندی مؤسسات آموزش عالی در پرورش استعدادهای نوآور با یادگیری ماشین
توانایی نوآوری به میزان زیادی آینده توسعه یک منطقه را تعیین میکند و مؤسسات آموزش عالی محل اصلی تربیت استعدادهای نوآور هستند. ارزیابی دقیق و جامع توانمندی پرورش نوآوری، پایه مهمی برای بهبود مستمر دانشگاهها است. این پژوهش ابتدا با استفاده از مدل ارزیابی CIPP (زمینه، ورودی، فرآیند و محصول)، یک سیستم شاخص با ۸۹ شاخص در ۲۱ دسته ایجاد میکند. سپس با بهرهگیری از دادههای آماری عمومی، پایگاه داده، پرسشنامه دانشجویان، مدرسان، کارکنان پشتیبانی و نظرات کارشناسان، دادهها جمعآوری شده و مدل ارزیابی توانمندی با الگوریتم یادگیری ماشینی درخت گرادیانی تقویتی ایجاد میشود. نتایج این مدل، عملکرد بهتری در ارزیابی توانمندی پرورش استعداد نوآور نسبت به سایر مدلهای رگرسیون نشان میدهد. (Huang, Sun, Zhang, Wang, Ma, & Chu, 2024)
2) شناسایی و پرورش استعدادهای فضایی
شناسایی استعدادهای فضایی در دانشآموزان مستعد
استعداد و پتانسیل دانشآموزان تا زمانی که توسط مدارس یا مراقبان شناسایی نشود، قابل پرورش نیست. در حالی که حوزه آموزش استعدادهای درخشان در شناسایی بسیاری از دانشآموزان با استعداد در خواندن و ریاضیات موفق بوده است، اما استعدادهای فضایی اغلب نادیده گرفته میشوند. این مقاله بررسی میکند که چگونه میتوان استعدادهای فضایی را با استفاده از آزمونهای سنتی و همچنین مشاهده در طول فعالیتهای برنامهریزیشده شناسایی کرد. شناسایی استعدادهای فضایی حوزهای است که نیاز به تحقیقات و توسعه ارزیابی بیشتری دارد. (Wai & Lakin, 2024)
موضوع: تفکر فضایی و اهمیت آن در برنامه درسی
تفکر فضایی جنبهای اساسی از زندگی روزمره است و برای حل مشکلاتی که شامل اطلاعات بصری منظم هستند یا نیاز به تصور راهحلها در فضای فیزیکی یا دیجیتال دارند، حیاتی است. با این حال، تقریباً سه میلیون دانشآموز در آمریکا به دلیل ابزارهای معمول شناسایی استعدادهای تحصیلی، استعداد فضاییشان شناسایی نشده باقی میماند. پژوهشها نشان دادهاند که تفکر فضایی بهویژه برای تفکر ریاضیاتی در مراحل اولیه اهمیت دارد. این مقاله ماهیت تفکر فضایی، جایگاه آن در برنامه درسی و نحوه توسعه سواد فضایی و شناسایی استعدادهای فضایی در کلاسهای K-12 را مورد بررسی قرار میدهد. (Lakin, Wai, Olszewski-Kubilius, Corwith, Rothschild, & Uttal, 2024)
3) پرورش استعداد در زمینههای موسیقی و ورزش
دیدگاه والدین آسیایی-آمریکایی در مورد کودکان با استعداد موسیقایی در آموزش سازهای موسیقی
این مطالعه کیفی از مدل یکپارچه توسعه استعداد گانیه (Gagné Integrative Model of Talent Development) به عنوان چارچوب مفهومی استفاده کرده است تا دیدگاههای نه والد آسیایی-آمریکایی درباره کودکان با استعداد موسیقایی آنها در فرهنگ موسیقی کلاسیک غربی در ایالات متحده را بررسی کند. کودکان با استعداد موسیقایی طبق تعریف گانیه و مکفرسون (۲۰۱۶) افرادی هستند که در میان ۱۰٪ برتر همسالان خود قرار دارند. این تمایز برای تفاوت قائل شدن بین استعداد و نبوغ است، به طوری که نبوغ به قابلیتهای طبیعی یا استعدادهای استثنایی اشاره دارد. تجزیه و تحلیل دادهها پنج موضوع کلان را نشان داد: (۱) تواناییهای ذاتی کودکان و اهمیت سختکوشی؛ (۲) فداکاری و سرمایهگذاری والدین؛ (۳) مزایا و چالشها؛ (۴) تأثیر فرهنگ آسیایی؛ و (۵) انتظارات آینده. این مطالعه بینش عمیقتری را در مورد تعامل پیچیده بین تواناییهای فردی کودکان و سرمایهگذاری والدین ارائه میدهد که میتواند تحت تأثیر هویت فرهنگی و اخلاق کاری، بهویژه در جوامع آسیایی-آمریکایی قرار گیرد. یافتهها فرآیند پیچیده پرورش کودکان با استعداد را از منظر والدین روشن کرده و پیشنهاداتی را برای حمایت والدین از توسعه استعدادهای کودکان ارائه میکند. (Ho Weatherly & Liu, 2024)
بررسی احساسات آنی دانشآموزان با استعداد ویژه نسبت به موسیقی با احساسات مختلف
افراد تیزهوش از نظر شناختی، عاطفی، روانی-حرکتی یا خلاقیت نسبت به همسالان خود پیشرفتهتر هستند. این مطالعه با هدف بررسی تغییر حالتهای احساسی آنی دانشآموزان با استعداد در واکنش به موسیقیهای دارای احساسات مختلف انجام شد. نمونه این پژوهش شامل ۱۲۲ دانشآموز از مرکز استعدادهای درخشان آدانا (BILSEM) بود. احساسات آنها پس از گوش دادن به قطعات مختلف موسیقی اندازهگیری شد. یافتهها نشان داد که بین احساساتی که دانشآموزان در مواجهه با موسیقیهای مختلف تجربه کردند، تفاوت معناداری وجود دارد. آنها در مواجهه با موسیقیهای خاص، احساسات مثبتتری داشتند و دختران نسبت به پسران احساسات را بیشتر تجربه کردند. نتایج این مطالعه میتواند برای درک بهتر دانشآموزان با استعداد و توسعه فعالیتهای موسیقایی برای کمک به مدیریت احساسات آنها استفاده شود. (Bagriaçik, Konik-Köksal, & Coskun, 2024)
انتخاب و انتخاب مجدد در مسیر استعداد ملی: بررسی تأثیرات نسبی سن در فوتبال مردان ایرلند شمالی
هدف این مطالعه بررسی شیوع طولی تأثیرات نسبی سن (RAEs) در سطوح مختلف بازی و موقعیتهای بازیکنان در فوتبال مردان بینالمللی ایرلند شمالی بود. تاریخ تولد بازیکنان تیمهای زیر ۱۷ سال (n = 276)، زیر ۱۹ سال (n = 320)، زیر ۲۱ سال (n = 331) و تیم ملی بزرگسالان (n = 108) بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۳ ثبت شد. آزمونهای خی دو و نسبت شانس با فاصله اطمینان ۹۵٪ برای مقایسه توزیع تاریخ تولد مشاهدهشده و مورد انتظار استفاده شدند. نتایج نشان داد که در سطوح زیر ۱۷ و زیر ۱۹ سال، بازیکنان نسبتا بزرگتر بیشتر انتخاب میشوند، به ویژه در موقعیتهای دفاعی و میانی. در مقابل، در سطح بزرگسالان، بازیکنان نسبتا جوانتر و مهاجمان بیشتر انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل طولی نشان داد که در بین بازیکنانی که ابتدا در سطح زیر ۱۷ سال انتخاب شدند، بازیکنان نسبتا بزرگتر در سطوح بعدی بیشتر انتخاب مجدد شدند، اما در میان بازیکنان جدیدی که پس از زیر ۱۷ سال اضافه شدند، تفاوتی از نظر تاریخ تولد مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تأثیرات نسبی سن در فوتبال بینالمللی ایرلند شمالی رایج است و تحت تأثیر سطح بازی و موقعیت قرار دارد. این یافتهها پیامدهای مهمی برای سیاستگذاران و مربیان دارد، زیرا بازیکنان نسبتا بزرگتر در سطوح جوانان بیش از حد نمایندگی دارند، اما در سطح بزرگسالان چنین نیست، که این موضوع کارایی چنین تعصبی را در مسیر پرورش استعدادها زیر سؤال میبرد.
(McAuley, Baker, Johnston, Doncaster, & Kelly, 2024)
4) نگرشهای ضمنی نسبت به استعداد
نقش نظریههای ضمنی استعداد در رفاه ذهنی، تابآوری تحصیلی و سلامت جسمانی در دانشآموزان فیلیپینی
تحقیقات پیشین معمولاً بر تأثیرات مثبت ذهنیت رشد بر موفقیت و رفاه دانشآموزان تأکید داشتهاند. با این حال، شواهد اخیر این دیدگاه را که ذهنیت رشد میتواند نتایج مطلوبی را در زمینه پیشرفت تحصیلی و روانشناختی بهینه سازد، مورد تردید قرار داده است. این مطالعه به این حوزه از تحقیقات کمک میکند و به بررسی ارتباط میان ذهنیتهای مرتبط با استعداد (دامنه جدیدی از نظریههای ضمنی که شامل باور در مورد ماهیت استعداد است) با رفاه ذهنی، تابآوری تحصیلی و سلامت عمومی در بین دانشآموزان دبیرستانی منتخب فیلیپینی میپردازد. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان میدهد که در حالی که نظریه افزایشی استعداد (یا ذهنیت رشد) ارتباط قویتر و مثبتی با تابآوری تحصیلی، پیوستگی مدرسه و لذت از یادگیری دارد، نظریه ذاتی (یا ذهنیت ثابت) ارتباط قویتر و مثبتی با هدف آموزشی و سلامت عمومی دارد. این یافتهها بر پاداشهای روانی مرتبط با پرورش هر دو نوع ذهنیت رشد و ثابت درباره استعداد در محیطهای مدرسه تأکید دارد. (Valdez, 2024)
توسعه و پیشبینیکنندگان ترجیح برای افراد کوشا نسبت به افراد باهوش در ایالات متحده و چین
این مطالعه از طریق سه پژوهش از پیش ثبتشده (n = 221 کودک ۴ تا ۹ ساله، ۵۱٪ دختر؛ ۲۱۸ والدین، ۸۰٪ زن؛ از طبقات کارگر و متوسط؛ دادهها از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ جمعآوری شدند) در ایالات متحده (مطالعات ۱ و ۲؛ ۷۴٪ سفیدپوست) و چین (مطالعه ۳؛ ۱۰۰٪ آسیایی) به بررسی ظهور ترجیح برای «افراد کوشا» پرداخت. از سن ۷ سالگی، در هر دو فرهنگ، افراد کوشا (کسانی که سخت کار میکنند) نسبت به افراد باهوش (کسانی که ذاتا باهوش هستند) ترجیح داده شدند (R² بین ۰.۰۳ تا ۰.۱۱). باورهای مربوط به نتایج و کنترلپذیری تلاش، این ترجیح را پیشبینی کردند: کودکانی که انتظار داشتند افراد کوشا موفقتر از افراد باهوش باشند و باور داشتند که تلاش بیشتر از استعداد قابل کنترل است، افراد کوشا را ترجیح دادند. پیامدهای این ترجیح برای آموزش و سایر حوزهها مورد بحث قرار گرفت. (Yang, Zhao, Dunham, & Bian, 2024)
جمعبندی و استنباط
مطالعات ارائهشده نشان میدهند که مفهوم «استعداد» در حوزههای گوناگون (سازمانی، آموزشی، ورزشی، هنری و غیره) دارای نقش محوری است و تحتتأثیر عوامل متعددی قرار میگیرد. در حوزه سازمانی و توسعه پایدار، سیاستهای استعداد میتوانند بهطور معناداری نوآوری فناوری سبز را ارتقا دهند؛ بهویژه زمانی که مدیران اجرایی توجه بیشتری به مسائل زیستمحیطی داشته باشند. در آموزش، شناسایی صحیح استعدادها (مانند استعداد فضایی یا موسیقایی) و آگاه بودن از ذهنیتهای رشد و ثابت دانشآموزان میتواند تأثیر چشمگیری بر موفقیت تحصیلی، رفاه روانی و حتی سلامت عمومی آنها داشته باشد. همچنین، مدلهای یادگیری ماشین (نظیر درخت گرادیانی تقویتی) ابزاری نوین برای ارزیابی توانمندی دانشگاهها در پرورش استعدادهای نوآور معرفی شدهاند.
در حوزه ورزشی، وجود «اثر نسبی سن» نشان میدهد که استعدادیابی اولیه ممکن است به سود بازیکنانی تمام شود که در ابتدای دوره سنی خود، از نظر بدنی پیشرفتهتر هستند، اما این مزیت در ردههای بزرگسالان تا حدی متعادل میشود. از سوی دیگر، در حوزه استعداد موسیقایی، ترکیب عوامل فرهنگی، سرمایهگذاری والدین و ویژگیهای ذاتی کودک بر شکوفایی استعداد او مؤثر است و مشاهده میشود که عواطف دانشآموزان مستعد موسیقی نیز در مواجهه با انواع مختلف قطعات موسیقی، تفاوتهای معناداری دارد.
درنهایت، مهارتهای اجتماعی عامل تعیینکننده دیگری در شکلگیری موفقیت تحصیلی کودکان است که بهسادگی قابل آموزش است و به بهبود عملکرد تحصیلی کمک میکند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که موفقیت در شناسایی و پرورش استعدادها مستلزم رویکردی چندجانبه است که ابعاد مختلف فردی (ذهنیت، انگیزه، عواطف) و ساختاری (سیاستهای نهادها، حمایت والدین، آموزش مهارتهای اجتماعی) را در بر گیرد.
دیدگاه خود را بنویسید