باید توجّه داشت یافته ها دلالت بر حالات کناره جویی، ناهمراهی، تعارض و حتّی ستیزه جویی فرد خلّاق با محیطش نیز دارند. زیرا « گرایش به پیوند اجتماعی» لزوماً به معنای همراهی و تطابق و همرنگی اجتماعی نیست. (شلدون، 1999) و حتّی ممکن است به طرز بارزی رفتارهای کناره گیرانه و انزوایی مشهود باشد.(بچتولد و ورنر، 1973) و در شرایطی ناهمراهی، خلق و خوی جامعه ناپذیری و جامعه ستیزی بروز کند.(فیست،1999) 

هنگامی که اهداف شخصی فرد خلّاق با اهداف گروهی تعارض می یابند، محیط شغلی ضعیفی پدید می آید و تعارضهای درون گروهی بیشتر می شود. (شلدون، 1995 الف) معمول چنان است که جهتگیریهای خلاقانهٔ فردی با جهتگیریهای شغلی و اجتماعی تعارض می یابند. درحالی که ضرورت دارد که به سازش یافتگی نایل آید. بنابراین طبیعی است که آنها معمولاً در هدفمندی دچار تعارض شوند. (جیمز،1995)

در پژوهش نقش عوامل شخصیت و ایستادگی در برابر آثار ناکامی بر عملکرد مشکل گشایی خلّاقانه یافت شد که «ایستادگی در برابر آثار ناکامی محیطی»با کارکرد مشکل گشایی خلاقانه مرتبط است. علاوه بر این، تعامل برخی عوامل شخصیّتی و «تنیدگی هیجانی» بر فراوری خلّاقانه به طرز قابل ملاحظه ای مؤثّر است. (هینتون،1971)

این گونه است که می توان بیان داشت فضای زندگی ممکن است مانع خلّاقیت شود. (جارکو و زلینا،1993)

لذا ناسازگاریهای محیطی فرد خلّاق ممکن است از دیدگاه معلّمان، وی را به منزله یک «عنصر ناخوشایند و نامطلوب » تصویر کند و به خدشه دار شدن روابط بینجامد.(دتمر،1981)