یكی از محیطهای اساسی مرتبط با خلاقیت، شرایط اجتماعی است. 

به طور كلّی یافته‌ها نشان می‌دهند كه فرد خلّاق از جنب و جوش اجتماعی بالایی برخوردار نیست. حتّی‌الامكان از روابط و تماس بین‌فردی، پرهیز می‌كند و ترجیح می‌دهد كه فاصله‌ای را میان خود و همسالان حفظ كند؛ در برابر خواسته‌های محیط مقاومت نشان می‌دهد و در قضاوت، مستقلّ است. ولی به علّت نیاز به حمایت‌طلبی و توجّه محیطی، سطحی از تعارض میان انزوا و پیوندجویی اجتماعی وجود دارد. اساساً «گرایش به پیوند اجتماعی» در میان افراد خلّاق وجود دارد؛(ريان و دسي،2000؛كلر،1984) امّا لزوماً به معنای همراهی و تطابق و همرنگی اجتماعی نیست.(شلدون،1999) حتّی ممكن است به طرز بارزی رفتارهای كناره‌گیرانه و انزوایی، مشهود باشد(بچتولد و ورنر،1973) و در شرایطی ویژگیهای جامعه‌ناپذیری و جامعه‌ستیز بروز كند.(فيست،1999) بنابراین بررسیهای روان‌شناختی مقایسه‌ای میان افراد خلّاق و رهبر، گویای وجود رابطهٔ خطّی است؛ یعنی دو گروه در برخی خصایص شخصیّتی، وجه اشتراك دارند.(سيمونتون،1991) در حالی كه پیشینهٔ مطالعات، گویای همبستگی ضعیفی است. ناسازگاریهای محیطی فرد خلّاق ممكن است وی را یك «عنصر ناخوشایند و نامطلوب» از دیدگاه معلّمان تصویر كند و به خدشه‌دار شدن روابط بینجامد.(اوينگ و همكاران،2000)

از سوی دیگر برخی دستاوردها نشان می دهند افراد با «برونگردی»بالا، «استواری هیجانی» هنگامی که «جهتگیری یادگیری» داشته باشند، بیشترین خلاقیت را بروز می دهند. به طور کلی رابطه پنج بعد بزرگ شخصیت با خلاقیت بستگی به «جهتگیری یادگیری» دارد.(کاسپی باروخ،2019)

همچنین آشکار شد که همه چهار بعد «مزاج»(حساسیت جهتدار، تلاش چیره مندانه، برونگردی/شادخویی، عاطفه ناخوشایند) مستقیم یا به واسطه، خلاقیت را پیش بینی می کنند. «گشودگی تجربی» و «آزرده خویی»، تعدیل کننده های روابط مزبورند.(ممدوف و همکاران، 2019)

اساساً « گرایش به پیوند اجتماعی» در میان افراد خلاّق وجود دارد. (کلر، 1984) لذا نتایج برخی پژوهشها گویای آن است که نمرات برونگردی بالا همراه با انعطاف پذیری،سیّالی و اصالت کلامی است. (وایت، 1968)

همان گونه که «نظریهٔ خودمختاری» بیان می دارد، نیاز به پیوند جویی به منزلهٔ یک عامل بنیادی برای پرورش اجتماعی و سلامت فردی بشمار می آید.(رایان و دسی، 2000)

بنابراین با وجود سطحی از تعارض میان کناره گیری و پیوندجویی اجتماعی، شرایط محیطی فرد از عوامل اساسی در بروز خلّاقیّت است. در واقع«جهتگیری درونی» شرایط را برای فعّالیّت در یك محیط ناآشنا و ناهمگون فراهم می آورد.