در پارادایم چندلایهای خلاقیت، هر لایه (از زمینههای فرهنگی و ساختارهای اجتماعی گرفته تا ابزارهای فناورانه و الگوهای مدیریتی) بهمثابه بخشی از یک چرخه همافزا عمل میکند. این نگاه جامع به ما امکان میدهد تا ظرفیتهای نهفته خلاقیت را در تمامی سنین – از کودکان پیشدبستانی تا دانشجویان و کارکنان سازمانها – پرورش دهیم و با در نظر گرفتن محدودیتها، از آنها بهعنوان انگیزهای برای خلاقیت بیشتر استفاده کنیم. افزون بر این، رویکرد نظام یافته و چندوجهی در رویارویی با مسائل اجتماعی و زیستمحیطی، فرصتهای جدیدی برای نوآوری و حل مسئله به شکل پایدار فراهم میسازد.
📌 روششناسی پژوهشهای خلاقیت
رتبهبندی انسانی در پژوهشهای خلاقیت بسیار رایج است. با این حال، فرایند ارزیابی پاسخهای خلاقانه در آزمونهای خلاقیت (که معمولاً شامل صدها یا هزاران پاسخ برای هر ارزیاب است) زمانبر و پرهزینه است.
یکی از راهکارهای کاهش زمان و هزینه، طراحی دادههای از دسترفته برنامهریزیشده است که در آن، ارزیابها فقط بخشی از کل پاسخها را ارزیابی میکنند. با این حال، محققان باید اطمینان حاصل کنند که این روش همچنان استانداردهای روانسنجی مانند پایایی را رعایت میکند.
در پژوهشی، نحوه استفاده از نظریه پاسخ داور و شبیهسازیها برای بهینهسازی طراحی دادههای از دسترفته بررسی شده است. همچنین، کدهای متنباز برای جامعه علمی ارائه شده و روش پیشنهادی با یک مثال کاربردی و محاسبه هزینه-اثربخشی نشان داده شده است.
نتایج نشان داد که بهینهسازی این روش به کاهش زمان ارزیابی و هزینههای مالی کمک میکند و در عین حال، سطوح مورد انتظار پایایی را نیز حفظ میکند.(فورثمن و همکاران ، 2025)
📌 آموزش کودکان پیشدبستانی و خلاقیت
خلاقیت نقش کلیدی در توسعه صلاحیتهای زیستمحیطی دانشآموزان دارد، بهگونهای که آنها بتوانند راهحلهای مؤثری برای مسائل زیستمحیطی روزمره ارائه دهند. با این حال، این موضوع همچنان در تحقیقات آموزش محیطزیستی (EE) و آموزش برای توسعه پایدار (ESD) کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
این مقاله یک مطالعه پژوهشی عملی را گزارش میکند که در یک مهدکودک یونانی انجام شده و در آن خلاقیت "سطح پایین" (little-c creativity) در گروهی از کودکان پیشدبستانی طی یک پروژه آموزش محیطزیستی/توسعه پایدار مبتنی بر هنر، حمایت و بررسی شده است. هنر بصری دو نقش در این مطالعه ایفا کرد: هم بهعنوان روش آموزشی در پروژه و هم بهعنوان یک روش پژوهشی مکمل برای بررسی شرایطی که خلاقیت کودکان را در یک مداخله آموزشی تقویت میکند.
یافتهها نشان میدهند که تفکر خلاقانه کودکان زمانی تقویت میشود که آنها تشویق شوند تا مشکلات زیستمحیطی را در مدرسه خود شناسایی کرده و اقدامات پایداری انجام دهند. این یافتهها نشان میدهند که خلاقیت در آموزش محیطزیستی و توسعه پایدار در مهدکودکها نیازمند یک چارچوب آموزشی پذیرای نوآوری و همچنین معلمی حمایتگر است که رویکردهای تخیلی، مشارکتی و تأملی را در آموزش خود ادغام کند.(کلافاتی و همکاران، 2025)
یافتههای پژوهش نشان میدهند که آموزش هنر جامع (CAE) میتواند روشی مؤثر برای توسعه خلاقیت کودکان باشد. با این حال، اطلاعات کمی درباره نحوه اجرای CAE در کلاسهای مهدکودک در چین وجود دارد.
این مطالعه به بررسی اثربخشی اجرای فعالیتهای CAE پرداخته است. برای ارزیابی تأثیر CAE بر خلاقیت دوران کودکی، ۶۴ کودک در یک مهدکودک چینی به دو گروه آزمایشی (۳۲ کودک) و کنترل (۳۲ کودک) تقسیم شدند. برنامه مداخله CAE شامل آموزش معلمان و فعالیتهای مرتبط با هنر بود و به مدت ۱۱ ماه اجرا شد.
نتایج نشان داد که گروه آزمایشی امتیازات بالاتری در آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT) نسبت به گروه کنترل داشت. همچنین، مصاحبه با پنج معلم نتایج آزمون را تأیید کرد و بر نیاز به آموزش معلمان در این زمینه تأکید داشت.(هوانگ و همکاران، 2025)
با هدف تعیین میزان خلاقیت حرکتی کودکان پیشدبستانی، طراحی یک برنامه آموزش موسیقی متناسب با علایق و نیازهای آنها، و بررسی تأثیر این برنامه بر خلاقیت حرکتی آنها انجام شده است.
در پژوهشی از یک طرح نیمهآزمایشی برای ارزیابی تأثیر برنامه آموزش موسیقی بر خلاقیت حرکتی کودکان استفاده شد. گروه مطالعه با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد و در مجموع ۸۲ کودک در این مطالعه شرکت کردند.
بهعنوان ابزار جمعآوری دادهها از آزمون «تفکر خلاق در عمل و حرکت» استفاده شد. برنامه آموزش موسیقی در دو جلسه در هفته و به مدت هشت هفته اجرا شد.
نتایج نشان داد که در گروه آزمایشی که در برنامه آموزش موسیقی شرکت کرده بودند، تفاوت آماری معناداری در خلاقیت حرکتی (بهویژه در بعد روانی) مشاهده شد.(سنول و کاراجا، 2025)
📌 نوآوری و مدیریت آموزشی
ارزش ابزارهای هوش مصنوعی مولد (GenAI) در حمایت از اساتید آموزش عالی در طراحی دورههای آموزشی بررسی شد. دو نویسنده تجربه همکاری با دو ابزار مختلف، ChatGPT و Bard (Gemini)، را در توسعه دورههای ارتباطات ارائه میدهند.
مزایای GenAI برای خلاقیت و نوآوری در کنار چالشها و ملاحظات اخلاقی بررسی شده است. همچنین، توصیههایی برای اعضای هیئت علمی و مؤسسات آموزشی در زمینه استفاده از هوش مصنوعی در طراحی دورهها ارائه شده است.(ریستر و ولز، 2025)
یافتههای پژوهشی نشان میدهند که در حالی که چالشهایی مانند کاهش روحیه معلمان، مدیریت زمان و هماهنگی میان مدارس وجود دارد، افزایش تعامل اجتماعی، استقلال و خلاقیت از جمله موفقیتهای کلیدی این مدلها بوده است.(گونزالس و رابرتز، 2025)
📌 عوامل فرهنگی و زمینهای خلاقیت
رابطه بین فرهنگ و خلاقیت از منظر فردگرایی و جمعگرایی (I/C) بررسی شد. بهطور خاص، تفاوتهای فرهنگی در I/C و خلاقیت بین دو اقتصاد بزرگ جهان، یعنی چین و ایالات متحده، مقایسه شده است. همچنین، نحوه ارتباط ابعاد خاص I/C با شاخصهای خلاقیت در این دو بستر فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، ۴۳۴ دانشجوی چینی و ۴۷۸ دانشجوی آمریکایی شرکت کردند و پرسشنامهای در مورد I/C، آزمونی برای ارزیابی پتانسیل خلاقیت، و فهرستی برای بررسی خلاقیت در دنیای واقعی را تکمیل کردند.
برای سنجش I/C از یک مقیاس چهار بعدی استفاده شد که شامل تمایلات فردگرایانه افقی (HI)، فردگرایانه عمودی (VI)، جمعگرایانه افقی (HC) و جمعگرایانه عمودی (VC) بود. نتایج تفاوتهای معناداری را در تمامی شاخصهای I/C و خلاقیت بین دو کشور نشان داد. علاوه بر این، در هر دو زمینه فرهنگی، ۱) HI، VI و HC به میزان متفاوتی با خلاقیت ارتباط مثبت داشتند و ۲) VC تا حدی با خلاقیت ارتباط منفی داشت. مهمتر از همه، ارتباط خاص فرهنگی بین VI و خلاقیت، HC و خلاقیت، و VC و خلاقیت در نمونههای چینی و آمریکایی مشاهده شد. یافتهها از دیدگاه فرهنگی و زمینهای مورد بحث قرار گرفتهاند.(گوئو و همکاران، 2025)
📌 خلاقیت و روابط بینگروهی
نظریهها و شواهد نوظهور نشان میدهند که روابط بینگروهی ممکن است خلاقیت مخرب را تحریک کند، اما پایههای بینگروهی این نوع خلاقیت هنوز بهطور کامل بررسی نشدهاند. این مقاله با استفاده از نظریههای مرتبط با تعارضات بینگروهی، استدلال میکند که خلاقیت مخرب را میتوان از منظر "نوعدوستی گروهی"، یعنی تمایل فرد به انجام فعالیتهای پرخطر شخصی برای آسیب رساندن به گروههای بیرونی به نفع گروه درونی، درک کرد.
بنابراین، خلاقیت مخرب را میتوان بهعنوان تولید و بررسی عمدی ایدههای جدید برای اعمال آسیب به گروه بیرونی، به نمایندگی از گروه درونی، تعریف کرد. بسیاری از نمونههای نوعدوستی گروهی، مانند جنگ یا تروریسم، از احساسات شدید عشق به گروه درونی آغاز میشوند و زمانی که با دلایل تهاجم به گروه بیرونی همراه شوند، محتملتر میشوند.
با گسترش این منطق به خلاقیت مخرب، استدلال شده است که وابستگی به گروه درونی، خلاقیت مخرب را پیشبینی میکند و این رابطه زمانی قویتر میشود که افراد نگرشهای خصمانهای نسبت به گروه بیرونی داشته باشند یا مستقیماً توسط اعضای آن تحریک شوند. این فرضیهها در یک نمونه متشکل از ۳۰۷ دانشجوی کارشناسی مورد آزمایش قرار گرفتهاند و نتایج تا حدی از این پیشبینیها حمایت کرده است.(نگوین و همکاران، 2025)
📌 استفاده از فناوری و هوش مصنوعی در خلاقیت آموزشی
آموزش علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) در دانشگاههای آسیایی در ادغام دانش، مهارتها و نگرشها (KSA) با چالشهایی مواجه است، از جمله کلاسهای بزرگ و عدم تمایل دانشجویان به مشارکت فعال. در حالی که ChatGPT راهحلهایی ارائه میدهد، استفاده سنتی از آن ممکن است تفکر انتقادی مستقل را تضعیف کند.
این مطالعه یک مدل جدید به نام PA-GPT را معرفی میکند که در آن از ChatGPT به عنوان یک "همتای مجازی" در ارزیابی همتایان استفاده میشود تا یادگیری فعال را تقویت کرده و دانش، مهارتهای تفکر سطح بالا (HOTS) و نگرشها، یعنی عناصر اصلی KSA در STEM را ارتقا دهد.
یک کارآزمایی تصادفی کنترلشده بر روی 61 دانشجوی سال اول مهندسی (43 مرد، 18 زن) از یک دانشگاه در جنوب تایوان که در دوره "سیستمهای جاسازیشده شبکهای و کاربردهای آن" شرکت داشتند، انجام شد. تمامی شرکتکنندگان تجربه قبلی استفاده از ChatGPT را داشتند اما پیشزمینه برنامهنویسی نداشتند. آنها بهطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند:
گروه آزمایشی (31 نفر): استفاده از PA-GPT
گروه کنترل (30 نفر): استفاده از ChatGPT سنتی
این مطالعه طی 8 هفته انجام شد و دادهها با استفاده از پیشآزمون و پسآزمونهای زیر جمعآوری شد:
آزمون ساخت دانش (20 سوال، آلفا = 0.85)
مقیاس HOTS برای سنجش تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت (آلفا = 0.78-0.83)
پرسشنامه S-STEM برای سنجش نگرش نسبت به دروس STEM و یادگیری قرن 21 (آلفا > 0.80)
تحلیل کوواریانس (ANCOVA) برای تجزیه و تحلیل دادهها، با کنترل نمرات پیشآزمون، و آزمون لوین (Levene’s test) برای بررسی همگنی واریانسها استفاده شد.
نتایج ANCOVA نشان داد که PA-GPT بهطور معناداری عملکرد بهتری نسبت به ChatGPT سنتی در زمینههای زیر داشته است:
ساخت دانش (F = 9.89، p = 0.002)
تفکر انتقادی (F = 37.00، p < 0.001)
حل مسئله (F = 9.40، p = 0.003)
خلاقیت (F = 7.22، p = 0.009)
نگرش نسبت به ریاضیات (F = 25.52، p < 0.001)
نگرش نسبت به مهندسی/فناوری (F = 16.06، p < 0.001)
نگرش نسبت به یادگیری قرن 21 (F = 26.38، p < 0.001)
این یافتهها نشان میدهد که PA-GPT به طور مؤثر چالشهای تعامل دانشجویان و توسعه تفکر سطح بالا را در آموزش STEM برطرف میکند. این روش با شبیهسازی تعاملات همتایان، یادگیری فعال و خوداندیشی را تقویت میکند و پتانسیل ایجاد تحول در آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی در کلاسهای بزرگ را دارد. این مطالعه شواهدی پیشگامانه از اثربخشی ارزیابی همتایان با استفاده از هوش مصنوعی در بهبود مهارتهای جامع STEM ارائه میدهد و مسیر جدیدی برای ادغام فناوری آموزشی در آینده معرفی میکند. .(وو و همکاران، 2025)
در مقاله ای توسعه و استفاده مؤثر از شبیهسازیهای تعاملی را به عنوان یک ابزار یادگیری بررسی میشودکه روشهای تدریس دیـدکتیک (سخنرانیمحور) و فعال را با محتوای پیچیده آزمایشگاهی و درسی در دورههای کارشناسی بیوشیمی و ایمنیشناسی ترکیب میکند.
دورههای علوم دانشگاهی مستلزم تسلط دانشجویان بر حجم زیادی از دانش پایهای است که معمولاً با رویکردهای دیـدکتیک آموزش داده میشود. با گذر زمان، یادگیری به تدریج فعالتر شده و دانشجویان بیشتر درگیر تفکر انتقادی، کاربرد دانش و خلاقیت میشوند، که مستلزم توانایی آنها در یادآوری دانش قبلی است. یافتن زمان و روش مناسب برای تغییر از رویکرد دیـدکتیک به روشهای فعال برای حفظ علاقه دانشجویان و توسعه یادگیری آنها حیاتی است.
یادگیری فعال میتواند ادراک دانشجویان از یک موضوع، پدیده یا تجربه را تغییر داده و آنها را قادر سازد تا به طور معنادار و عمیق با ایدههای پیچیده و حیاتی درگیر شوند. این مقاله نشان میدهد که چگونه روشهای یادگیری فعال از طریق شبیهسازی به طور مؤثر برای تقویت مفاهیم اساسی در محیطهای آزمایشگاهی و سخنرانی به کار رفتهاند و تأثیر آنها بر یادگیری دانشجویان مورد بحث قرار گرفته است. (کوستابیله و همکاران، 2025)
📌 داستانگویی دیجیتال و خلاقیت
تأثیر استفاده از راهبرد یادگیری مشارکتی ساختاریافته در داستانگویی دیجیتال (DST) بر یادگیری واژگان، خلاقیت و مهارتهای نوشتاری دانشجویان زبان انگلیسی (EFL) بررسی شد. در حالی که DST قبلاً در آموزش زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است، با چالشهایی روبهرو بوده است.
برای رفع این چالشها، این پژوهش یک راهبرد یادگیری مشارکتی ساختاریافته را معرفی کرده است که به بهبود فرایند خلق داستانهای دیجیتال کمک میکند. مقایسهای آزمایشی بین گروهی که از روش مشارکتی ساختاریافته استفاده کردند و گروهی که از روش غیرساختاریافته بهره بردند، انجام شد.
یافتهها نشان داد که روش مشارکتی ساختاریافته به میزان قابل توجهی باعث بهبود یادگیری واژگان، خلاقیت گرافیکی و مهارتهای نوشتاری دانشجویان شد. این پژوهش بر مزایای داستانگویی دیجیتال در تقویت یادگیری زبان انگلیسی تأکید دارد و بینشهای ارزشمندی درباره نحوه اجرای مؤثر آن ارائه میدهد.( چن و یه، 2025)
با استفاده از یادگیری عملی، یک روش جدید برای بهکارگیری داستانگویی دیجیتال (DST) در آموزش مدیریت پایدار (SiME) ارائه شد.
با استفاده از تحلیل مضمون (TA)، مجموعهای از ۶۳ فیلم داستانی دیجیتال تولید شده توسط دانشجویان درباره آنتروپوسن مورد بررسی قرار گرفت و یک چارچوب یادگیری تجربی بر اساس پنج حوزه کلیدی استخراج شد:
۱) مرزهای سیارهای
۲) مسائل مقیاسی (زمان و مکان)
۳) حاکمیت پیچیده (سطوح مختلف رویکرد)
۴) عدالت اجتماعی (برای انسانها و حیوانات)
۵) عدالت محیطزیستی
این چارچوب نوآورانه به مربیان کمک میکند تا مفهوم آنتروپوسن را به دانشجویان کسبوکار معرفی کنند و یادگیری شناختی، رفتاری، عاطفی، تجربی و خلاقانه لازم برای مدیریت پایدار کسبوکار را ارتقا دهند.(آروالو و همکاران ، 2025)
استنباط
مجموع یافتههای ارائهشده در این گفتار، نقش بنیادین روشهای نوین آموزشی و فرهنگی (از آموزش موسیقی گرفته تا استفاده از هوش مصنوعی و تکنیکهای داستانگویی دیجیتال) را در بهبود یادگیری، خلاقیت و تفکر انتقادی/سطح بالا برجسته میکند. در عین حال، توجه به بافت فرهنگی، نوع تعاملات اجتماعی، و ارتقای مدلهای مشارکتی در کلاسهای بزرگ یا بینفرهنگی از عوامل اساسی موفقیت در بهکارگیری رویکردهای نوین آموزشی بهشمار میروند.
دیدگاه خود را بنویسید