واگرایی اندیشه

در تبیین روشنتر این حیطه، از اصطلاح «انديشهٔ واگرا» نیز استفاده می‌شود.(كارسون،1999) «اندیشهٔ واگرا» با خلّاقیّت رابطهٔ تنگاتنگی دارد.(وایت، 1968؛ نیکولز، 1972؛ زیو، 1984؛ دیویس، 1989؛ کابانوف و باتگر، 1991؛ ترستون و رانکو، 1999)

«اندیشهٔ واگرا» در کنار شخصیّت، می‌تواند به عنوان شاخص ظرفيّت خلّاقانه به شمار آید.(ديويس،1989)

از سوی دیگر، به نظر می رسد اندیشه همگرا، انتزاع و استقرا در پیوندبا یکدیگر نیز بتوانند به اندیشهٔ خلاقانه منجر شوند.(کاظمی،1373) 

تحت تأثیر «واگرایی اندیشه» ممكن است خصایص نگرشی غیرعادی بروز یابد. رابطهٔ‌ نزدیك «باور فراعادی» با شخصیّت خلّاق، قابل ملاحظه و معنی‌دار است.(مارتينسن و كافمن،1999) عقاید و باورهای غیرعادی كه ممكن است از سطح درك مردم عادی خارج باشد در اثر «روانی و سیّالی عقیدتی» افراد خلّاق است. چنان‌كه مطالعات تأیید می‌كنند، این ویژگی نیز با شخصیّت فرد خلّاق پیوند دارد.(مك كينون،1975) فرد خلّاق قادر است ارزشها، عقاید و باورهای متعارض را در خود، یکپارچه سازد و آنها را در مسیر عملی خاصّی همگرا و منسجم کند.(كارسون،1999؛ ترفينگر،2004)