«توقّع» و «انتظار» در لغت به معنای تقریباً مترادفی به کار میروند. «توقّع» به معنای چشمداشت و انتظار داشتن نسبت به حصول امری اطلاق و برای انتظار سه معنا وجود دارد: چشمداشت، چشم به راه بودن و نگرانی.
هر دو واژه به انجام کاری در آینده اشاره دارند. امّا گسترهٔ اصطلاحی «انتظار» و «توقّع» از ابعاد شناختی، نگرشی، ارزشی، گرایشی، انگیزشی و شخصیتی نشأت میگیرد. اگر از فرد یا پدیدهای توقّعی داریم، یعنی این توقّع بر پایهٔ خصایص نظام روانی مذکور، پی ریزی شده است.
بنابراین با برّرسی انتظار فرد نسبت به امری خاصّ، میتوان تصویری کلّی از پایههای روانشناختی، ریشهها و حتی ابعاد فوقالذّکر به دست آورد. در اهمیّت برّرسی انتظار هر فردی، همین کفایت میکند؛ یعنی ابعاد پنجگانه فوقالذّکر انسان، در انتظار وی تجلّی میکنند. این ابعاد، علاوه بر آن، انتظار آدمی را شکل داده، تکوین میبخشند.
انتظار به این معنی دارای انواع مختلفی است: انتظار از خود، انتظارات خانوادگی، تحصیلی، اجتماعی و شغلی. نقشهای نیرومند اجتماعی در وهله نخست بر انتظار از خود پی ریزی میشوند.
به نظر میرسد که در میان ابعاد پنجگانه تکویندهندهٔ انتظار، پایههای انگیزشی و شناختی سهم بسیار شگرفی دارند، این پایهها، زمینههای شکلگیری نظام ارزشی، نگرشی و گرایشی را فراهم میآورند.
انتظار در خطّ سیر فرایندی اش از نیاز سرچشمه میگیرد و نیاز در تعامل با ویژگیهای سرشتی، توانایی، اندیشه، احساس و پیوند، «انتظار» را پی ریزی میکند. لذا انتظار برایند گرایش عاطفی، نظام نگرشی و ارزشی و اساس انگیزش است. این چنین است که رفتار حاصل میآید. به این رفتار، اصطلاحاً «هیجان» میگوییم.
بنابراین انتظارها گویای تواناییهای فردند؛ ویژگیهای شخصیّتی فرد را نشان میدهند؛ گویای نیازهای ویژه او هستند؛ نوع اندیشه وی را رقم میزنند؛ احساسها و مدرکات شخص را آشکار میکنند؛ نوع پیوندها و روابطش را مینمایانند؛ پس در یک کلام، هویت فردی اش را میشناسانند. و این که او چگونه رفتار میکند، بر انتظاراتش اثر میگذارد.
انتظار چنان که ذکر شد به نحو تعاملی برایند نظام روانی فرد است.
از سوی دیگر، رضایت از زندگی بستگی به ارضای انتظارات و توقعات دارد یعنی انتظار از خود و دیگران پایه رضایت را تشکیل میدهد و توقعات غیر واقع بینانه از خود و یا دیگری ممکن است به انواع اختلالات روانی بینجامد.
بدیهی است که رضایت از زندگی چه جایگاهی در سلامت و بهداشت روان دارد. لذا بازنگری و بهسازی انتظارات نقطه آغازین خشنودی است.
قلمروهای انتظار
انتظارات از خود و یا دیگری در سه قلمرو جای میگیرند:
الف) آرامش روان
آرامش روان اشاره به پایداری نظام روان دارد. هر آنچه سبب حفظ این پایداری شود، آرامش روان را تحقّق میبخشد و هر آنچه این پایداری را متزلزل کند در واقع فرد را نا آرام و به تعبیر صحیحتر، «بیتاب» کرده است. لذا «بیتابی»، آن سوی آرامش روان است.
عواملی چون ماندگاری، دلبستگی، تفریح، همراهی، پشتیبانی، پذیرش، همکاری، تشویق، احترام و راهنمایی، به زدودن «بیتابی» و تحقّق آرامش روان میانجامند.
ب) تفرّد
«تفرّد» به معنای دستیابی و نیل به جایگاه بسزا و شایسته هر فرد در زندگی اش است.
هر خاستگاهی چون معنایابی، موفقیّت، جاودانگی، خودشناسی، محیط شناسی، آزادی، استقلال و خودمختاری که موجب تفرّد شود، در این قلمرو جای میگیرد. دریافت و کشف ظرفیّتهای ذاتی، امری ساده نیست. در این جا «تحقّق فردیت» مراد است که از خود شکوفایی گستردهتر است. محور تفرّد، «خودیابی» است.
ج) پیشرفت
یکی از انتظارات مهم و حیاتی انسان از زندگی آن است که دریابد همواره در حال «پیشرفت» است. «پیشرفت» به مفهوم هر گام به جلو و یا ترقّی و رشد در زندگی است.
کمالگرایی و تعالی جویی دو مصداق بارز پیشرفت قلمداد میشوند. کمالگرایی به معنای زدایش مستمر و پیگیرانهٔ نقایص وجودی است و تعالی جویی بر نیل به عالیترین جایگاه در زندگی تأکید دارد. آزردگی از نقص فردی آدمی را به سوی حرکت استکمالی سوق میدهد.
افزون بر دو مصداق بارز مزبور، نفوذ محیطی، پرورندگی، خودشکوفایی و پویایی از جمله انتظاراتی هستند که دراین قلمرو قرار میگیرند.
دیدگاه خود را بنویسید