مطالعات و بررسیهای برنامه سنجی نشان می دهد که رابطهٔ خودباوری و هوش بستگی به سطح هوشی دانش آموزان دارد:

«در یکی از پژوهشها، تأثیر تفکیک و جداسازی آموزشی بر روی خودباوری دانش آموزان تیزهوش پایهٔ چهارم تحصیلی، بررسی شد. نمرات صد و دو دانش آموز تیزهوش شرکت کننده در مطالعه ، بر مبنای مقیاس «پیرز- هاریس» در بدو برنامهٔ ارزشیابی شد. نود و دو دانش آموز تیز هوش دیگر، در طیّ برنامهٔ آزمون شدند. همهٔ دانش آموزان تیز هوش دارای خودباوری نیرومندی بودند. برخی از آنها از خودباوری عالیتری پیش از آغاز برنامهٔ بهره مند بودند. پژوهشگران برای تبیین این نتیجه، تفکیک هوشی دانش آموزان پرداختند. پایینترین نمرات خود باوری متعلّق به افرادی بود که در طیّ برنامه، هوشبهر پایینی داشتند. به عبارت دیگر، انتقال دانش آموزان تیزهوش دارای هوشبهر کمتر به برنامه های آموزشی تفکیکی، وضعیّت عاطفی غم انگیزی را در خودباوری آنها ایجاد می کند. این مطالعه، تأثیر مهمّ محیطهای اجتماعی و آموزشی کودکان را بر روی خودباوری آنها تأیید می کند.»(کلمن و فالتز، 1985)

مطالعهٔ فوق، علاوه بر آن که به نقش محیط آموزشی بر روی خودباوری تیزهوشان توجّه می دهد، دلالت بر نقش تعدیلی تراز هوشی در همبستگی میان خودباوری و هوش نیز دارد. به نظر می رسد که با افزایش هوشبهر ، این رابطه تقویّت می شود؛ یعنی تأثیر پذیری کمتری از فضای آموزشی خواهد داشت.