احساس تنهایی، اختلال هویت و رکود روانی
احساس تنهایی، اختلال در هویت و احساس رکود و پسرفت، سه آسیب اساسی روانی محسوب میشوند. افسردگی و اضطراب در سطح بیماری، از تبعات این آسیبها به شمار میروند.
نگرش و ارزش
نگرش ممکن است به ارزش منجر نشود و اهتمام کافی برای تحقق نگرش معنوی صورت نگیرد؛ بهطوریکه اعتقادات و باورها به پایبندی عملی نینجامند یا اعتقاد به محتوای ضعیف که ارزشی ندارد، ظهور یابد.
اختلالات روانی و بیتابی
در چشمانداز تعاملی، با دو اختلال روانی مواجه هستیم: «بیتابی روانی» و «روان آوارگی». بیتابی روانی از منظر سببشناختی با پدیدآیی انتظارات غیرواقعبینانه آغاز میشود. بدیهی است که انسان با انتظاراتش زندگی میکند و این انتظارات از پدیدههای غیرقابلانفک زندگی روزمره هستند. رضایت از زندگی از تأمین انتظارات و توقعات از خود و دیگران نشأت میگیرد و ناخشنودی از زندگی، زمینه را برای بروز انواع آسیبهای تهدیدکننده سلامت و بهداشت روان هموار میکند.
اگر این انتظارات واقعبینانه و شایسته نباشند، تأمین آنها منجر به رضایتی متزلزل و ناپایدار از زندگی میشود که بهطور طبیعی با تعادل روان و پایداری روانی متعارض خواهد بود. لذا ضرورت دارد که در فرآیند روانشناسی حمایتی، تلاشهای تخصصی و حرفهای برای بهسازی انتظارات از زندگی تحقق یابد.
رواندرمانی تعاملی
بر این اساس، رواندرمانی تعاملی از دامنه حمایتی به زدایش بیتابی روانی با بهسازی انتظارات از طریق «تعامل» میان روانشناس حمایتی و مراجع مبادرت میورزد. چنانچه بیتابی روانی مورد توجه قرار نگیرد، در خط سیر و تداوم خود، منجر به «روان آوارگی» میشود که بیتردید بیماری تلقی گردیده و نیازمند بهرهگیری از رواندرمانی عمیق است. در صورت عدم درمان روان آوارگی، شرایط برای پدیدآیی روانگسستگی و روانگسیختگی فراهم میشود؛ بنابراین، درمان روانی این دو بیماری، بهویژه نوع اخیر آن، بسیار دشوار است.
نتیجهگیری
درمان آوارگی روانی یک اقدام بهداشتی و پیشگیرانه از پدیدآیی روانگسستگی و روانگسیختگی محسوب میشود.
دیدگاه خود را بنویسید