خردورزی
«خردورزی» اصطلاحاً مرکّب از دو مؤلّفهٔ بنیادین است:
1) چیرگی روانی
خصیصهٔ مزبور شامل دو عامل «تعادل در امور» و «مهار هیجان» می شود. بنابراین رفتار متعادل و مدیریّت هیجان برای تشخیص خوبی از بدی بر پایهٔ آینده نگری بدون تأثّر از احساس و دیگران، مفهوم اساسی «چیرگی روانی» را پی ریزی می کند.
2) سنجیدگی
«سنجیدگی» دو عامل را دربر می گیرد: «پیامدسنجی درتصمیم و عمل» و «کوشایی شخصیّتی».
«پیامدسنجی درتصمیم و عمل» به بررسی همه جانبه با استفاده از عقل و منطق، هوش و درک برای تصمیمگیری و انجام بهترین راهکار دلالت دارد و «کوشایی شخصیّتی» به معنای یادگیری برای انجام دقیق کار همراه با پشتكار و سختكوشي در آنچه یاد گرفته شده است.
لذا «سنجیدگی» به معنای «بررسی همه جانبه با استفاده از عقل و منطق، هوش و درک همراه با پشتكار و سختكوشي در آنچه یاد گرفته شده برای تصمیمگیری و انجام بهترین و دقیقترین کار است».
در نتیجه «شخصیّت خردورزی تحلیلی» را می توان به مفهوم گسترده این گونه تعریف کرد:
«برانگیختگی كنجكاوي با هر مسألهٔ مبهمي در قلمرو فعّالیّتهای مورد علاقه همراه با ناآرامی و مشغوليّت فراگیر و سرسختانه با هدف کشف حقیقت که امکان بررسی همه جانبه با استفاده از عقل، توانایی فهم، دریافت و گیرایی تیز در محوریابی، ریشهیابی سادهٔ مفاهیم، تجزیه و تحلیل مطالب، طبقهبندی راحت مفاهیم به شیوههای نوین، ارایهٔ آسان دستهبندیهای جدید از مفاهیم و سرانجام، سازماندهی سادهٔ مباحث، منطق، هوش، درک تجربی، کوشایی در انضباط، ترتیب امور و مدیریّت هیجان برای تشخیص خوبی از بدی بدون تأثّر احساسی و تأثّر از دیگران برای تصمیمگیری و انجام بهترین و دقیقترین کار را فراهم می کند.(کاظمی حقیقی، 1398)
دیدگاه خود را بنویسید