بررسی مطالعات
در این مقاله ، تعامل خانواده و تیزهوش مورد بررسی قرار می گیرد. تصور خانواده از تیزهوش ، اساس این تعامل را تشکیل می دهد. نظام انگیزشی ، توانایی ، نگرش ها ، و الگوهای رفتاری خاصّ تیزهوش ، کانون های تأثیر وی بر خانواده است و خانواده نیز از طریق ساختار خانواده ، تعامل خانوادگی ، انتقال فرهنگ ، وضعیّت اجتماعی – اقتصادی ، جامعه پذیری و تعامل اجتماعی ، بر فرد تیزهوش تأثیر می گذارد.
تصور خانواده از تیزهوش
خانواده و به ویژۀ والدین یکی از معتبرترین منابع اطّلاعاتی برای تشخیص افراد تیزهوش به شمار می آیند. حتّی این اعتبار تشخیص توسط والدین ، بیش از معلّمان است.(61% در برابر 7/56%) علی رغم وثوق علمی والدین در امر تشخیص بایستی خاطر نشان ساخت که معهذا ، توهماتی اساسی در تصور والدین و به طور کلّی خانواده ، از پدیده تیزهوشی وجود دارد. توهماتی که کم و بیش از لحاظ تئوری حتّی بر افکار و نقطه نظرات نظریه پردازان ، روان سنّجان ، و به تبع آنها ، دست اندرکاران نهادهای تعلیم و تربیت ویژۀ تیزهوش ، حاکم است . به عبارت دیگر ، هنوز زوایای مفهوم و ساختار تیزهوشی به عنوان یک «سازه» در هاله ای از ابهام برای روان شناسان و نظریه پردازان قرار دارد.
نکته مسلم آنکه تیزهوشی به مفهوم وسیع آن ، توانایی و قابلیّت برجسته ای است که ، در ورای مفاهیمی صرفاً هوشی ( با شاخص هوشبهر.I.Q) جای دارد. یعنی ابزارها و آزمونهای هوشی ، بخش اندکی از مفهوم و ساختار تیزهوشی (همراه با کلّیه تواناییها و قابلیّتهای آن) را می سنّجند. حدّاقل می توان بیان داشت که تیزهوشی ، مجموعه ای از استعدادها ، خصوصیات شخصیّتی و الگوهای رفتاری ویژۀ ای را در بر می گیرد که ابزارها قادر به تشخیص آنها نیستند. بنابراین اقدامّات روان سنّجی و تشخیصی ، نظیر ساخت ابزارها و آزمونهای ویژۀ ، بایستی پس از روشن شدن زوایا و جوانب ساختار تیزهوشی انجام گیرد.
در این گفتار قصد آن را نداریم که به بیان توهمات و سوتفاهم های مذکور و یا رفع آنها بپردازیم. بلکه صرفاً اشاره ای کوتاه به وجود این تصورات غیر واقع بینانه گردید که کم و بیش در کلّیه محافل و منابع مربوط ( نظریه پردازی ، روان سنّجی ، تعلیم و تربیت ، خانواده و جامعه در سطح جهانی) وجود دارد.
در اینجا ، خانواده و به ویژۀ والدین از تیزهوشی و نقش و تأثیر متقابل تیزهوش بر خانواده ، با توجّه به جدید ترین یافته های روان شناسی تیزهوش مورد تشریح قرار می گیرد. در واقع تصویر خانواده از پدیده تیزهوش است که روابط ، تعامل و برخوردهای مختلف خانوادگی را با تیزهوش شکل می دهد.
الف- تأثیر تیزهوش بر خانواده
ساخت شخصیّتی و روانی یعنی مجموعه تواناییها ، نیازها ، انگیزه ها و الگوهای رفتاری فرد تیزهوش است که کم و بیش بر روی ساختار خانواده و شخصیّت افراد خانواده ( و از جمله والدین)تأثیر می گذارد و حتّی نوع رفتار خانوادگی و نقش و مقام این نهاد را در سطح جامعه شکل می دهد و تعدیل می سازد.
نقطه آغازین این تعدیل سازی را از سوی تیزهوش ، باید در حیطه انگیزشی او جتسجو نمود. حیطه و قلمرو انگیزشی تیزهوش که درخود ، نیازهای ویژۀ ای را گرد آورده است بر اساس تواناییها و قابلیّتهای فردی ، به هدایت برخی الگوهای رفتاری خاصّ ، و از جمله نحوه تعامل خانوادگی می پردازد. پس ، این حیطه ، اهمیّتی بنیادین در روابط خانوادگی دارد. اساساً میتوان گفت نیازهای خاصّی در تیزهوش قرار داد که مجموعه آنها ، از ویژگیهای اساسی او به شمار می رود، به نحوی که موجب تمایز او از افراد عادی می گردد.
امروزه در تحقیقات انگیزشی تیزهوش ، به نیاز « خود گردانی» اهمیّت فوق العاده ای داده می شود. این نیاز ، گرچه در افراد عادی نیز وجود دارد امّا در فرد تیزهوش برجستگی خاصّی را دارا می باشد ، تمایل قوی به انجام فعّالیّتها به طور مستقلّ و فردی پیامد وجود چنین نیازی است . نیازهای پذیرش اجتماعی ، حمایت از سوی دیگران ، مورد تشویق و ترغیب قرار گیری ، فعّالیّتهای ترتیبی متناسب با فرد ، مشارکت با تیزهوشان همسال و دسترسی به کتب مناسب و منابع یادگیری ، مجموعه ای از اساسی ترین نیازهای تیزهوش محسوب می شوند.
نیاز به خود گردانی امور و فعّالیّتها ، زمینه ای انگیزشی را در فرد تیزهوش مهیا می سازد که مسؤولیّت و تعهد بپذیرد. این نیاز در کنار نوعی نگرش ( بازخورد) ویژۀ یعنی «کفایت خود» واقع می شود. این نگرش در فرد تیزهوش ، یکی از وجوه تمایز او از افراد عادی است.
مفهوم نگرش فوق این است که تیزهوش در مقایسه با افراد عادی ، برای خویش قابلیّت و شایستگی فوق العاده ای در یک امر خاصّ ، قائل است به طوری که بتواند کار ویا تکلّیف مورد نظر را به نحو شایسته ای به انجام برساند. به سادگی دریافت می شود که نیاز به «خودگردانی» با نگرش« کفایت خود» سازگاری و تجانس دارد.
بعضی از مطالعات آشکار می سازند که استقلال و خود مختاری در امور ، در طبقه ای خاصّ از افراد تیزهوش یعنی تیزهوشان در زمینه علوم پایه ریاضی ( در مقایسه با سایر تیزهوشان و افراد فوق العاده تیزهوش) نمود بیشتری دارد.
بنابراین به نظر میرسد که شدت و ضعف استقلال و نیاز به خود گردانی باید بستگی به نوعی تیزهوشی داشته باشد. این نکته ای قابل ملاحظه برای اطرافیان تیزهوش ( به ویژۀ خانواده) است که به تفاوت های فردی وسیع ، میان این جمعیت اندک( جامعه) توجّه نمایند. بدین معنا که هم اکنون ، طبقات (تیپ های) گوناگون و متعددی از تیزهوشی به دست آمده است : پیشرفته تحصیلی ، رهبر ، خلّاق( ریاضی ، علوم و پایه ، مهارتهای کلامی ، هنر ) و ... زمینه های اساسی مقوله کلّی تیزهوشی است.
بدیهی است که هر یک از طبقات مذکور ، دارای ویژگیهای شخصیّتی ، روانی و شناختی خاصّ خویش می باشند.به بیان ساده ، تفاوت دو فرد تیزهوش بیش از تفاوت دو فرد عادی از یکدیگر است و برعکس ، شباهت افراد عادی بیش از شباهت افراد تیزهوش به یکدیگر است. روند تیپ شناسی در تیزهوش ، نشان می دهد که تحقیقات آینده ، بیشترین تعداد طبقات شخصیّتی جوامع بشری را در میان افراد تیزهوش ، به دست خواهد داد.
در این گفتار ، جنبه های مشترک پدیده تیزهوشی مورد توجّه قرار می گیرد.« نیاز به خودگردانی» و « کفایت خود» ، از جمله جنبه های مزبور هستند که موجب تمایز فرد تیزهوش از دیگران می شوند.
نگرشی دیگری نیز در میان تیزهوشان برجستگی دارد که در حقیقت نوعی « اسنّاد» به شمار می آید. تیزهوشان موفّقیّت و پیشرفت در امور را به کوشش و تلاش و فعّالیّت فردی، اسنّاد می دهند. دو عقیده فوق به موازات «خودباوری» قوی در تیزهوش ، نوعی بافت اعتقادی را پدید می آورد که به موضع گیری قابل ملاحظه فردیت وی در برابر جهان خارج و محیط برونی (از جمله خانواده) می انجامد.بافت اعتقادی مزبور ، بر اساس قلمرو انگیزشی ویژۀ ، اقتضاء می کند تا الگوهای رفتاری خاصّ و فعّالیّتهای فردی ( به ویژۀ در موقعیت های رقابت آمیز) انجام می گیرد. کوشش هایی که شخص تیزهوش ، آنها را به طور درونی ، نظارت و ارزشیابی می نماید و هر گونه کنترلو مداخله محیطیّ و خارجی را نسبت به اعمال و فعّالیّتهای شخصی خویش بیهوده و زائد می انگارد و گاهی در قبال آنها ، به مقاومتهای متوسل می شود.
بافت اعتقادی ، نظام انگیزشی و « کانون نظارت درونی» به تکوین هویّت و تمامیت فردی تیزهوش در صحنه خانواده و جامعه یاری می دهد.
به رسمیت شناختن این هویّت فردی ویژۀ از سوی خانواده ، اولین نقطه تأثیری است که تیزهوش آن را بر خانواده خویش تحمیل می کند. شکل گیری ، تعدیل و تغییر تعامل خانوادگی و گاهی نقش و مقام اجتماعی خانواده ، پیامد طبیعی روند مزبور است.
هنگامی تعدیل بر خوردهای خانواده با « واقعیت تیزهوش» جدی تر می شود که به جهت گیری و خط مشی خاصّ تیزهوش توجّه کنیم:
گاهی تواناییها و قابلیّتهای ذهنی و شناختی برجسته تیزهوش ، در والدین و اعضای خانواده ، انتظاراتی را ایجاد می کند که با خط مشی و اهداف فرد تیزهوش تعارض دارد. این می تواند یکی از نقاط اصطکاک طرفین باشد.
و گاهی ،موفّقیّت تیزهوش در موقعیبتهای رقابت آمیز فردی ، موجب تعارض با اهداف بلند مدت تربیتی و پرورشی میگردد. و این نیز می تواند یکی دیگر از زمینه های اساسی برای اصطکاک میان نظام ارزشی خانواده و جامعه ، با اعتقادات تیزهوش باشد. یعنی تیزهوش در فعّالیّتهای فردی خویش ، هدفی را می جوید که گاهی مورد نظر و پذیرش هنجاهای جامعه و خانواده نیست.
بنابراین تأثیر تیزهوش برخانواده را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
- نظام انگیزشی خاصّ ، شامل اهداف ، تمایلات و نیازها.
- قابلیّت ها و تواناییهای گوناگون ذهنی و شناختی.
- بافت اعتقادی و موضع گیری ویژۀ تیزهوش
- الگوهای رفتاری اختصاصی( شامل فعّالیّتهای مستقلّ فرد)
ب- تأثیر خانواده بر تیزهوش
پیش از هر چیز، این نکته را باید تأکید نمود که خانواده و به ویژۀ والدین کودکان تیزهوش نیازهای تربیتی خاصّی دارند.
محورهای اساسی نیازهای ویژۀ والدین را می توان این گونه بر شمرد:
- ارزشیابی و تشخیص تیزهوشی فرزند
- مشاوره با کارشناسان و صاحب نظران در امور مربوط به فرزند تیزهوش خود
- پرورش انگیزه در فرزند تیزهوش
- تقویّت احساس مسؤولیّت و تعهد پذیری در وی
- رشد اجتماعی وی
- گسترش ارتباط والدین و مدرسه
والدین ، نیاز شدیدی دارد که در محور های فوق الذکر ، از آموزش کافی برخوردار شوند.
معهذا به طور طبیعی ، خانواده ، تأثیراتی اساسی در فرد تیزهوش می نهد. پس از تعدیل تعاملی خانواده بر اثر مواجهه با حیطه های چهارگانه تأثیر گذاری تیزهوش بر خانواده ، فرد تیزهوش نیز به نوبه خود کم و بیش ، تحت تأثیر محیط خانوادگی خویش واقع می شود.
مطالعات روان شناختی جدید حاکی است که خانواده حدّاقل سه نقش را در قبال فرد تیزهوش ایفا می کند. این نقش ها ، نقاط اساسی تأثیر بخشی خانواده بر تیزهوش است.
ساختار خانواده و تعامل خانوادگی
وجود والدین در خانواده ، تأثیر حیاتی بر بهداشت روانی و وضعیّت تحصیلی فرد تیزهوش دارد. زندگی در خانواده تک والدینی ( وجود یک پدر و یا یک مادر) بازتاب منفی در وضعیّت تحصیلی فرد تیزهوش دارد.
ضعف تحصیلی افراد تیزهوش در خانواده های تک والدینی ، ممکن است به فرایند الگو سازی آنها بستگی داشته باشد. فرد تیزهوش با توجّه به نیازهای پذیرش ، حمایت اجتماعی و مورد تشویق و ترغیب قرار گیری ، به ساختار خانوادگی مستحکمی احتّیاج دارد که او را در تعاملات و مراودات اجتماعی یاری دهد.
در خانواده های تک والدینی طبعاً امکان این مراقبت ویژۀ و فوق العاده از سوی خانواده ،وجود ندارد ، پس فرد تیزهوش برای الگو سازی به دنیای بیرون از خانواده مراجعه می کند. طیّ این روند برای وی ، سهل نخواهد بود. ضعف و شکست تحصیلی ، بهای سنّگینی است که به عنوان اولین آسیب بر تیزهوش وارد
می آید.
برخی دیگر از روان شناسان کانون دیگری از ساختار خانواده (یعنی تعداد فرزند) و ارتباط آن را با نوع خاصّی از تیزهوشی ، یعنی خلّاقیّت ، مورد توجّه قرار داده اند.
مطالعات آنها نشان می دهد که کودکان بدون خواهر و برادر عالیترین توانایی را در تفکّر واگرا( به عنوان شاخصی از خلّاقیّت) داشته اند و در پی آنها فرزندان ارشد ، کوچکترین فرزند و فرزندان میانی به ترتیب جای می گیرند. ضمن این که فرزندان دارای خواهر و برادر متعدد بیش از افرادی که دارای یک خواهر و یا یک برادر هستند ، توانایی تفکّر واگرا دارند. تعداد فرزندان یک خانواده در نحوه تعاملات و روابط خانوادگی مؤثّر است. این روابط ، ابتدا نگرش وموضع گیری ( بازخورد) تیزهوش را تحت تأثیر قرار می دهد ، حتّی وجود اصطکاک در تعامل خانوادگی ناشی از فاصله سنّی زیاد میان تیزهوش و سایر برادران و خواهران به تکوین « خودباوری» تیزهوش کمک می کند.
از سوی دیگر ، در خانواده های تک فرزندی مراقبت و توجّه ( حمایت ، پذیرش ، تشویق) خاصّی مبذول میگردد. حتّی این توجّه و رسیدگی ، به نوعی ، دربارۀ فرزندان ارشد و کوچکترین فرزند نیز وجود دارد.
انتقال فرهنگ و طبقه اجتماعی- اقتصادی
روانشناسان در قبال تفاوت های فرهنگی ، دو چشم انداز و نظر گاه اساسی را مورد بحث قرار می دهند:
الف- تشابه گرایی
بر اساس این دیدگاه ، فرهنگهای گوناگون علیرغم تفاوتها و پراکندگی های فراوان زمینه های اساسی مشابه و همانندی دارند که تفاوتهای عارضی را تحت الشعاع خویش قرار می دهند. لذا ملاحظات تربیتی و آموزشی ویژۀ تیزهوشان باید به همانندیها و شباهتهای فرهنگی ، اصالت داده به اختلافات که اموری عارضی می باشند ، وقعی ننهد.
ب- تنوّع گرایی
از این چشم انداز ، اختلافات فرهنگی ، امور و پدیده های ذاتی و بالاصاله می باشد ، آنچنان که ممکن است شباهتهای آشکار را نیز تحت شمول و تأثیر خود قرار دهند ، بر اساس دیدگاه مزبور ، ضرورت دارد که اقدامّات تربیتی و آموزشی تیزهوشان به اقتضای فرهنگهای گوناگون ، انعطاف پذیر و متناسب شوند.
در هر حال این دو چشم انداز اساسی ، نقطه نظرات متفاوتی را در جنبه های تربیتی تیزهوشان ، مشهود ساخته مورد تأکید قرار می گیرند. نقطه نظرات مزبور ، در ساختار های زیر ، خود را نشان می دهند:
- ضعف تحصیلی دانش آموز
- هدف و غایت تحصیل و آموزش
- روش ها و فنون تشخیص و سنّجش
- فرایندهای آموزشی و مراحل آن
- محتوای دوره آموزشی
طبیعی است که هر یک از دو دیدگاه مزبور ، برای تفاوتهای فرهنگی و مسائل مرتبط با آن ، راه حل های گوناگونی را مورد تأکید قرار می دهند. خانواده ها نیز می توانند بر اساس پذیرش یکی از دو دیدگاه مزبور و یا حتّی چشم انداز دیگر ، به مسائل فرهنگی و تأثیر آن در کودکان تیزهوش ، از زاویه خاصّی بنگرند.
واقعیت مشهود، وجود تفاوتهای فرهنگی در میان افراد تیزهوش است که خانواده ، محور اساسی تکوین و شکل گیری ساختار فرهنگی خاصّ می باشد.
خانواده می تواند فرهنگ جامعه و یا فرهنگ خاصّ خویش را به فرد تیزهوش انتقال دهد. اولین تأثیر فرهنگ انتقالی بر روی نگرش ها، علایق و ارزش های شخصی تیزهوش است. این تثایر بنو به خود به الگوهای رفتاری و کیفیت و نحوه فعّالیّت تیزهوش منتقل شده سپس تواناییها و قابلیّت های وی (از جمله خصایص هوشی و ذهنی) را تحت تأثیر قرار می دهد . اینجاست که باید از تمایز قابل ملاحظه توانایی تیزهوشی وموفّقیّت در آزمونهای هوشی(با شاخص هوشبهر.I.Q) سخن گفت.
در توضیح بیان فوق باید خاطر نشان ساخت که گاهی در برخی فرهنگ ها و نژادها( از جمله سیاهپوستان) میزان تیزهوشی، پابپای افزایش آن نژاد ، پیش نمی رود و به طور کلّی روند کندتری را طیّ می کند.
صاحب نظران علل اساسی چنین پدیده ای را این گونه بر می شمارند:
- روشها و شیوه های تشخیص ناقص
- فقدان توافق در یک تعریف پذیرفته شده جهانی از تیزهوش و مستعدّ
- اعتماد بیش از حد به آزمونهای میزان شده
به زعم پژوهشگران مزبور ، اقدامّات زیر در حل مسائل فوق می توانند مفید باشند:1) آگاهی فرهنگی 2) استفاده ازنقش الگوها 3) مشاوره گروهی 4) فعّالیّت جامعه 5) تربیت متناسب با جوامع چند فرهنگی 6) سنّجش 7) اقدامّات و مشارکت های والدین.
علی رغم اختلافات فرهنگی ، باید توجّه داشت که شاخص های واضح وقاطعی از تیزهوشی در میان کودکان وجود دارد که تقویّت آنها ، ضروری است. امّا مسائلی اساسی ، جریان تشخیص را در فرهنگها و طبقات گوناگون اجتماعی ، اقتصادی دچار ابهام می سازند و ضرورت دارد که این مسائل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند:
- تبیین و روشن ساختن تیزهوشی
- بررسی رابطه موقعیت اقتصادی- اجتماعی با تشخیص تیزهوش
خانواده ها نیز کم و بیش با این مسائل مواجه می باشند. آنها باید بدانند که رابطه ای مثبت و نیرومند میان پیشرفت تحصیلی و تربیتی با موقعیت اجتماعی- اقتصادی دانش آموز وجود دارد . فقر اقتصادی می تواند آثاری ناخوشایند در امر تشخیص و آموزش افراد تیزهوش داشته باشد:فقدان انگیزه ، تمایل یا گرایش نسبت بهموفّقیّت و نیز امکان ممانعت از تشخیص کودکان تیزهوش و مستعدّی که از لحاظ اقتصادی دچار محرومیت می باشند ، می تواند پیامدهایی از فقر و فلاک محسوب گردد. شاید بتوان با ترکیب شیوه های مختلف تشخیصی مانند آزمونهای انفرادی هوش ، مقیاس های درجه بندی رفتار ، آزمونهای مستقلّ از فرهنگ و بررسی موردی ، بخشی از مسائل فرهنگی مزبور را حل نمود.
بی تردید عوامل اجتماعی – اقتصادی با ساختار فرهنگی و ویژگیهای آن ، تجانس و هماهنگی دارند و حتّی ممکن است در شکل گیری ترکیب فرهنگی خاصّی ، تأثیرگذارند. یعنی محیط فرهنگی ویژۀ ای را پی ریزی نمایند. خانواده به عنوان یک محیط فرهنگی ، میتواند شرایطیّ را ایجاد کند که در شکوفایی تیزهوشی افراد بالقوه تیزهوش مؤثّر باشد و یا برعکس آن را از بین ببرد.
فرهنگی که به حاکمیّت اصل علیت در امور تأکید می کند ، برای جهان نظمی گسترده قائل است، اراده انسان را سرنوشت ساز او می داند ، به والدین در خانواده نقش های مکمل می دهد و سرانجام مشوق تلاش ها ،پشتکار ها و کوشش های طاقت فرسای فردی است. در واقع ارزش هایی را بهبود می بخشد که با نظام ارزشی و اعتقادی فرد تیزهوش سازگاری دارد.
مثلاً قابلیّت های فردی تیزهوش ، امکان این امر را می دهد که او به نحو مستقلّ و فردی به یادگیری بپردازد. این مفهوم را «خود فراگیری منظّم» می نامند. «خود فراگیری منظّم» با «کفایت خود» ارتباط دارد و به عنوان یکی از شاخص های تمیز دهنده از افراد عادی محسوب می گردد که به طور کلّی در انواع تیزهوشی مشهود است . معهذا این نوع یادگیری مستقلّ فردی با دوران تحوّل ارتباط مستقیم دارد ، یعنی فرایند مزبور با افزایش سنّ وطیّ مراحل تحوّل از 11 سالگی تا 17 سالگی ، به تدریج افزایش می یابد.
اگر فرهنگ خانواده ، امکانات تحقیق فعّالیّتها و عملیات مستقلّ فردی را در تیزهوش فراهم آورد و آنها را هدایت کند در اصل ، به شکوفایی تیزهوشی در فرزندان بالقوه تیزهوش خویش کمک کرده است. در اینجا ، خانواده با الهام از فرهنگ خاصّ خویش ، نقش راهنما را ایفاء می کند.
از سوی دیگر ، اگر فرهنگی جهان هستی را مجموعه ای از پدیده های تصادفی و اتفاقی بداند ، برای شانس ، بخت و اقبال سهم عمده ای در تکوین امور و پدیده ها قائل باشد ، ارزش های خانوادگی را بر اهداف شخصی تیزهوش ، مستولی نماید و به پشتکار و کوشش فردی، ارجی ندهد ، زمینه های تیزهوشی را از ریشه می خشکاند و نابود می سازد.
فرهنگ خانواده می تواند بر گزینش شغلی فرزند تیزهوش به عنوان نقش اجتماعی آینده وی تأثیر گذارد. در واقع خانواده ، نقش تعدیل کننده را برای گزینش مشاغلی ایفاء می سازد که با لحاظ ترجیحات فردی تیزهوش ، به انطباق با آن نظام ارزشی و هنجارهای اجتماعی بپردازد.
اساساً می توان بیان داشت که در قالب نظام ارزشی جامعه ، گزینش های شغلی تیزهوش به طور فردی موجب پدید آمدن گنجینه سرشاری از منابع انسانی خواهد شد .
3-جامعه پذیری و تعامل اجتماعی
یکی از اساسی ترین نقش های خانواده در قبال فرد تیزهوش ، یاری دادن وی در جامعه پذیری است دیدگاه و نگرش والدین در نوع و شکل جامعه پذیری کودک تیزهوش مؤثّر است. مثلاً آیا والدین در ملاک اجتماعی و تحصیلی پسران و دختران تیزهوش خود ، بر حسب جنسیّت ، ملاک متفاوتی قائل می باشند؟
بر اساس یک پژوهش ، تفاوتی از لحاظ ملاک جنسی به دست نیامد. آنچه که والدین به آنها اهیمت می دادند نظام ارزشی اجتماع بود و پس از آن تجانس و هماهنگی در گروه همسال ، مورد تأکید قرار می گرفت.
پیش از هر چیز باید این نکته را مورد مداقه قرار داد که شکوفایی مهایت های شناختی فوق العاده و برجسته ، به ویژۀ در دوران طفولیت ( سه یا چهار سالگی) گاهی ناشی از روابط متقابل اجتماعی است. این تعاملات اجتماعی(اعم از روابط خانوادگی و غیره) به فرایند خود رهبری در حل مسائل یاری می کند.
ایجاد و حفظ تعامل اجتماعی تیزهوش با افراد عادی ، یکی ازمعضلات اساسی وی است که با افزایش هوش ، این مشکل نیز بیشتر می شود.
به عبارت دیگر ، افراد هوشمند ( 135>IQ >110) روابط اجتماعی نسبتاً مطلوب و خوشایندی با جامعه عادی دارند امّا افراد فوق العاده تیزهوش احساس درون گرایی ، ناسازگاری اجتماعی ، شرم وخجالت را بروز می دهند و حتّی روابط اندکی با همسالان خود برقرار می سازند. بعضی از انواع تیزهوشی به ویژۀ افراد فوق العاده تیزهوش در مهارتهای کلامی ، احساس کم اهمیّتی و گمنامی را نیز اضافه می کنند.
تعامل اجتماعی و جامعه پذیری تیزهوشان تحت تأثیر جنسیّت است.
دختران، عموماً به وسیله همسالان خود افرادی کج خلق ، دمدمی و غمگین به نظر می رسنّد. پسران تیزهوش در مقایسه با افراد عادی ، بیشترین قابلیّت را در جامعه پذیری دارند و دختران تیزهوش کمترین سطح اجتماعی بودن را نشان می دهند. پسران ، عموماً شوخ طبع و اهل مزاح می باشند پسران تیزهوش در مقایسه با پسران غیر تیزهوش ، از لحاظ جسمانی جذاب تر به نظر می رسنّد و در قیاس با دختران تیزهوش و افراد عادی ، خلّاق تر ، زیرک تر و کمتر پرخاشگر انگاشته می شوند.
صاحب نظران بر اساس « دیدگاه تعاملی» منشا مشکلات و مسائل سازگاری کودکان تیزهوش را در تقابل دو یا چند عامل دخیل در محیط اجتماعی و فیزیکی کودک می دانند. با توجّه به این دیدگاه والدین باید تشخیص دهند که در چه شرایطیّ لازم است به مداخله بپردازند. ضمن آنکه همکاری اولیاء و آموزشگاه باید توسعه یابد.
خانواده می تواند بر اساس نوع تیزهوشی و سطح آن ، نقش واسطه ای را میان تیزهوش و جامعه ایفا کند ، یعنی به تدریج ، حتّی از اوان طفولیت از طریق آشنا سازی وی با مهارتهای اجتماعی و ایجاد و حفظ روابط مزبور اقدام ورزد.
مهارت و چیره دستی عملی تیزهوش در روابط اجتماعی مستحکم و پایدار ، اساسی ترین عامل بهداشت روانی و اجتماعی تیزهوش است و تعیین کننده زندگی و حیات طبیعی و سالم وی در آتیه می باشد.
یادداشتها
1- Assimilationism
2- Attribution
3- Interactional-Model
4- Internal Locus of Control
5- Pluralism
6- Self-concept
7- Self-efficacy
8- Self-Fulfilment
9-Self-regulated learning
منابع
کاظمی حقیقی ، ناصرالدین (1369) بررسی تجربی بازخورد تحصیلی نوجوانان تیزهوش(پایان نامه کارشناسی ارشد ) صفحات 193 و 194.
Albert, Robert S. & Runco, Mark A. (1989) Independence and the creative potential of gifted and exceptionally gifted boys. Journal of Youth & adolescence, Vol 18(3),221-230.
Anderson, Robert W. & Tollefson, Nona.(1991) Do parents of gifted students emphasize sex role orientations for their sons and daughters? Roeper Review, Vol. ١٣(٣), ١٥٤-١٥٧.
Clinkenbeard, Pamela R. (1989) The motivation to win: Negative aspects of success at compatition, Journal of Education for the Gifted, Vol. ١٢(٤), ٢٩٣-٣٠٥.
Dangel, Harry L. & Walker, Joseph J. (1991) An assessment of the needs of parents of gifted students for parent education programs. Roeper Review, Vol. ١٤(١), ٤٠-٤١.
Dauber, Snsan L. & Benbow, Camilla P. (1990) Aspects of personality and pear relations of extremely talented adolescents. Gifted Child Quarterly, Vol, ٣٤(١), ١٠-١٥.
Ford, donna Y. & Harris, J. John. (1990) on discovering the hidden treasure of gifted and talented Black children Roeper Review, Vol. ١٣(١), ٢٧-٣٢.
Frasier, Mary M. (1991) response to Kitano: The sharing of giftedness between culturally diverse and non-diverse gifted students. Journal for Education of the gifted, Vol. 15(120-30.
Gelbrich, Judith A. & Hare, Evelyn K. (1989) The effects of single parenthood on school achievement in a gifted p; population. Gifted Child Quarterly, Vol. ٣٣(٣), ١١٥-١١٧.
Hoge, Robert D. (1989) An examination of the giftedness construct. Special Issue: The education of the gifted child in Canada. Canadian Journal of Education. Vol. ١٤(١), ٦-١٧.
Kitano, Margie K. & Levine, Elaine S. (1989) For parents : Recognizing and changing inappropriate services through an interactional approach. Reoper Review, Vol. ١٢(٢), ١٠٨-١١١
Kitano, Margie K. (1991) A multicultural educational perspective on serving the culturally diverse gifted. Journal for Education of the gifted, Vol. 15(10),4-19.
Luftig, Richard L. & Nichols, Marci L. (1991) An assessment of the social status and perceived personality and school traits of gifted students by non-gifted peers. Roeper Review, Vol. ١٣(٣), ١٤٨-١٥٣.
Moss, Ellen. (1990) Social interation and metacognitive development in gifted preschoolers, Gifted Child Quarterly, Vol. ٣٤(١), ١٦-٢٠.
Rycraft, Joan R. (1990) Behind the walls of poverty: Economically disadvantaged gifted and talented children. Special Issue: Young gifted children: Identification, programming, and socio-psychological issues. Early Child Development & Care, Vol. ٦٣, ١٣٩-١٤٧.
Webster, E. Carol. (1989) Gifted and talented minorities. Psychotherapy in Private Practice, Vol. ٧(٣), ١١٥-١٣١.
Welch, John. (1987) The individual needs of gifted children. Support for Learning, Vol. ٢(٤), ١٩-٢٦.
Wolf, Joan S. (1989) Consultiation for parents of young gifted children, Roeper Review, Vol. ١١(٤), ٢١٩-٢٢١.
Zimmerman, Barry J. & Martinez-Pons, Manuel, (1990) Student differences in self-regulates learning: Relating grade, sex, and giftedness to self-regulated and strategy use. Special Secword Motivation and efficacy in education: Research and new directions. Journal of Educational Psychology, Vol. 82(1), 51-59.
دیدگاه خود را بنویسید