شخصیّت

به طور کلّی خلّاقیّت برحسب فرد ، فرآیند، فرآوری ، فشار و فضا تعریف میشود.(هنری، 1991؛ بالکین، 1990؛ ولش، 1973) امّا قلمرو شخصیت خلّاقّانه یکی از حیطه های بسیار بزرگ و مهمّ در میان مطالعات بشمار می آید. از هنگامی که « برما»(1946) گزارش نمود که شوخ طبعی نقش قاطعی در روابط درون فردی وبین فردی ایفاء می کند ،تاکنون بیش از هفتصد مطالعه قابل ملاحظه در این حیطه انجام یافته است.

این بررسیها به طور آشکار یا تلویحی دلالت بر پیوند میان شخصیّت و خلّاقیّت دارند. مطالعات یادشده را می توان در هفت حوزه طبقه بندی کرد:

الف) بررسیهای اجمالی و تلویحی(فونسکا، 2002؛ دیویس، 1989؛ دادک، 1974؛ بوچارد، 1972)

ب) بررسیهای حاکی از وجود رابطه میان خلّاقیّت و شخصیّت (فیشکین و جانسون، 1998)

ج) بررسیهای حاکی از نقش شخصیت بر خلّاقیّت(لایت، 1972؛ آمابایل، 1983)  

د) بررسیهای حاکی از نقش خلّاقیّت بر شخصیت(سارنوف و کول، 1983) 

ه) بررسیهای حاکی از وجود خصایص شخصیّتی خلّاقّانه(دادک، 1974؛سیمونتون، 1999؛ روی، 1996)  

و) بررسیهای حاکی از وجود شخصیت خلّاقّانه(هالپین و هالپین، 1973؛ گلداسمیت، 1973؛ شیور، 1985؛ تورنس، 1995؛ تورنس، 1995؛ فیست، 1999؛ هلسون، 1999؛ سلبی و همکاران، 2005)

ز) بررسیهای حاکی از وجود ماندگاری شخصیت خلّاقّانه(دادک و هال،1991) 

ح) بررسیهای حاکی از وجود رابطه میان صفات شخصیت و نوع خلّاقیّت(شوبرت و بیوندی، 1977؛ ریچاردسون و کریشلاو، 1995؛ ایناموراتو، 1998)

حیطه شخصیت، قلمرو بسیار وسیعی است که خصایص مهمّی را در بر می گیرد. این حیطه به خصائصی چون «بی‌همتایی»[1]، «جهتگیری درونی»[2]، و «درونگردی»[3] «شخصیّت متمرکز درونی»[4] مرتبط است.

«نهفتگی درونی» یکی از ویژگیهای موفّقیّت کارآفرینان برشمرده شده است.(مک للند، 1987) 

تحلیل خصایص شخصیّتی «انیشتین» و «هنری پوانکاره» آشکار نمود که «درونگردی» از ویژگیهای آنها محسوب می شد.(میلر، 1992) 

بررسی شرح حال هجده زن نخبه در هنر و علوم آشکار کرد که «درونگردی» و «توجّه بسیار بالا» از خصایص شخصیّت خلّاق به شمار می‌آیند.(بچتولد، 1980) 

لذا شخص خلّاق به طور کلّی فردی «درونگرد » به نظر می‌رسد.

بنابراین «درونگردی» ، «توجّه بسیار بالا» و «جهتگیری درونی»، تعابیر گوناگونی از یک معنا و مفهوم قلمداد می‌شوند که می‌توان از آن به عنوان «شخصیّت متمرکز درونی»[5] یاد کرد. 

از سوی دیگر برخی دستاوردها نشان می دهند افراد با «برونگردی»بالا، «استواری هیجانی» هنگامی که «جهتگیری یادگیری» داشته باشند، بیشترین خلاقیت را بروز می دهند. به طور کلی رابطه پنج بعد بزرگ شخصیت با خلاقیت بستگی به «جهتگیری یادگیری» دارد.(کاسپی باروخ،2019)

همچنین آشکار شد که همه چهار بعد «مزاج»(حساسیت جهتدار، تلاش چیره مندانه، برونگردی/شادخویی، عاطفه ناخوشایند) مستقیم یا به واسطه، خلاقیت را پیش بینی می کنند. «گشودگی تجربی» و «آزرده خویی»، تعدیل کننده های روابط مزبورند.(ممدوف و همکاران، 2019)

بررسی مقایسه ای زندگی شغلی هنرمندانی که دگرگونیهای حرفه ای در پیشه های پراکنده داشتند، با کسانی که خطّ مشی حرفه ای قابل پیش بینی تر و استواری داشتند، نشان داد که اغلب هنرمندان، تجربهٔ تغییرات پراکنده شغلی را نداشتند. نکتهٔ بسیار مهمّ آن بود که آنها ویژگیهایی نظیر«توانایی هنری »و «شخصیّت متمرکز درونی» بروز می‌دادند.(استاوهس، 1991)

برپایهٔ «نظریّهٔ تکاپوی شخصیت» وسعت و غیرعادی بودن فرآوری خیالپردازانه، مسافت پیموده شده و شمار اشیای دستکاری شده در یک محیط ناآشنا در میان کسانی که «جهتگیری درونی» دارند، گسترده تر از افرادی است که این ویژگی را واجد نیستند.(مدّی، 1982)

ظاهراً «جهتگیری درونی»[6]، متضمّن وجود یک دورهٔ «نهفتگی» است.بنابراین «نهفتگی» به منزلهٔ بخشی از حلّ مسألهٔ خلّاقانه و روشهای تفکّر شناختی قلمداد می‌شود.(گیلفورد، 1979)

از این رو، پیوند میان خلّاقیّت و «نهفتگی ناهشیار» نیز مورد بحث قرار می‌گیرد.(سیمونتون، 1999)

از سوی دیگر خلّاقیّت مقتضی «تمرکز بر آزمونه» است.(اشترنبرگ و تاردیف، 1989)

دستاوردهای جدید بر رابطه کارآفرینی خلاقانه با مفیدبودن، توافق پذیری، وظیفه شناسی و خوگیری به سرمایه اجتماعی تأکید می ورزند.(لیانگ و همکاران، 2019)

[1] - Uniqueness

[2] - Internal orientation

[3] - Introversion

[4] - Inner focused personality

[5] - Inner focused personality

[6] - Internal orientation