بیتابی و برتابش

«بيتابي» در معنای گسترده يعني: شدّت انديشه گردي، فعّالیّت و گفت‌وگوی ذهنی در ارتباط با مسائل فکري، فرد را دچار گرفتاری دروني، دلمشغولی و بيقراري مستمرّ و دائمي مي‌كند كه همراه با سرگشتگی و احساس از دست دادن كامل یقین است؛ شکّ و تردید در حلّ مسائل فرد را گرفتار مي‌كند و او در حسرت کسانی به سر می‌برد كه همیشه در حال یقین زندگی می‌کنند؛ نسبت به حلّ مسائل خود دچار بیمناکي و نگراني مي‌شود؛ فراموشی و ضعف حافظه، کلافه‌اش مي‌كند؛ به ويژه وقتی مسأله جدّي است ولي حلّ نمی‌شود، نااميدي از خود، احساس فرسودگی تدریجی، احساس دايمي خستگی و ناتوانی و احساس تنهایی وي را فرا گرفته و در قالب کم‌کاری و عدم فعّالیت بروز مي‌يابد و خواب را از او می‌گیرد و او با دلشورگي و دلنگراني دائماً احساس مي‌كند كه براي انجام فعّاليت تحت فشار است و در پي آن، احساس خشکی دهان، افزايش ضربان و تپش قلب و سردرد بروز مي‌يابد.

از سوی دیگر «برتابش» به معنای تمرکز اندیشه در ارتباط با مسائل فکري که همراه با رهایی درونی، تمرکز ذهنی، قراریافتگی و آرامش روانی مستمرّ ناشی از احساس زندگی در حال یقین و سربراهی است به گونه ای که فرد از ظرفیت یادآوری امور و حفظ و نگهداری مطالب برخوردار است و به خود امیدواری دارد؛ با احساس گشایش، مسائل رویارو را می پذیرد؛ آسودگی خاطر، سرزندگی تدریجی، احساس توانایی، نشاط و شادابی و احساس یگانگی با محیط او را در برگرفته، موجب فعّالیّت و پرکاری وی می شود؛ از خواب آسوده ای بهره مند است و با دلآرامی و رهایی از فشار محیطی به سر می برد. این وضعیت درونی در قالب حالات روان تنی طبیعی بروز می کند.

مفهوم تعاملی تعادل روان 

بررسی تعاملی ماهیت تعادل روان چنین برداشتی را از آن به دست می دهد:  «احساس آرامش روان مبتنی بر معنویت در زندگی (بدون احساس تنهایی و دلشورگی) که به فرد احساس ماندگاری در زندگی داده، با مدیریت بر هیجانها موجب بروز رفتار متعادل می شود».

لذا تعادل روان اوّلاً «احساس» است و ثانیاً ناظر بر مسأله «ماندگاری» و «بقاء» است و ثالثاً  ر «آرامش روانی» متّکی است و رابعاً بر «معنویت» استوار است.

در واقع نخستین انتظار فرد از زندگی که موجب رضایت و خشنودی وی می شود، نیل به آرامش روانی است که ماندگاری می دهد.

بر این اساس تعادل روان از هفت اصل بنیادین تشکیل یافته است:

1) احساس ماندگاری در زندگی

2) معنویت 

3) چیرگی هیجانی

4) عدم احساس تنهایی

5) عدم احساس دلشورگی

6) احساس آرامش روانی در زندگی

7) تعادل رفتاری

لذا ممکن است اجمالاً بر «معنویتی که با زدایش احساس تنهایی به تعادل رفتاری می انجامد» در مفهوم «تعادل روان» تأکید ورزید.

چنین شرایط روانی موجب تحقق رضایت از زندگی است؛ رضایت از زندگی اشاره دارد به: «احساس سرزندگی، آرامش روانی با دستیابی به معنای زندگی مبتنی بر معنویّت به گونه ای که عقاید فرد مورد توجّه و ارزشگذاری از سوی محیط قرار می گیرد و پویایی فردی و کارآمدی هدفمندانه برای بهینگی موفّقیّت و پیشرفت منتظره در زندگی را هموار می سازد. بدین ترتیب فرد از تشویق مورد انتظار برخوردار می شود و بدون احساس وابستگی به دیگران در هنگام دشواریها، هیچ گاه احساس تنهایی نخواهد داشت. چنین شرایطی در مجموع سبب رضایت از زندگی می شود».

درمان در چشم انداز تعاملی

این چشم انداز مبتنی بر «نظریة تعاملی انتظار» از سه نیاز بنیادین امنیت، تفرّد و پیشرفت با هدف تحقّق «رضایت از زندگی» در درمانجو به فرایندهای مداخلاتی اقتضایی می پردازد.

بر اساس «نظریه تعاملی انتظار»، انتظار هر فرد آدمی از خود و یا دیگری متأثّر از سه نیاز بنیادین روانی یعنی «امنیّت»، «تفرّد» و «پیشرفت» است و این تأثّر جنبه تعاملی دارد؛ بدین معنا که هر سه نیاز به گونه تعاملی در پی ریزی انتظار نقش دارند. لذا انتظار در زندگی (از خود و یا دیگری) برایند تعاملی نیازهای سه گانه روانی است و به تبع آن، خشنودی و رضایت از زندگی بستگی به آن دارد که با چه کیفیت و کمیتی نیاز فرد «امنیت»، «تفرد» و «پیشرفت» برآورده شده است. بر پایه این نظریه می توان از «رضایت از زندگی» چنین تعریفی به دست داد: «احساس سرزندگی و آرامش روانی ناشی از برخورداری فرد از حمایت راهنما و معنویّت برای درست زیستی در هنگام رویارویی با سختیها و بهره مندی از همراهی فرد مناسب، احترام و همکاری اطرافیان، استقلال و آزادی کافی که با استقرار در جایگاهی شایسته، نقشی پویا، متنفذ و رقابتجویانه در محیط دریافت می کند».(کاظمی، 1399؛ روانشناسی انتظار)

این چشم انداز نو در رواندرمانی بر اصول و مبانی نظری خاصّی پی ریزی شده است که بر یکپارچگی ماهوی «هستی»، «شناخت»، «انسان»، «نظام ارزشی» و «پاکی سرشت»تأکید می ورزد.

هستی و شناخت هیچ یک بر دیگری تقدّم ندارد؛ بلکه دو تعبیر از یک حقیقت هستند: هستی همان شناخت است و شناخت همانا هستی. 

توضیح آن که: هستی هر پدیده ای یعنی «آنچه به آن پدیده، پایداری می دهد» و شناخت نیز یعنی «دریافت حقیقت هر پدیده» و حقیقت یعنی «آنچه به یک پدیده، پایداری می دهد». پس یکپارچگی هستی و شناخت یعنی «دریافت پایداری هر پدیده ای». لذا «حقیقت» به معنای «پایداری»، نقطة وحدت یافته «هستی» و«شناخت» تلقّی می شود.

از سوی دیگر، هستی قائم به ذات خویش نیست، بلکه قوام و استواری اش را از انسان اخذ می کند. انسان در نقطه پیوند هستی و شناخت، جای دارد. در واقع پیوند وحدت یافته هستی و شناخت بر وجود انسان، پایداری یافته است. با محوریّت انسان، یکپارچگی هستی و شناخت تحقّق می یابد. لذا به بیان دیگر، پایداری وحدت یافته هستی و شناخت به انسان است.

سرشت پاک در ذاتش دربرگیرندة ارزشهاست؛ یعنی ارزشها ذاتی هستند و در سرشت پاک جای دارند. این پاکی، روشنی می بخشد و شناخت به مثابه روشنی حقیقت، در سرشت پاک جای دارد. پس شناخت مبتنی بر نظام ارزشی است و سرشت پاک در ذات آفرینش انسان جای دارد.

برایند همه آن چه بیان شد، حقیقتی واحد مبتنی بر«حقّ»، مرکّب از انسان، هستی، شناخت، پاک سرشتی و ارزشهاست.

افزون بر آن، «انسان» به مثابة حقیقتی دگرگون پذیر می تواند خاستگاه تحوّل هر پدیدة دیگری بلکه جملة هستی شود و آدمی در قبال چنین تحوّلّاتی «مسؤولیت» دارد. از این اصل به عنوان «دگرگونی مسؤولانه» یاد می کنیم.

در چشم انداز تعاملی دو نامتعادلی روانی وجود دارد: «بیتابی روانی» و «روان آوارگی» که با بهره گیری از الگوهای اقتضایی در قالب «رواندرمانی حمایتی» و «رواندرمانی ارزشی- عاطفی»، کوششهای تخصصی بکار گرفته می شوند

«درست زیستی» و «وجاهت» دو مؤلّفهٔ مهم چشم انداز درمانی روانشناختی تعاملی محسوب می شوند. درست زیستی به معنای «احساس سرزندگی و آرامش روانی مبتنی بر دستیابی به معنای زندگی که سبب رضایت از زندگی» می شود و وجاهت به معنای «عقاید مبتنی بر معنویّت فرد مورد توجّه قرار می گیرد و از تشویق مورد انتظار برخوردار می شود به گونه ای که درهنگام دشواریها احساس تنهایی نخواهد داشت

در یک پژوهش بالینی مرکّب از 60 مراجع، برنامه مداخلاتی مبتنی بر دو مؤلفه مزبور با سرفصلهایی چون «تعدیل انتظارات»، «توجه به اخلاقیات»، «پایبندی به اهداف»، «ثبات در موفقیت» و «قدرت باور به پیشرفت»، «خودپذیری و پرهیز از مقایسه با دیگری»، «ارزش زیست»، «شادزیستی» و «تفاوت پذیری» ، بیتابی روانی و گرایش به مصرف مواد زیانبار کاهش یافت(محمّدی 1399) 

در مطالعه رابطه «شخصیت خردورزی تحلیلی» با «رضایت از زندگی» یک نمونه 146 نفری(68% زن، 64% مجرد، 56% با تحصیلات کارشناسی) یافت شد که«سنجیدگی» و «چیرگی هیجانی»(عدم انتخاب هیجانی) موجب «درست زیستی» شده در پی آن، اضطراب و افسردگی را کاهش می دهد. «چیرگی هیجانی» سبب «وجاهت» است و «سنجیدگی» موجب «درست زیستی» می شود. «درست زیستی» به معنای«احساس سرزندگی و آرامش روانی مبتنی بر دستیابی به معنای زندگی که سبب رضایت از زندگی» می شود. به کاهش اضطراب  و افسردگی می انجامد. استنباط آن است که احساس سرزندگی و آرامش روانی مبتنی بر دستیابی به معنای زندگی که سبب رضایت از زندگی می شود. (روستایی، 1400)

معنویّت و پایبندی به ارزشها

معنویّت به معنایابی برای نیل به جایگاه شایسته فرد در زندگی یاری می دهد. لذا بیتابی برای معنایابی در زندگی از ناآرامیهای قابل تقدیر است؛ از آن روی که ابهام در هویت محیطی نمی تواند موجب آرامش شود. کسی که در معنای زندگی اش دچار تردید و یا ابهام است، تشویش و دلنگرانی دارد. 

معنویّت در برابر پوچ گرایی و روزمرّگی ظاهراگرایانه قرار می گیرد؛ پوچ گرایی و روزمرّگی تدریجاً پاکی زندگی را تهدید می کند.

افزون بر آن، داشتن معنا در زندگی اهداف کارساز خلق می کند و تلاش برای دست یابی به این اهداف و نیز دستیابی به آنها رضایت از زندگی به دنبال دارد.

از این رو، خودیابی در برابر خود گمگشتکی و یا آشفتگی در هویت قرار می گیرد. خود فقط در پیوند با مرجعی استوار از خطرگمگشتگی رهایی می یابد. توجّه به معنا از یافتن ارتباط فرد با جهان هستی حاصل می شود. 

معنای زندگی هر فرد خاصّ خود او و برگرفته از جهان بینی اوست ودر هر سنّی ممکن است معنایی نو شکل گیرد. پس طبیعی است که همه زندگی در تکاپو برای معنایابی صرف شود.

معنویت از پیوند با نظام ارزشی می جوشد. دوره کنونی عصر احیاء ارزشهاست. ارزشها به مثابه نقطه اشتراک معنوی آحاد افراد بشر ریشه در سرشت دارند و از ماهیّتی ذاتی و ثابت (غیر قابل تغییر) برخوردارند و قرارداد نمی پذیرند؛ بلکه «اهمیّتها» دگرگونی می پذیرند. بسته به شرایط مکانی و یا زمانی آنچه "مهم" است، تغییر می کند؛ ولی بدین معنا نیست که ارزشها تغییر کرده‌اند. 

بهزیستی معنوی و پیامدهای روانشناختی آن

«بهزیستی معنوی» به معنای توانایی تجربه اندوزی و یکپارچگی معنا و هدف در زندگی از طریق پیوند فرد با قدرتی فراتر از توانایی شخصی است. در واقع این مفهوم بازتاب چگونگی روابط فرد با خود، دیگران، محیط زندگی و خداست.(فیشر،2006) این مفهوم از پیامدهای درخشان روانشناختی بهره مند است؛ نظیر احساس محتواداشتن در زندگی، نگهداری تعادل و چیرگی در زندگی، پی ریزی پیوندهای مثبت، احساس هدفمندی و معنایابی در زندگی، پیوند با مرجع قدرتی فراتر از خود، پذیرش مشکلات روزمرّه زندگی و بهره گیری از فرصتهای آنها در رشد فردی 

مطالعات بر روی 470 نوجوان پسر و دختر با میانگین سنی 15 نشان می دهند که ارزشهای نوجوانان به طور مستقیم بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی آنها را پیش بینی می کند.(سیمیر و همکاران، 2020)

همچنین پژوهش بر روی 220درمانگر در قلمرو مشاوره دانشگاهی آشکار ساخت که 200 نفر آنها با مراجعینی با درگیریهای دینی- معنوی مواجه هستند. درمانگران دارای سطوح بالای تعهدات دینی در مقایسه با درمانگران دارای سطوح پایین، به اهداف دینی -معنوی اهمیت بیشتری می دادند و نیز از مداخلات دینی معنوی بهره گیری بیشتری می کردند. همچنین درمانگران با تحصیلات دینی- معنوی از «خودبسندگی» والاتری در کار با مباحث دینی-معنوی برخوردار بودند.(کلمز و همکاران، 2010)

از قلمروهای مهم دیگر حوزه شغلی و حرفه ای است؛ معنویت با ارزشهای شغلی درونی بیش از برونی همبستگی بیشتری دارد و این همبستگی در میان مردان بیشتر است.(دادک، 2004) 

مطالعات بر روی 60 فرد در حال بازنشستگی و بازنشسته  نشان می دهند که بهزیستی معنوی، معنایابی در زندگی، بهینگی و «تعالی خود»[1] با یکدیگر همبستگی دارند. گرچه تفاوتهایی میان میانگین نمرات معنایابی در زندگی، بهینگی و «خود تنزیهی» یافت شد، امّا هیچ تفاوتی از حیث بهزیستی معنوی، وجود نداشت.(الکدی، 2019)

باور و ایمان معنوی به خدا و نیایش، تنیدگی و اضطراب شغلی مربوط به تعلیم و تربیت را کاهش می دهد و به سلامت و بهزیستی شغلی کمک می کند(واکر، 2020)

«بهزیستی معنوی» سهم شگرفی در درمان بیماریهای وخیم را به خود اختصاص داده است:

مطالعه بر روی 130 زن بیمار سرطانی سینه(با دوسال سابقه ابتلا) نشان داد که بهزیستی معنوی با کیفیّت زندگی و تنیدگی مزمن آنها رابطه دارد.(پارنل و آندرسون، 2009)

درمانگری یکپارچه روانی معنوی در میان زنان مبتلا به سرطان سینه، کیفیّت زندگی، حالات خلقی، و بهزیستی بدنی، روانی و معنوی آنها را ارتقا بخشید.(کوروین، 2012)

کاوش بر روی دویست وبیست و پنج دانشجو نشان داد که دانشجویان با بهزیستی معنوی بالا گرایش بیشتری به مشارکت در فعالیتهای مذهبی دارند و در «کیفیت سالم زندگی» برتری نشان می دهند. بهزیستی معنوی در حدود هجده درصد پراش کیفیت سالم زندگی را پیش بینی می‌کند.(آنی، 2013)

بهزیستی معنوی می تواند به تقویت بنیه جسمانی بیماران سرطانی و ارتقای حالات خلقی آنها کمک کند و از سوی دیگر خستگی، تنیدگی، افسردگی، و آشفتگی را کاهش دهد.(آندو، 2016)

اهمیت بهزیستی معنوی و امید در زندگی در درمان مبتلایان به سرطان در همه مراحل پیشرفتش مورد بررسی واقع شد. دستاوردها در میان 120 بیمار سرطانی زن و مرد، همبستگی مثبت میان بهزیستی معنوی و امید در زندگی را نشان داد. یافته شگفت انگیز آن بود که این همبستگی در سطح پیشرفته سرطان، نیرومندتر و در میان زنان بیش از مردان وجود داشت.( لیاکات، 2020)

ارزشها و فرهنگ حتّی در مفهوم تیزهوشی نیز نقش آفرین است؛ مثلاً در فرهنگ «شونا»، تیزهوشی به مثابه ظرفیّت پیشی جستن، حلّ مسائل، روابط اجتماعی و معنویّت تلقّی می شود.(نگارا و پوراث، 2004)

افقهای نو در معنایابی

معنایابی در زندگی برای سلامت بدنی و روانی مفید است و بالتبع داشتن یک حسّ معنایابی در شغل در سطح گسترده تری بهزیستی و خشنودی از زندگی می بخشد. مطالعات کیفی پیرامون تجارب معنایابی در میان مشاورانی که به ارتقای بهزیستی و امور تعلیم و تربیت می پردازند، حاکی از آن بود که آنها بر وجود سه نکته تاکید داشتند: الف) رشد معنایابی در زندگی و شغل، ب) منابع و خاستگاههای معنایابی درزندگی، ج) منابع و خاستگاههای معنایابی در شغل(روسو و همکاران، 2020) قالبهای عملیاتی مربوط به بازسازیهای روانی معمولاً بر نکاتی خاصّ نظیر معاشرت، امید و بهینگی، هویت، و معنایابی در زندگی و اختیار تأکید می ورزند.(روشتان و ویلسون،2020)

گاهی از «پدیدارشناسی تأویلی»[2] در تفسیر معنایابیهای غنی و نهفته مربوط به تجارب زندگی بهره گیری می شود. مثلاً در پدیدارشناسی عملی به چارچوبی هستی شناسانه مرکّب از پنج مؤلّفه توجه شده است: پیوندهای زیستی، فضای زندگی، جنبه های صوری زندگی، مقتضیات زمانی زیستی و ملاحظات مادّی زیستی .(فلوی و همکاران،2020)

در چهار دهه گذشته و یا بیشتر، نوجوانان دریافته اند که در اوان جوانی پرسشهایی اساسی پیرامون خود، دیگران، جهان، گذشته و حال و آینده خود خواهند داشت تا به یکپارچگی و پیوند زندگی دست یتبند. رسانه های مجازی در این راستا الگوهایی عمومی برای پاسخهای معنایابنه به این سؤالات محسوب می شوند. فضاهای چندالگویی رسانه ها پایگاههایی برای هویت سازی نوجوانان است و موقعیتهایی برای پدیدآوری هرچه تنگتر برای دریافت خود محسوب می شوند. تعلیم و تربیت مذهبی به طرز گسترده ای می تواند در قالب «سواد رسانه ای»[3] به این معنا بخشی زندگی، خود و هویت کمک کند.(رایت، 2020)

طرحهای کلان مربوط به «مدرسه زندگی» به معنایابی نهاد مدرسه در زندگی کلّی هر دانش آموز مبادرت می ورزند.(تی ین، 2020)

جوامع گوناگون امروز با گسترش تنشهای نژادی، قشربندیهای اجتماعی، نادانیهای مذهبی و دین گریزی رویارو هستند. تعلیم و تربیت در برابر این مشکلات نقشهایی ممتاز دارد. دانشگاهها گرچه آگاهیهای علمی را پدید می آورند امّا کمتر به پژوهش معنایابی می پردازند. مطالعات جهانی شامل هر دو جنبه چشم انداز زندگی و روشهای زندگی می شوند. لذا نظام تعلیم و تربیت باید با کاوش در دیدگاههای جهانی متنوّع بر معنایابی و سیر در دانش و فهم خود و دیگران معطوف شود.(والک و همکاران، 2020)

به نظر می رسد چشم اندازهای جدید بر بهسازیهای خاص در نظام تعلیم و تربیت با محتوای مذهبی و بهره گیری از رسانه های نو در استواری بخشیدن به معنایابی در زندگی تأکید دارند.

منابع 

بابایی، نیلوفر(1398) بررسی مقایسه ای طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت از خود، خودپویشی، روان آوارگی، و تصویر بدنی زنان با و بدون سابقه جراحی زیبایی(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود ، 

خیری، سارا(1398) رابطه حمایت عاطفی زناشویی و مشکلات برونی سازی شده در دختران و پسران(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب

ده ملّایی، سحر (1397) رابطهٔ سرسختی شناختی و حمایت عاطفی زناشویی با رضایت از زندگی زنان شاغل و غیر شاغل(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود

فردوسی، هانیه(1398) رابطه ویژگیهای شخصیت با رضایت از زندگی در زنان و مردان سالمند(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود

کاشانیان، سعیده(1399) پیش بینی رضایت شغلی کارکنان بر اساس جنب و جوش هیجانی و سرسختی شناختی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، واحد مرکز 

کاظمی حقیقی، ناصرالدّین (1396) زمینهٔ روانشناسی تعاملی، انتشارات تابان خرد،تهران، صفحات

کاظمی حقیقی، ناصرالدّین(1397) روانشناسی کار و مدیریت، انتشارات زبان آفرین، تهران، صفحات 

کرباسیان، زهرا(1397) رابطهٔ هوش تحلیلی و بیتابی روانی با رضایت شغلی مردان و زنان 40 تا 50 ساله (پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب

کریمی، شهین(1398) اعتبار سنجی و هنجاریابی فهرست رضایت از زندگی بر پایه نظریه تعاملی انتظار(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس

مالمیر، طیّبه (1397) «تدوین الگوی رضایت از زندگی بر اساس ویژگیهای شخصیّتی و سبکهای حلّ مسأله با میانجیگری بیتابی روانی و نیروی روانی در افراد متأهل» (رسالهٔ دکتری روانشناسی عمومی) دانشگاه آزاد اسلامی رودهن

مالمیر، طیّبه (1398) «تدوین الگوی رضایت از زندگی بر اساس ویژگیهای شخصیّتی و سبکهای حلّ مسأله با میانجیگری بیتابی روانی و نیروی روانی در افراد متأهل» ، پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، شماره سی و سوم، 115-127

مستجابی گناباد، سیّد ابراهیم(1399) ارزشیابی مؤلّفه های رضایت از زندگی بر پایه ترسیم درخت(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب

ملّایاری، مریم(1398) رابطه ویژگیهای شخصیت با حمایت عاطفی زناشویی مردان و زنان متأهل(پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب

ورامش، مریم(1399) رابطه ویژگیهای شخصیت و حمایت عاطفی زناشویی با رضایت از زندگی، (پایان نامهٔ کارشناسی ارشد) دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد مرکز

[1] - Self-Transcendence

[2] - Hermeneutic phenomenology

[3] - Media Literacy