در نظریه‌ تعاملی نیازهای بنیادین، این سه نیاز (امنیت، تفرّد، پیشرفت) جدایی‌ناپذیرند و در تعامل با هم عمل می‌کنند؛ بدین معنا که:

بهبود امنیت روانی می‌تواند زمینه‌ساز بهتر دیده‌شدن مسیر تفرّد یا حس پیشرفت گردد.

کشف معنا و هویت (تفرّد) به‌نوبه‌ خود حس آرامش (امنیت) و انگیزه برای رشد (پیشرفت) را تقویت می‌کند.

تجربه‌ پیشرفت نیز احساس امنیت و باور به خود (تفرّد) را افزایش می‌دهد.

جدیدترین پژوهشها پیرامون قلمرو رضایت از زندگی در سه حوزه مذکور قابل بررسی هستند:

عوامل مرتبط با امنیت 

آرامش روان متأثّر از کیفیت خواب، سازش یافتگی، حمایت اجتماعی و هماهنگی فرهنگی در پدیده مهاجرت، تعادل شغل و زندگی، وضعیت اقتصادی و سپهر محیط شهری است.

رابطه کیفیت خواب با رضایت از زندگی  بررسی شد. نتایج نشان داد که خواب باکیفیت به افزایش سطح رضایت از زندگی کمک می‌کند و خواب ضعیف منجر به کاهش آن می‌شود.(جانسون و اسمیت، 2025)

خواب باکیفیت، مستقیماً باعث کاهش اضطراب، بهبود ثبات روان و در نتیجه آرامش درونی می‌شود.

سازش یافتگی محیطی به‌عنوان یکی از عوامل فردی مؤثر بر رضایت از زندگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها نشان دادند که افراد با سازش یافتگی بالا تمایل بیشتری به تجربه رضایت از زندگی دارند.(دیویس و تامسون، 2025)

افرادی که سازش‌یافتگی بالاتری دارند، کمتر دچار آشفتگی و بی‌تابی می‌شوند و راحت‌تر به حس آرامش و ثبات دست می‌یابند.

نقش حمایت اجتماعی در افزایش رضایت از زندگی دانشجویان بررسی شد. یافته‌ها نشان می‌دهد که دانشجویانی که از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند، سطح بالاتری از رضایت را تجربه می‌کنند.(براون و دیویس، 2025)

داشتن پشتیبان و احساس تعلق به جمع (خانواده، دوستان، همکاران) حس اطمینان و آرامش را در فرد بالا می‌برد.

تأثیر تنوّع فرهنگی بر رضایت از زندگی مهاجران مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد که انطباق فرهنگی و درک متقابل تأثیر قابل‌توجّهی در افزایش رضایت از زندگی مهاجران دارد.(مارتینز و رودریگز، 2025)

انطباق فرهنگی و درک متقابل در جامعه‌ جدید، از تنش‌های ناشی از ناسازگاری و احساس ناامنی می‌کاهد و موجب آرامش روانی می‌شود.

نقش تعادل بین کار و زندگی بر رضایت والدین شاغل مطالعه شد. نتایج نشان داد که والدینی که تعادل بهتری میان کار و زندگی شخصی دارند، سطح رضایت بالاتری را تجربه می‌کنند.(ایوانز و گرین، 2025)

برقراری توازن میان نقش‌های شغلی و شخصی، تنش مزمن را کاهش داده و حس ثبات و آرامش (امنیت روانی) را افزایش می‌دهد.

تأثیر وضعیت اقتصادی بر رضایت از زندگی در یک مطالعه طولی بررسی شد. یافته‌ها حاکی از آن است که وضعیت اقتصادی بهتر با افزایش رضایت از زندگی همراه است.(چن و ژانگ، 2025)

رفاه و ثبات اقتصادی موجب کاهش دغدغه‌های اوّلیه زندگی شده و فرد احساس امنیت بیشتری در رفع نیازهای مادّی و روانی دارد.

نقش محیط شهری در تعیین سطح رضایت از زندگی بررسی شد. نتایج نشان داد که عواملی مانند دسترسی به امکانات رفاهی، فضاهای سبز و کاهش آلودگی تأثیر مثبتی بر رضایت افراد از زندگی دارند.(اوکانر و وایت، 2025)

دسترسی مناسب به خدمات شهری، فضای سالم و آرامش‌بخش و کاهش آلاینده‌ها، احساس امنیت و آسودگی خاطر افراد را بالاتر می‌برد.

2. عوامل مرتبط با تفرّد 

باورهای مذهبی، نقش بنیادین درتفرّد دارد.

نقش باورهای مذهبی در افزایش رضایت از زندگی بررسی شد. نتایج نشان داد که اعتقادات مذهبی قوی با افزایش امیدواری و رضایت کلّی از زندگی مرتبط است.(گارسیا و لوپز، 2025)

باورهای مذهبی قوی می‌تواند منبع معناجویی، هویت‌یابی و احساس تعلّق عمیق فردی باشد و به خودشناسی، امیدواری و رضایت درونی بینجامد. این موضوع بیش از هر چیز به بُعد «معنای زندگی» و شکل‌دهی «هویّت فردی» مربوط می‌شود.

3. عوامل مرتبط با پیشرفت 

با تأکید بر فعّالیّت بدنی منظّم، احساس پیشرفت می تواند تحقّق یابد.

در یک مطالعه تأثیر فعالیت‌های بدنی بر رضایت از زندگی سالمندان را بررسی شده است. نتایج نشان داد که فعالیت بدنی منظّم با بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت کلی در میان سالمندان مرتبط است. محقّقان توصیه می‌کنند که فعالیت بدنی به‌عنوان بخشی از برنامه‌های مراقبتی سالمندان گنجانده شود.(آندرسون و ویلیامز، 2025)

ورزش و تحرّک بدنی، علاوه بر بهبود وضعیت جسمانی، حسّ پیشرفت و حرکت رو به جلو را در فرد ایجاد می‌کند (حفظ توانمندی و یا ارتقای سلامت)، و این تجربه‌ «بهتر شدن» یا «جلو رفتن» نقش کلیدی در نیاز به پیشرفت دارد.

جمع بندی

مرور پژوهش‌ها نشان می‌دهد که سه حوزه‌ اصلی در شکل‌گیری و تقویت رضایت از زندگی نقش دارند:امنیت، تفرّد (خودشناسی و هویت‌یابی) و پیشرفت (احساس ارتقا)

«نظریه تعاملی نیازهای بنیادین» بر این باور است که این حوزه‌ها در ارتباط و تأثیر متقابل با یکدیگر قرار دارند و برای دستیابی به رضایت پایدار، باید هر سه حوزه به شکلی متوازن مورد توجّه قرار گیرند.

1. حوزه امنیت

عواملی همچون کیفیت خواب، سازش‌یافتگی، حمایت اجتماعی، هماهنگی فرهنگی در مهاجرت، تعادل کار و زندگی، وضعیت اقتصادی و شرایط محیط شهری به احساس امنیت و آسایش روانی کمک می‌کنند. طبق یافته‌های پژوهش‌های اخیر:

خواب باکیفیت، باعث ثبات روانی، کاهش اضطراب و در نتیجه افزایش رضایت از زندگی می‌شود.

سازش‌یافتگی و انعطاف‌پذیری در مواجهه با محیط، از بی‌تابی و آشفتگی روانی جلوگیری می‌کند و سطح رضایت افراد را بالا می‌برد.

حمایت اجتماعی (خانواده، دوستان، همکاران) نقش مهمی در ایجاد حس اطمینان و آرامش بازی می‌کند.

انطباق فرهنگی در مهاجرت به کاهش تنش‌های ناشی از ناسازگاری و احساس ناامنی می‌انجامد.

تعادل کار و زندگی برای والدین شاغل باعث کاهش استرس مزمن و افزایش احساس آرامش می‌شود.

وضعیت اقتصادی مناسب و رفاه نسبی، دغدغه‌های اساسی را کاهش داده و احساس امنیت فردی و خانوادگی را تقویت می‌کند.

محیط شهری مطلوب با دسترسی مناسب به امکانات، فضای سبز و هوای پاک، احساس آرامش و امنیت روانی افراد را بالا می‌برد.

این مجموعه عوامل همگی در خدمت تأمین نیاز به امنیت هستند که یکی از نیازهای بنیادین فرد محسوب می‌شود.

2. حوزه تفرّد (خودشناسی و هویت‌یابی)

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که باورهای مذهبی می‌توانند نقشی کلیدی در یافتن معنا، شکل‌گیری هویت فردی و دستیابی به تفرّد ایفا کنند:

اعتقادات مذهبی قوی با احساس امیدواری، معناجویی و تعلق عمیق‌تر فرد به زندگی مرتبط است.

این باورها می‌توانند منبعی برای هویت‌یابی فردی و درک «معنای زندگی» باشند.

به‌عبارت دیگر، باورهای مذهبی (و به‌طور کلی منابع معنایی) نیاز به تفرّد و خودشناسی را تأمین می‌کنند و فرد را به رضایت درونی عمیق‌تر و پایدارتر رهنمون می‌سازند.

3. حوزه پیشرفت 

تحقیقات پیرامون فعالیت بدنی در سالمندان و گروه‌های مختلف نشان داد که ورزش و تحرک بدنی منظم می‌تواند:

کیفیت زندگی را بهبود بخشد و احساس رضایت کلی را افزایش دهد.

حس پیشرفت و حرکت رو به جلو را در فرد ایجاد یا حفظ کند.

احساس پیشرفت به معنای تجربه‌ی «بهتر شدن» یا «جلو رفتن» در زمینه‌های مختلف (جسمی، ذهنی یا حرفه‌ای) است که نیاز بنیادین افراد به رشد و کامیابی را پاسخ می‌دهد.

با توجه به «نظریه تعاملی نیازهای بنیادین» هر سه حوزه نه‌تنها به‌صورت مستقلّ اهمیت دارند، بلکه در تعامل با یکدیگر نیز عمل می‌کنند. تأمین همزمان این سه بُعد، رضایتی پایدارتر و عمیق‌تر را برای فرد به‌دنبال دارد. نادیده گرفتن هر یک از این نیازهای بنیادین یا عدم تعادل میان آنها می‌تواند منجرّ به کاهش سطح رضایت کلّی شود. ازاین‌رو، مداخلات، برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در حوزه‌های روانشناسی و سلامت اجتماعی باید با رویکردی جامع، هر سه ساحت امنیت، تفرّد و پیشرفت را مدّ نظر قرار دهند تا زمینه‌ ارتقای کیفیت زندگی و رضایت پایدار افراد فراهم گردد.