در عصر تحولات شتابان فناورانه، اجتماعی و فرهنگی، آموزش بیش از هر زمان دیگری در معرض بازنگریهای بنیادین قرار گرفته است. یادگیرندگان امروز، نیازمند مهارتهایی فراتر از دانش حافظهمحور هستند؛ مهارتهایی چون تفکر انتقادی، خلاقیت، توانمندی دیجیتال، خودآگاهی و مسئولیت اجتماعی. این مجموعه، شامل هشت چکیده پژوهشی است که هر یک از منظری خاص، به بررسی ابعاد نوآوری در آموزش و تربیت معلم میپردازد؛ از آموزش هنر در دوران کودکی و عدالت ترمیمی، تا هوش مصنوعی و آموزش امید انتقادی. آنچه این چکیدهها را به هم پیوند میدهد، تلاش برای بازاندیشی در شیوههای سنتی آموزشی و جستوجوی مسیرهایی نو برای پرورش انسانهایی آگاه، خلاق و متعهد است.
مطالعه این مجموعه، چشماندازی چندبعدی از نوآوری در آموزش معاصر فراهم میآورد و مخاطبان را به تأمل در باب نقش انسان، فناوری، جامعه و آموزش فرا میخواند.
بررسی مطالعات
آموزش هنرهای بصری در دوران کودکی: دانش محتوایی، دانش محتوایی-آموزشی و چالشها
در گذشته، آموزش هنرهای بصری در هنگکنگ بهعنوان بخشی مهم از آموزش دوران کودکی محسوب نمیشد. با وجود بهروزرسانی اخیر برنامه درسی مهدکودکها که خلاقیت را تشویق میکند، هنوز آموزش کافی هنرهای بصری برای کودکان وجود ندارد. این کمبود ناشی از بیتوجهی به هنرهای بصری در برنامههای آموزش معلمان است. تحقیق اندکی درباره چگونگی ارائه آموزش هنرهای بصری در کلاسهای مهدکودکهای هنگکنگ و نوع دانش و مهارتهای هنری مورد نیاز معلمان صورت گرفته است. این مطالعه با بررسی ۳۴۲ معلم شاغل و مصاحبه با ۱۲ نفر از آنها، دریافت که معلمان معمولاً در دانش محتوایی-آموزشی عملکرد خوبی دارند اما در دانش محتوایی در زمینههای مختلف هنرهای بصری اولیه دچار کمبود هستند و با چالشهایی در تدریس مؤثر مواجهند. این تحقیق میتواند شیوههای آموزش هنر در دوران کودکی را در هنگکنگ و دیگر مناطق آسیایی متحول سازد. (لیونگ و همکاران، ۲۰۲۵)
نقش آموزش ۴.۰ در شیوههای نوآورانه برنامه درسی و سواد رسانه ای: رویکرد کتابسنجی
هدف این پژوهش بررسی نقش آموزش ۴.۰ در شیوههای نوآورانه برنامه درسی و سواد دیجیتال با استفاده از تحلیل کتابسنجی و نگاشت علمی است. این تحقیق با بررسی الگوهای انتشار، نویسندگان برجسته، نشریات، کشورها و کلیدواژهها، ساختار فکری این حوزه را روشن میکند. یافتهها پنج محور اصلی را نشان میدهد: طراحی نقشه آموزش ۴.۰، آمادگی برای چالشهای آینده، یادگیری محیطی و توسعه پایدار، توسعه رهبری، و ترویج نوآوری و خلاقیت. همچنین بر لزوم پژوهش بیشتر درباره تأثیر آموزش ۴.۰ بر نتایج یادگیری، نقش معلمان و همکاریهای میانرشتهای تأکید دارد. (شارما و همکاران، ۲۰۲۵)
آموزش امید انتقادی با روشهای خلاقانه ممکن
چگونه میتوان در دل چالشهای پیچیدهی معاصر و در نظامهای آموزشی نئولیبرال، امید انتقادی را آموزش داد؟ این مقاله با تکیه بر آثار پائولو فریره، جِی. کی. گیبسون-گراهام و سارا امسلر و پژوهشهای بلندمدت در دانشگاه ساسکس بریتانیا، به ارائهی یک پداگوژی انتقادی-خلاقانه میپردازد که به دانشجویان در درک چالشهای جهانی و تصور پاسخهای بدیل کمک میکند. این پداگوژی شامل یادگیری کلنگر، استفاده از هنر و روشهای طراحی، و پرورش عمل است. نویسنده با مثالهایی از تدریس خود در رشته توسعه بینالملل، عناصر این پداگوژی را توضیح میدهد. این رویکرد منجر به شکلگیری پیشنمونههای آموزشی میشود که دانشجویان و معلمان را قادر میسازد بهصورت جمعی پاسخهایی نوین برای چالشهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی ارائه دهند. (شویتای، ۲۰۲۵)
تقویت رفتار تدریس خلاقانه در معلمان مدارس فنیوحرفهای: تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری
رفتار تدریس خلاقانه (CTB) یک رویکرد نوآورانه و خلاقانه در آموزش است که برای تربیت دانشآموزان خلاق در آموزشهای فنیوحرفهای حیاتی است. این پژوهش با مشارکت ۴۰۰ معلم از ۲۵ دبیرستان فنی در استان جاوای مرکزی و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری، نشان داد که حمایت مدرسه و خودکارآمدی تدریس خلاقانه بهطور معناداری رفتار تدریس خلاقانه را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین، خودکارآمدی تدریس خلاقانه نقش میانجی میان اقلیم خلاق و حمایت مدرسه با رفتار تدریس خلاق ایفا میکند. یافتهها نشان میدهند که ایجاد فرهنگ خلاقانه در مدرسه، حمایت فعال مدرسه و افزایش اعتمادبهنفس معلمان، گامهای اساسی در خلق محیط یادگیری پویا و نوآورانه هستند. (تامرین و همکاران، ۲۰۲۵)
پژوهش درباره استفاده از پورتفولیوی دیجیتال برای تقویت تفکر دانشجویان در عصر دیجیتال: مطالعه اقدامپژوهی کیفی
هدف این مقاله بررسی چگونگی بهبود مهارتهای تفکر انتقادی، تأملی و خلاقانه دانشجویان از طریق پورتفولیوهای دیجیتال در چارچوب مهارتهای تفکر سطح بالاست. همچنین به بررسی تأثیر آنها بر مهارتهای گفتاری میپردازد. این مطالعه اقدامپژوهی در دو مرحله با تکیه بر بازتاب و پیوند میان دادههای گذشته و جدید اجرا شد. نتایج نشان داد که پورتفولیوهای دیجیتال باعث ارتقای توانایی تحلیل منطقی، انتقادی و خلاقانه در ارائههای گفتاری دانشجویان شدند. نویسندگان توصیه میکنند که در آینده، تحقیقات بیشتری درباره تأثیر این ابزارها بر ظرفیتهای فراشناختی دانشجویان انجام شود. (آفریلیاسانتی و همکاران، ۲۰۲۵)
تحلیل
با توجه به نقش فناوری و هوش مصنوعی، مطالعات بر لزوم تغییر در ساختار سنتی آموزش و خلق روشهای نوین تأکید دارند. این نوآوری شامل آموزش خلاق، تلفیق فناوری، تفکر انتقادی، امید اجتماعی و بهسازی خودکارآمدی معلمان است. تمرکز برخی مطالعات بر عدالت آموزشی، برابری فرصتها، و پاسخگویی به نیازهای متنوع یادگیرندگان است. و سرانجام با نگاهی فلسفی، آموزش بهمثابه کنشی اجتماعی و راهی برای تخیل آیندههای بدیل معرفی می شود
استنباط
آموزش قرن ۲۱ دیگر صرفاً انتقال دانش نیست، بلکه فرآیندی برای پرورش انسانهایی منتقد، خلاق، متعهد به جامعه و توانمند در فضای دیجیتال است.
معلمان نقش کلیدی در این تحولات دارند و نیازمند حمایت ساختاری، فرهنگی و حرفهای برای ایفای این نقش هستند.
فناوری و ابزارهای نوین مانند هوش مصنوعی یا پورتفولیوهای دیجیتال، در کنار فرصتها، تهدیدهایی برای عاملیت انسانی و عدالت آموزشی به همراه دارند؛ لذا باید با آگاهی و دید انتقادی با آنها مواجه شد.
تحقق آموزش دگرگونساز، نیازمند بازاندیشی در سیاستگذاری، تربیت معلم، ساختارهای مدرسه، و حتی فلسفه آموزش است.
دیدگاه خود را بنویسید