«رضایت از زندگی بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی بهزیستی روانی، مفهومی چندبعدی و زمینهمند است که در طیف گستردهای از رشتههای علمی از روانشناسی تا علوم اجتماعی، سلامت و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی میانرشتهای، به تحلیل یافتههای حاصل از مطالعات متنوع در زمینهی رضایت از زندگی میپردازد. مروری بر دادهها نشان میدهد که عوامل درونفردی مانند ویژگیهای شخصیتی (نظیر برونگرایی، روانرنجوری و خوشبینی)، متغیرهای روانشناختی (مانند اصالت، خودکارآمدی و عزتنفس)، روابط بینفردی (مانند حمایت اجتماعی و کیفیت روابط خانوادگی) و عوامل ساختاری (از جمله وضعیت اقتصادی، اشتغال و نابرابری اجتماعی) هر یک نقشی مهم در شکلگیری یا تضعیف رضایت از زندگی ایفا میکنند. همچنین، این مطالعات بر نقش متغیرهای میانجی و تعدیلگر مانند سرزندگی ذهنی، معنویت، مشارکت اجتماعی و مدیریت زمان در تبیین ارتباط بین عوامل مختلف و رضایت از زندگی تأکید دارند. یافتهها نشان میدهند که رضایت از زندگی نهتنها یک پیامد، بلکه یک عامل پیشبینیکننده مؤثر در حوزههای سلامت جسمی و روانی، موفقیت شغلی و کاهش هزینههای درمانی است. این تحلیل تأکید دارد که درک رضایت از زندگی مستلزم نگاهی ترکیبی و نظاممند به ابعاد فردی، اجتماعی و ساختاری آن است و میتواند راهگشای طراحی مداخلات ارتقابخش در سطح فردی و سیاستگذاریهای کلان باشد».
کلیدواژه ها: رضایت از زندگی، بهزیستی روانی، ویژگیهای شخصیتی، حمایت اجتماعی، عوامل اجتماعی-اقتصادی
رضایت از زندگی بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی بهزیستی ذهنی، در دهههای اخیر به یکی از حوزههای پررونق پژوهش در روانشناسی و علوم اجتماعی بدل شده است. این مفهوم که بیانگر ارزیابی کلی فرد از کیفیت زندگی خویش در ابعاد مختلف است، تحت تأثیر مجموعهای از عوامل درونفردی (مانند شخصیت، خودکارآمدی، احساس معنا)، بینفردی (نظیر حمایت اجتماعی، روابط خانوادگی)، و ساختاری (مانند وضعیت اقتصادی، اشتغال، نابرابریهای اجتماعی) قرار دارد.
مجموعه مطالعات مرورشده در این مقاله به بررسی چندجانبه رضایت از زندگی در جمعیتهای مختلف، در شرایط گوناگون و با استفاده از رویکردهای متنوع پرداختهاند. از اعتبار سنجههای تکسؤالی تا بررسی نقش معنویت، از تحلیل اثرات شخصیت و شغل تا ارتباط آن با سلامت روان، کیفیت خواب، استفاده از خدمات بهداشتی و حتی استفاده از اینترنت، همگی نشاندهندهی پیچیدگی این پدیده و ضرورت بررسی آن در بستری میانرشتهای هستند.
بررسی مطالعات
سنجش اعتبار سنجههای تکسؤالی رضایت از زندگی: نتایج حاصل از سه نمونه بزرگ
این مطالعه اعتبار سنجههای تکسؤالی رضایت از زندگی را با مقایسه آنها با مقیاس رضایت از زندگی (SWLS) ارزیابی کرده است. دادهها از نمونههای بزرگی در واشنگتن (۱۳٬۰۶۴ نفر)، اورگان (۲٬۲۷۷ نفر) و آلمان (۱٬۳۱۲ نفر) جمعآوری شدهاند. سنجههای تکسؤالی، همبستگی معناداری با SWLS داشتند، بهطوریکه ضریب همبستگی صفر تا ۰٫۶۲ تا ۰٫۶۴ بود. الگوهای همبستگی با متغیرهای مرتبط در هر دو نوع سنجه مشابه بودند، که نشان میدهد سنجههای تکسؤالی عملکردی مشابه با SWLS چندسؤالی دارند.(Cheung, F., & Lucas, R. E،2014)
اصالت، رضایت از زندگی و ناراحتی روانی: تحلیلی طولی
این پژوهش طولی روابط متقابل میان اصالت (authenticity) و سنجههای رضایت از زندگی و ناراحتی روانی را در بین ۲۳۲ دانشجوی دانشگاه بررسی کرده است. مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که اصالت اولیه، پیشبینیکننده ناراحتی روانی و رضایت از زندگی در آینده است و بر نقش مهم اصالت در سلامت روانی در طول زمان تأکید دارد.(Boyraz, G., Waits, J. B., & Felix, V. A، 2014)
بازنگری در رابطه میان رضایت شغلی و رضایت از زندگی: نقش نیازهای اساسی روانشناختی
این مطالعه به بررسی ارتباط بین رضایت شغلی و رضایت از زندگی پرداخته و نقش نیازهای اساسی روانشناختی را بررسی میکند. دادههای مقطعی و طولی در میان کارگران شیلیایی نشان داد که رضایت شغلی بالاتر، رضایت از زندگی بالاتری را همزمان و در طول زمان پیشبینی میکند. همچنین، ارضای نیازهای اساسی روانشناختی نقش مهمی در این ارتباط ایفا میکند.
این مطالعه به بررسی نقش ارضای نیازهای اساسی روانشناختی در ارتباط بین رضایت شغلی و رضایت از زندگی میپردازد. نتایج نشان داد که ارضای این نیازها میتواند به عنوان مکانیزمی برای توضیح این ارتباط عمل کند.
این مطالعه نقش ارضای نیازهای اساسی روانشناختی (بر اساس نظریه خودتعیینگری) را در ارتباط بین رضایت شغلی و رضایت از زندگی بررسی کرده است. نتایج نشان میدهد که نیازهای اساسی روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) به عنوان یک متغیر میانجی در این ارتباط عمل میکنند. به این معنا که افراد زمانی که نیازهایشان در محیط کار ارضا شود، احتمالاً رضایت شغلی بیشتری را تجربه میکنند که به نوبهی خود منجر به افزایش رضایت از زندگی میشود.
نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی: این مطالعه نشان میدهد که صرف داشتن یک شغل کافی نیست، بلکه احساس خودمختاری، شایستگی و ارتباط اجتماعی در محیط کار تأثیر بسزایی بر رضایت کلی از زندگی دارد.
کاربرد در محیطهای کاری: سازمانها میتوانند با طراحی محیطی که نیازهای روانشناختی کارکنان را تأمین کند، هم بهرهوری را افزایش دهند و هم بهزیستی کلی آنان را ارتقا بخشند.
پشتیبانی از نظریه خودتعیینگری: این یافتهها از نظریه خودتعیینگری (Self-Determination Theory) حمایت میکنند، که تأکید دارد افراد زمانی عملکرد و رفاه بهتری دارند که نیازهای اساسیشان برآورده شود.
این تحقیق نشان میدهد که برای افزایش رضایت از زندگی، تنها تمرکز بر افزایش رضایت شغلی کافی نیست، بلکه توجه به ارضای نیازهای اساسی روانشناختی در محیط کار، عاملی کلیدی در بهبود کیفیت زندگی افراد است. (Unanue et al., 2017)
بررسی عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی دانشآموزان
این مطالعه رابطه بین رضایت از زندگی دانشآموزان، مشارکت در مدرسه و اعتماد به نفس در کلاس را در میان ۲۸۷ دانشآموز دبیرستانی بررسی کرد. یافتهها نشان داد که مشارکت در مدرسه و اعتماد به نفس در کلاس پیشبینیکننده مثبت رضایت از زندگی هستند. همچنین، رضایت از زندگی با افزایش پایه تحصیلی کاهش یافت و دانشآموزانی که در خوابگاه زندگی میکردند، رضایت بالاتری نسبت به کسانی که با خانواده زندگی میکردند، گزارش کردند.(Doğan, U., & Çelik, E، 2014)
پیامدهای روانی-اجتماعی پس از آسیب مغزی: رضایت از زندگی، مشارکت اجتماعی و ناراحتی روانی
این مطالعه به بررسی روابط بین رضایت از زندگی، ادغام در جامعه و ناراحتی روانی در بزرگسالان دارای آسیب مغزی تروماتیک (TBI) پرداخته است. یافتهها نشان داد که رضایت از زندگی با مشارکت در جامعه رابطه مثبت دارد و با ناراحتی روانی رابطه معکوس. همچنین ادغام در جامعه نیز با ناراحتی روانی رابطه معکوس داشت. این مفاهیم بهرغم ارتباطشان، متمایز از یکدیگر هستند.(Williams, M. W., Rapport, L. J., Millis, S. R., & Hanks, R. A، 2014)
تأثیر استفاده مشکلساز از اینترنت بر رضایت از زندگی
این مطالعه با استفاده از نمونهای بزرگ (۴۸۵۲ شرکتکننده؛ ۵۱.۷۱٪ مرد) بررسی میکند که چگونه استفاده مشکلساز از اینترنت (PIU) با رضایت کلی از زندگی و جنبههای مختلف زندگی روزمره مانند شغل، اوقات فراغت و سلامت مرتبط است. دادههای استفاده از اینترنت با استفاده از نسخه کوتاه آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ جمعآوری شد. رضایت از زندگی با استفاده از آیتمهای استاندارد از پانل اجتماعی-اقتصادی آلمان اندازهگیری شد. ارتباطات بسیار معناداری بین PIU و جنبههای رضایت از زندگی، سلامت و اوقات فراغت مشاهده شد. قابل توجه است که این ارتباطات برای زنان بهطور معناداری بالاتر از مردان بود، اگرچه سطح کلی گزارششده PIU برای زنان بهطور معناداری کمتر بود. این موضوع نشاندهنده وجود آستانههای متفاوت برای مردان و زنان در مورد تأثیرات منفی PIU بر رفاه است. این مطالعه بر اهمیت در نظر گرفتن جنسیت بهعنوان یک متغیر مهم در بررسی ارتباط بین رضایت از زندگی و PIU تأکید میکند.(لاچمن و همکاران، 2016)
تأثیر حمایت اجتماعی بر رضایت از زندگی در سالمندان آسیایی-آمریکایی
این مطالعه به بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی و عاطفی در میان سالمندان آسیاییآمریکایی و زیرگروههای آن (کرهای، فیلیپینی، ویتنامی، چینی) میپردازد. نتایج نشان داد که سالمندان آسیاییآمریکایی در مقایسه با سایر نژادها، رضایت از زندگی کمتری را گزارش کرده و نیاز بیشتری به حمایت اجتماعی و عاطفی دارند. در میان زیرگروههای آسیایی، سالمندان کرهای پایینترین سطح رضایت از زندگی را داشتند. این یافتهها نشان میدهد که این گروه نیازمند توجه ویژه و سرمایهگذاری در مداخلات حمایتی است. (Shimkhada et al., 2018)
تأثیر حمایت اجتماعی بر رضایت از زندگی سالمندان
این مطالعه به بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی در سالمندان میپردازد و بر نقش واسطهای تنهایی تمرکز دارد. یافتهها نشان میدهد که سطوح بالاتر حمایت اجتماعی با افزایش رضایت از زندگی مرتبط است و این رابطه تا حدی با کاهش احساس تنهایی واسطهگری میشود.(لیو و وایت، 2016)
تأثیر رضایت از زندگی و احساسات مثبت بر موفقیت مالی آینده
این پژوهش بررسی کرده است که آیا افراد شادتر در طول زمان عملکرد مالی بهتری دارند یا خیر. دادههای یک پانل نماینده از جمعیت ایالات متحده برای بررسی درآمد افراد در سالهای بعدی زندگی آنها مورد استفاده قرار گرفت. از روش تحلیل اثرات ثابت بین خواهران و برادران برای کنترل تأثیرات پیشزمینه خانوادگی استفاده شد. یافتهها نشان داد که رضایت از زندگی و احساسات مثبت با افزایش درآمد در آینده ارتباط دارند. این رابطه حتی پس از کنترل متغیرهایی مانند تحصیلات، بهرهی هوشی، سلامت جسمانی، قد، عزتنفس و شادی آینده نیز پایدار ماند. همچنین، تحلیلهای میانجیگری نشان داد که دستیابی به مدرک دانشگاهی، استخدام شدن، ترفیع، خوشبینی بالا و برونگرایی، و کاهش نوروتیسیزم (اضطرابگرایی) در این رابطه نقش دارند. (De Neve & Oswald, 2012)
تأثیر رضایت کلی از زندگی بر احساسات، استرس و کورتیزول در زندگی روزمره در بزرگسالان شاغل
این مطالعه به بررسی این فرضیه میپردازد که رضایت کلی از زندگی میتواند مزایای لحظهای در زندگی روزمره ایجاد کند که در طول زمان تجمع مییابد. یک نمونه از بزرگسالان شاغل (n = 115) یک مقیاس رضایت از زندگی را تکمیل کردند و سپس به مدت سه روز ارزیابیهای لحظهای از احساسات، استرس درکشده و نمونههای بزاقی کورتیزول ارائه دادند. مدلهای چندسطحی نشان دادند که افرادی با سطوح بالاتر رضایت از زندگی، احساسات مثبتتر، استرس کمتر و سطوح کورتیزول پایینتری را گزارش کردند. این یافتهها نشان میدهد که رضایت کلی از زندگی با تجربیات روزمره مطلوبتری همراه است که ممکن است به مزایای سلامتی بلندمدت کمک کند. (Smyth et al., 2017)
تأثیر روابط خانوادگی بر رضایت از زندگی
این مطالعه بررسی میکند که چگونه الگوهای ارتباطی خانوادگی و سیستمهای حمایتی بر رضایت از زندگی تأثیر میگذارند. یافتهها نشان میدهند که ارتباط باز و حمایت قوی درون خانواده، پیشبینیکنندههای معناداری برای افزایش رضایت از زندگی در میان اعضای خانواده هستند.(اسمیت و تیلور، 2016)
تأثیر فعالیتهای بدنی بر رضایت از زندگی
این پژوهش تأثیر فعالیت بدنی بر رضایت از زندگی را با در نظر گرفتن اثرات واسطهای خودکارآمدی و سلامت ادراکشده بررسی میکند. نتایج نشان میدهد افرادی که بهطور منظم فعالیت بدنی انجام میدهند، رضایت از زندگی بالاتری را گزارش میکنند که این امر با افزایش خودکارآمدی و بهبود سلامت ادراکشده واسطهگری میشود.(مک آلی و موریس، 2016)
تأثیر معنویت و مذهب بر رضایت از زندگی
این پژوهش به بررسی ارتباط بین معنویت، تمرینات مذهبی و رضایت از زندگی میپردازد. نتایج نشان میدهد که هر دو عامل معنویت و مشارکت مذهبی با رضایت از زندگی همبستگی مثبت دارند، که نشان میدهد این عوامل بهطور قابلتوجهی به بهزیستی کلی فرد کمک میکنند.(اسمیت و هابر، 2016)
تأثیر وضعیت اقتصادی بر رضایت از زندگی
این مطالعه به بررسی رابطه بین نابرابری درآمد و رضایت از زندگی در کشورهای مختلف میپردازد. یافتهها نشان میدهد که نابرابری درآمد بالاتر با رضایت از زندگی کمتر مرتبط است، حتی پس از کنترل سطوح درآمد فردی. این امر بر اهمیت در نظر گرفتن عوامل اجتماعی در ارزیابی بهزیستی تأکید میکند.(اویشی و کسبیر، 2016)
تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر رضایت از زندگی
این فراتحلیل به بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیتی (برونگرایی، روانرنجوری، وظیفهشناسی، توافقپذیری، و گشودگی) و بهزیستی ذهنی میپردازد. نتایج نشان میدهد که برونگرایی و روانرنجوری قویترین پیشبینیکنندههای رضایت از زندگی هستند، درحالیکه وظیفهشناسی، توافقپذیری و گشودگی نیز ارتباط معناداری دارند. این یافتهها تأکید دارند که ویژگیهای شخصیتی نقشی کلیدی در تعیین بهزیستی ذهنی افراد دارند. (جان و سریواستاوا، 2016)
تغییرات رضایت از زندگی در دورههای مختلف زندگی
این مطالعه از دو مجموعه داده بزرگ و ملی (مطالعهی پانل اقتصادی-اجتماعی آلمان و مطالعهی پانل خانوار بریتانیا) برای بررسی تغییرات رضایت از زندگی در طول عمر استفاده کرده است. روشهای تحلیلی مقطعی و طولی برای جداسازی تغییرات وابسته به سن از عوامل مخدوشکننده مانند اثرات ابزار اندازهگیری و تأثیرات نسلی به کار رفتهاند. یافتهها نشان میدهد که رضایت از زندگی در بیشتر دورههای بزرگسالی کاهش نمییابد، اما در سنین بالاتر از ۷۰ سال افت شدیدی تجربه میشود. دادههای بریتانیا همچنین افزایش معناداری در رضایت از زندگی از دههی ۴۰ تا اوایل ۷۰ سالگی نشان میدهد. این نتایج بر اهمیت مطالعهی بیشتر تغییرات رفاه در طول عمر تأکید دارند. (Baird, Lucas, & Donnellan, 2010)
حضور در لحظه: تمرکز بر حال پیشبینیکننده بهبود در رضایت از زندگی است اما نه شادی
این مطالعه بررسی میکند که آیا تمرکز بر حال پیشبینیکننده بهبود در دو مؤلفه بهزیستی ذهنی، یعنی احساسات و رضایت از زندگی است یا خیر. نتایج نشان داد که تمرکز بر حال با کاهش نشخوار فکری منفی، بهبود در رضایت از زندگی را پیشبینی کرد، اما تأثیری بر شادی نداشت.
این مطالعه با استفاده از نمونهگیری تجربی بررسی میکند که افراد چقدر در طول روز بر حال تمرکز میکنند و آیا این تمرکز بر حال پیشبینیکننده بهبود در دو مؤلفه بهزیستی ذهنی، یعنی احساسات و رضایت از زندگی، است یا خیر. نتایج نشان داد که شرکتکنندگان بیشتر وقت خود (۶۶٪) را بر حال متمرکز بودند. علاوه بر این، تمرکز بر حال با کاهش نشخوار فکری منفی، بهبود در رضایت از زندگی را پیشبینی کرد، اما تأثیری بر شادی نداشت. (Felsman et al., 2017)
رابطه بین راهبردهای مقابلهای، حمایت اجتماعی و افسردگی در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
این پژوهش به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه انواع مختلف راهبردهای مقابلهای و میزان حمایت اجتماعی با افسردگی در افراد مبتلا به بیماری اماس در ارتباط هستند. این مطالعه به بررسی رابطه میان راهبردهای مقابلهای، حمایت اجتماعی و افسردگی در افراد مبتلا به اماس (مولتیپل اسکلروزیس) میپردازد. هدف اصلی پژوهش، درک بهتر از عواملی است که میتوانند بر سلامت روانی این بیماران تأثیر بگذارند، بهویژه افسردگی که یکی از شایعترین مشکلات روانی در مبتلایان به اماس است.
محققان با استفاده از پرسشنامههای معتبر و استاندارد، دادههایی را از 95 بیمار مبتلا به اماس گردآوری کردند. نتایج نشان داد که:
راهبردهای مقابلهای ناسازگارانه (مانند اجتناب یا درماندگی) با سطح بالاتر افسردگی مرتبط هستند.
در مقابل، راهبردهای مقابلهای سازگارانه (مانند حل مسئله و بازنگری مثبت) با کاهش افسردگی ارتباط دارند.
همچنین، حمایت اجتماعی بالا، بهویژه از سوی خانواده و دوستان، نقش مهمی در کاهش سطح افسردگی ایفا میکند.
ترکیب حمایت اجتماعی قوی با راهبردهای مقابلهای سازگارانه، تأثیر مثبتی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دارد.
این پژوهش تأکید میکند که برای بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به اماس، باید به تقویت مهارتهای مقابلهای مثبت و افزایش حمایت اجتماعی توجه ویژهای شود. این یافتهها میتوانند به طراحی مداخلات روانشناختی و آموزشهای حمایتی برای بیماران و خانوادههایشان کمک کنند.(لانگلند و همکاران، 2007)
رابطه رضایت از زندگی و مراجعه به پزشک
هدف: شناسایی عوامل روانشناختی مثبتی که میتوانند میزان استفاده از خدمات بهداشتی را کاهش دهند، ممکن است به توسعه راهکارهایی برای ایجاد یک سیستم مراقبت بهداشتی پایدار و با کیفیت بالا کمک کند. مطالعات پیشین نشان دادهاند که رضایت از زندگی با رفتارهای بهداشتی مطلوب، سلامت بهتر و عمر طولانیتر مرتبط است، اما اطلاعات کمی درباره ارتباط بین رضایت از زندگی و استفاده از خدمات بهداشتی موجود است. در این مطالعه، بررسی شد که آیا رضایت بالاتر از زندگی بهصورت پیشبینیکنندهای با کاهش دفعات مراجعه به پزشک مرتبط است یا خیر. همچنین، تعاملات بالقوه بین رضایت از زندگی و رفتارهای بهداشتی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: شرکتکنندگان شامل ۶,۳۷۹ بزرگسال از مطالعه سلامت و بازنشستگی بودند؛ یک مطالعه طولی و نماینده ملی از بزرگسالان آمریکایی بالای ۵۰ سال. شرکتکنندگان به مدت ۴ سال پیگیری شدند. دادهها با استفاده از مدل خطی تعمیمیافته با توزیع گاما و لینک لگاریتمی تحلیل شدند.
نتایج: رضایت بالاتر از زندگی با کاهش دفعات مراجعه به پزشک مرتبط بود. در یک مقیاس ۶ امتیازی رضایت از زندگی، هر واحد افزایش در رضایت از زندگی با کاهش ۱۱ درصدی در مراجعه به پزشک همراه بود—پس از تعدیل برای عوامل جمعیتشناختی (نسبت خطر = ۰.۸۹، فاصله اطمینان ۹۵٪ = ۰.۸۶–۰.۹۳). افرادی که بیشترین رضایت را داشتند (۱,۱۲۱ نفر؛ ۱۷.۵۸٪) ۴۴٪ کمتر از افرادی که کمترین رضایت را داشتند (۱۸۲ نفر؛ ۲.۸۵٪) به پزشک مراجعه کردند. ارتباط بین رضایت بالاتر از زندگی و کاهش مراجعه به پزشک حتی پس از تعدیل برای وضعیت سلامت پایه و مجموعهای گسترده از عوامل جمعیتشناختی، روانشناختی و مرتبط با سلامت باقی ماند (نسبت خطر = ۰.۹۶، فاصله اطمینان ۹۵٪ = ۰.۹۳–۰.۹۹).
نتیجهگیری: رضایت بالاتر از زندگی با کاهش دفعات مراجعه به پزشک مرتبط است، که ممکن است پیامدهای مهمی برای کاهش هزینههای مراقبتهای بهداشتی داشته باشد.(کیم و همکاران، 2014)
رابطه میان اختلالات روانی و رضایت از زندگی در سالمندان
این پژوهش به بررسی ارتباط بین اختلالات روانی، اختلالات جسمی و رضایت از زندگی در سالمندان کشور امارات پرداخته است. نمونهای متشکل از ۶۱۰ فرد سالمند (میانگین سنی ۶۸.۶ سال) با استفاده از مصاحبهی بالینی بررسی شد. شایعترین اختلالات تشخیص دادهشده شامل افسردگی (۲۰.۲٪)، اضطراب (۵.۶٪)، خودبیمارانگاری (۴.۴٪) و اختلالات شناختی همراه یا بدون زوال عقل (۳.۶٪) بودند. افسردگی بهطور معناداری با کاهش رضایت از زندگی مرتبط بود. علاوه بر این، اضطراب، خودبیمارانگاری و زوال عقل نیز با کاهش رضایت از زندگی همراه بودند، اما ارتباط معناداری بین اختلالات جسمی و کاهش رضایت از زندگی مشاهده نشد. یافتهها نشان میدهند که اختلالات روانی، بیش از مشکلات جسمی، تأثیر منفی بر رضایت از زندگی سالمندان دارند. (Ghubach et al., 2010)
رابطه میان رضایت از زندگی و استفاده از خدمات بهداشتی
این پژوهش نشان داد که نارضایتی از زندگی بهطور معناداری با افزایش استفاده از خدمات بهداشتی و هزینههای درمانی همراه است. این رابطه پس از تعدیل عوامل جمعیتشناختی، همبودی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و رفتارهای بهداشتی همچنان ثابت ماند. یافتهها نشاندهنده تأثیر بهزیستی ذهنی بر رفتارهای سلامت و هزینههای مراقبت پزشکی است. (بورنر و جاپ، 2018)
رابطه میان رضایت شغلی و رضایت از زندگی در پرستاران و ماماها
این مطالعه به بررسی رضایت از زندگی، رضایت شغلی، جهتگیری زندگی و میزان فرسودگی شغلی در میان پرستاران و ماماهای لهستانی میپردازد. نتایج نشان داد که سطح فرسودگی شغلی در این گروه پایین است و رضایت شغلی تأثیر قابل توجهی بر رضایت از زندگی دارد. همچنین، جهتگیری مثبت نسبت به زندگی عاملی کلیدی در کاهش فرسودگی شغلی محسوب میشود. (Uchmanowicz et al., 2018)
رابطه میان رویدادهای منفی زندگی، ناراحتی روانشناختی و رضایت از زندگی
مطالعهای با عنوان "ارتباط بین رویدادهای منفی زندگی، ناراحتی روانشناختی و رضایت از زندگی: نقش حس تسلط و حمایت اجتماعی ادراکشده" در سال 2014 انجام شده است. این تحقیق با استفاده از دادههای یک نمونه ملی نماینده از نروژیها (N = 4,823) نشان داد که رویدادهای منفی زندگی به طور معناداری با افزایش ناراحتی روانشناختی و کاهش رضایت از زندگی مرتبط هستند. همچنین، حس تسلط و حمایت اجتماعی ادراکشده این ارتباطات را تعدیل میکنند، که نقش محافظتی آنها را برجسته میسازد. (ماروم و همکاران، 2014)
رابطه نگرش والدین با رضایت از زندگی و افسردگی در نوجوانان: نقش میانجی عزتنفس
این مطالعه بررسی کرده که آیا عزتنفس نقش میانجی در رابطه بین نگرش والدین با رضایت از زندگی و افسردگی در میان ۳۶۰ دانشآموز متوسطه (سنین ۱۱ تا ۱۴) دارد یا خیر. نتایج نشان داد که عزتنفس تا حدی در این رابطه میانجیگری میکند.(Acun-Kapikiran, N., Körükçü, Ö., & Kapikiran, Ş، 2014)
رضایت از زندگی در رابطه با خودکارآمدی و تجربه تنش در نوجوانان خودکارآمدی به عنوان یک تعدیلکننده بالقوه
این مطالعه به بررسی ارتباط بین متغیرهای جمعیتشناختی، تجربه استرس، خودکارآمدی و رضایت از زندگی در میان نوجوانان نروژی ۱۵ تا ۲۱ ساله میپردازد و نقش تعدیلکننده خودکارآمدی در این ارتباط را مورد بررسی قرار میدهد. نتایج نشان داد که خودکارآمدی با رضایت از زندگی ارتباط مثبت و قوی دارد و خودکارآمدی نقش تعدیلکنندهای در ارتباط بین استرسهای بینفردی و مرتبط با مدرسه و رضایت از زندگی ایفا میکند.(ماککنس و همکاران، 2018)
رضایت از زندگی و رفتارهای ناسازگارانه در نوجوانان اوایل بلوغ
این مطالعه جهت روابط بین رضایت کلی از زندگی و رفتارهای درونیشده و بیرونیشده را در نمونهای از دانشآموزان کلاس هفتم (۴۷۰ نفر) بررسی کرد. ابزارهای خودگزارشی در دو مرحله با فاصله زمانی شش ماه استفاده شدند. یافتهها نشان میدهند که رضایت از زندگی با رفتارهای ناسازگارانه در طول زمان رابطه معکوس دارد.(Lyons, M. D., Otis, K. L., Huebner, E. S., & Hills, K. J،2014)
رضایت از زندگی و سلامت روانی سالمندان با تجربه ابتلا به سرطان: نقش خوشبینی و داوطلبی
ترویج سلامت و رفاه در میان افراد مسن به دلیل افزایش بروز سرطان در این گروه سنی اهمیت دارد. این مطالعه مزایای انتظار نتایج مثبت و مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه را در میان سالمندان مبتلا به سرطان نشان میدهد. با استفاده از نمونهای نماینده ملی از ۲۶۷۰ فرد که تجربه سرطان داشتهاند از موج ۲۰۰۸ مطالعه سلامت و بازنشستگی، یک مدل معادلات ساختاری برای بررسی ارتباط بین خوشبینی، داوطلبی، رضایت از زندگی و رفاه روانشناختی ساخته شد. سطح خوشبینی پیشبینیکننده معناداری برای داوطلبی بود که به نوبه خود بر رضایت از زندگی و رفاه روانشناختی تأثیر گذاشت. این مطالعه شواهدی ارائه میدهد که سالمندانی که تجربه سرطان داشته و نگرش مثبتی به زندگی خود داشته و در فعالیتهای معنادار شخصی شرکت کردهاند، تمایل به تجربه رفاه روانشناختی و رضایت از زندگی دارند.(سان و ویلسون، 2012)
سرزندگی ذهنی بهعنوان میانجی و تعدیلگر رابطه بین رضایت از زندگی و شادی ذهنی
این پژوهش اثرهای میانجیگری و تعدیلگری سرزندگی ذهنی را در رابطه بین رضایت از زندگی و شادی ذهنی در میان ۳۷۸ دانشجوی دانشگاه بررسی کرده است. نتایج نشان داد که سرزندگی ذهنی تا حدی رابطه بین رضایت از زندگی و شادی ذهنی را میانجیگری میکند، اما نقش تعدیلگری نداشت.(Uysal, R., Satici, S. A., Satici, B., & Akin, A،2014)
شخصیت شاد: فراتحلیلی از ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی روانی
این فراتحلیل به بررسی رابطه میان انواع ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی ذهنی میپردازد. یافتهها نشان میدهد که برخی ویژگیهای شخصیتی، مانند روانرنجوری پایین، برونگرایی بالا و وظیفهشناسی بالا، از قویترین پیشبینیکنندههای رضایت از زندگی هستند. این مطالعه نقش برجسته شخصیت را در شکلگیری و تأثیرگذاری بر بهزیستی ذهنی افراد برجسته میسازد.(دونو و کوپر، 2013)
نقش شغل و معنای زندگی در رضایت از زندگی
این پژوهش به بررسی رابطه بین حس داشتن یک "رسالت شغلی" و رضایت از زندگی در یک نمونهی متنوع از ۵۵۳ فرد شاغل پرداخته است. محققان تمایز بین درک یک رسالت (احساس تعهد به یک حرفه) و زندگی کردن بر اساس آن را بررسی کردند. نتایج نشان داد که ارتباط بین درک یک رسالت شغلی و رضایت از زندگی به طور کامل توسط میزان عملی کردن آن میانجیگری میشود. همچنین، مشخص شد که ارتباط بین زندگی کردن بر اساس یک رسالت شغلی و رضایت از زندگی به واسطهی رضایت شغلی و معنای زندگی شکل میگیرد. این نتایج نشان میدهد که تحقق عملی یک رسالت شغلی، نسبت به صرفاً داشتن آن، تأثیر بیشتری بر رضایت از زندگی دارد. (Duffy, Allan, Autin, & Bott, 2013)
نقش منابع شخصی و اجتماعی در رضایت از زندگی مردان در طول عمر
این مطالعه به بررسی رابطهی میان رضایت از زندگی، اضطراب، افسردگی و پیری در یک نمونهی مردمی پرداخته و تأثیر عوامل آسیبپذیری، منابع شخصی و اجتماعی را بر رضایت از زندگی و پریشانی مورد بررسی قرار داده است. ۲۱۴۴ مرد آلمانی از طریق پرسشنامههای استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که تغییر معناداری در میزان کلی رضایت از زندگی بر اساس سن مشاهده نشد، اما رضایت از سلامت در میانسالی (۵۱-۶۰ سالگی) کاهش یافت. اضطراب در این دوره به بیشترین میزان خود رسید و همزمان کاهش تابآوری و عزتنفس نیز مشاهده شد. مهمترین عوامل مرتبط با رضایت از زندگی شامل تابآوری، وضعیت شغلی، وجود شریک زندگی، عزتنفس بالا، درآمد مناسب و عدم وجود اضطراب و افسردگی بودند. این یافتهها بر نقش کلیدی منابع شخصی و اجتماعی در حفظ رضایت از زندگی در مردان تأکید دارند. (Beutel et al., 2010)
نقش میانجی رضایت از زندگی در رابطه بین مدیریت زمان و مهارتهای ارتباطی
این مطالعه نقش میانجی رضایت از زندگی در رابطه بین مدیریت زمان و مهارتهای ارتباطی را در میان ۵۹۱ دانشجوی تحصیلات تکمیلی بررسی کرده است. نتایج نشان داد که رضایت از زندگی تا حدی نقش میانجی در این رابطه دارد، بهگونهای که مدیریت زمان مؤثر باعث افزایش رضایت از زندگی شده و این موضوع به بهبود مهارتهای ارتباطی منجر میشود. (Demirdağ, S،2014)
وضعیت سلامت ادراکشده و رضایت از زندگی در سالمندان: نقش تعدیلکننده حمایت اجتماعی
این مطالعه به بررسی ارتباط بین اختلالات سلامتی و رضایت از زندگی، همچنین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی میپردازد و اثر تعدیلگر حمایت اجتماعی را در رابطهی بین اختلالات سلامتی و رضایت از زندگی تحلیل میکند. جامعهی آماری این پژوهش شامل سالمندان ساکن در مناطق شهری گرانادا، در جنوب اسپانیا بود. این مطالعه بهصورت مقطعی و با نمونهای متشکل از ۴۰۶ فرد سالمند بین ۶۵ تا ۹۹ سال انجام شد.
برای سنجش تأثیر اختلالات سلامتی و حمایت اجتماعی ادراکشده بر رضایت از زندگی، از تحلیل رگرسیون گامبهگام استفاده شد. همچنین برای تحلیل نقش تعدیلگر از روش بوتاسترپ با تصحیح اریبی و شتابیافته استفاده گردید.
نتایج نشان داد که در نمرات رضایت از زندگی، تفاوت معناداری با توجه به تعداد و نوع بیماری، محدودیتهای فعالیتهای روزمره و سلامت ذهنی وجود دارد. سلامت ادراکشده و حمایت اجتماعی ادراکشده پیشبین رضایت از زندگی بودند. علاوه بر حمایت اجتماعی کلی، حمایت عاطفی و محبتآمیز نیز رابطهی بین سلامت ادراکشده و رضایت از زندگی را تعدیل کردند.
یافتهها حاکی از آن است که سالمندانی که وضعیت سلامتی خود را ضعیف ارزیابی میکنند و سطح پایینی از حمایت اجتماعی دارند، بیشتر در معرض نارضایتی از زندگی هستند و باید توجه ویژهای از سوی متخصصان سالمندی دریافت کنند.(دومیراتچ و همکاران، 2017)
جمعبندی
مرور پژوهشها نشان میدهد که رضایت از زندگی پدیدهای پویا، چندعاملی و زمینهمند است که تحت تأثیر متغیرهای فردی مانند ویژگیهای شخصیتی (برونگرایی، روانرنجوری، خوشبینی)، عوامل روانشناختی (عزتنفس، خودکارآمدی، اصالت)، عوامل اجتماعی (حمایت اجتماعی، مشارکت در جامعه، روابط خانوادگی)، عوامل اقتصادی (درآمد، نابرابری، اشتغال)، و متغیرهای فرهنگی و معنوی قرار دارد.
علاوه بر این، رضایت از زندگی نه تنها پیشبینیکننده مهمی برای پیامدهای روانی و جسمانی مثبت همچون سلامت، استرس پایین، عملکرد شغلی بهتر و کاهش نیاز به خدمات درمانی است، بلکه خود نیز از متغیرهایی چون کیفیت روابط اجتماعی، تجارب تحصیلی، تجربه معنویت و شیوههای مقابلهای تأثیر میپذیرد.
یافتهها بر اهمیت تدوین مداخلات چندسطحی تأکید دارند که بتوانند همزمان به تقویت منابع شخصی، ارتقای سلامت روان، بهبود کیفیت روابط اجتماعی و بهسازی شرایط ساختاری زندگی افراد کمک کنند. در نهایت، فهم عمیقتری از رضایت از زندگی میتواند در طراحی سیاستهای اجتماعی و سلامتمحور نقش بسزایی ایفا کند، بهویژه در جوامعی که با چالشهای متعددی در عرصههای اقتصادی، روانی و اجتماعی مواجهاند.
پژوهشهای ارائهشده در زمینه رضایت از زندگی به طور کلی نشان میدهد که این مفهوم چندوجهی، تحت تأثیر عوامل روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، رفتاری و حتی زیستی قرار دارد. مرور مطالعات مختلف از کشورهای گوناگون و گروههای سنی متفاوت نشان میدهد که:
سنجههای رضایت از زندگی قابلاعتماد هستند
سنجههای تکسؤالی رضایت از زندگی همبستگی قابل قبولی با ابزارهای چندسؤالی نظیر SWLS دارند و میتوانند در ارزیابیهای سریع و وسیع مورد استفاده قرار گیرند. (Cheung & Lucas, 2014)
ویژگیهای شخصیتی، پیشبینیکنندههای قوی رضایت از زندگیاند
برونگرایی، وظیفهشناسی و روانرنجوری از قویترین پیشبینیکنندهها هستند. سرزندگی ذهنی، خودکارآمدی، خوشبینی و عزتنفس نیز تأثیرات مثبت چشمگیری دارند. (Donovan & Cooper, 2013; Uysal et al., 2014; Lyons et al., 2014)
حمایت اجتماعی نقشی کلیدی دارد
حمایت اجتماعی و عاطفی، بهویژه در سالمندان و بیماران، هم مستقیماً و هم با نقش واسطهای (مثلاً کاهش تنهایی) بر رضایت از زندگی تأثیر میگذارد. (Liu & White, 2016; Shimkhada et al., 2018; Domínguez et al., 2017)
وضعیت سلامت و عوامل زیستی نیز اهمیت دارند
سلامت ادراکشده، استرس کمتر، و حتی کاهش کورتیزول با رضایت بیشتر از زندگی مرتبطاند. اختلالات روانی (افسردگی، اضطراب) نسبت به اختلالات جسمی تأثیر منفی بیشتری بر رضایت از زندگی دارند. (Smyth et al., 2017; Ghubach et al., 2010)
محیط کار و ارضای نیازهای روانشناختی در شغل بسیار مؤثرند
وجود خودمختاری، شایستگی و ارتباط در محیط کار با رضایت بیشتر از زندگی رابطه دارند و از نظریه خودتعیینگری پشتیبانی میکنند. (Unanue et al., 2017)
عوامل فرهنگی و بیننسلی قابل توجهاند
بین گروههای قومی، فرهنگی و سنی تفاوتهای معناداری در سطوح رضایت از زندگی مشاهده میشود. رضایت از زندگی در سالمندان، بهویژه بالای ۷۰ سال، بهطور معناداری کاهش مییابد. (Baird et al., 2010; Shimkhada et al., 2018)
رفتارهای فردی و نگرشها تأثیرگذارند
تمرکز بر لحظه حال، فعالیت بدنی منظم، مدیریت زمان و داشتن «رسالت شغلی» همگی با رضایت از زندگی ارتباط دارند. (Felsman et al., 2017; McAuley & Morris, 2016; Duffy et al., 2013)
رضایت از زندگی و پیامدهای عینی
رضایت بالاتر با: مراجعه کمتر به پزشک، درآمد آینده بالاتر، عملکرد بهتر شغلی و سلامت روان بهتر در ارتباط است.(Kim et al., 2014; De Neve & Oswald, 2012)
نوجوانان و جوانان
در این گروه، متغیرهایی مانند عزتنفس، حمایت والدین، استرس، مشارکت مدرسه و اعتمادبهنفس کلاسی تأثیر قابلتوجهی بر رضایت از زندگی دارند. (Doğan & Çelik, 2014; Acun-Kapikiran et al., 2014; Makkonen et al., 2018)
نتیجهگیری کلی
رضایت از زندگی مفهومی جامع است که تحت تأثیر تعامل پویای عوامل فردی، اجتماعی و محیطی شکل میگیرد. پژوهشها نشان میدهند که تقویت ویژگیهای شخصیتی مثبت، حمایت اجتماعی، بهبود شرایط محیط کار و ارتقای سلامت روان و جسم، مسیرهایی مؤثر برای افزایش رضایت از زندگی افراد هستند.
دیدگاه خود را بنویسید