الف) شخصیّت تحلیلی

شخصیّت تحلیلی مشتمل بر چهار مؤلّفۀ اساسی است:

1) تعهّد فردی

این خصیصه مرکّب از «استقلال جویی»، «رعایتمندی»، «انضباط» و «مسؤولیّت پذیری» است.

«تعهّد فردی» به مفهوم گسترده به معنای ترجيح انجام کارها و فعّاليّتها به تنهایی و مستقلّ، رعایت موازین، مقرّرات، قوانین و آداب محیط، وقت شناسي، کوشش در نگهداری وسایل شخصی و مرتب بودن و همچنین از عهده‌ برآمدن فرد در انجام وظایف و مسؤولیّتهاست به گونه‌ای که مورد اعتماد دیگران قرار می‌گیرد.

2) پویایی تحلیلی

«ظرفیّت تحلیلی» توأم با «ظرفیّت استنتاج تجربی»، «جنب و جوش هیجانی»، «نیروی روانی»، «سازش یافتگی محیطی» و «رقابت طلبی»، گسترۀ بزرگی را تشکیل می‌دهد که از آن به عنوان «پویایی تحلیلی» یاد می‌کنیم.

پیش از این، مفاهیم «جنب و جوش هیجانی» و «نیروی روانی» به منزلۀ دو مؤلّفۀ مهمّ «نظریّۀ هیجان اندیشه» و نیز «ظرفیّت تحلیلی» بیان شد.

«ظرفیّت استنتاج تجربی» به توانایی بررسی تجربی فرایند نیل به پیامد مورد نظر اشاره دارد. «سازش یافتگی محیطی» به معنای برقراری آسان رابطه و پیوند با ديگران، انطباق راحت و سازگاری ساده با هر وضعیّت و موقعیّت است. و «رقابت طلبی» به معنای رقابت با ديگران و حسّاسیت براي كسب نمرات بالا و مقایسۀ خود با دیگران برای اوّل شدن است.

بنابراین «پویایی تحلیلی» به معنای وسیع یعنی: «احساس نیرومندی شدید در حلّ مسألۀ مورد علاقه با پرکاری همیشگی‌ بدون درماندگی و بدون احساس گذشت زمان همراه با لذّت از اندیشه‌های هیجان انگیز و ماجراجویی است که فرد را با بهره گیری از توانایی‌ فهم‌، دریافت ‌و گیرایی تیز در محوریابی، ریشه‌یابی سادۀ مفاهیم، تجزیه‌ و تحلیل‌ مطالب،‌ طبقه‌بندی راحت مفاهیم به شیوه‌های نوین، ارایۀ آسان دسته‌بندیهای جدید از مفاهیم سازماندهی سادۀ مباحث و سرانجام بررسی تجربی فرایند نیل به پیامد مورد نظر در حیطه‌ای معیّن به سوی تحقّق کار بزرگِ نو سوق می‌دهد. این خصایص همراه با سهولت در پیوندجویی اجتماعی و پذیرش موقعیّتهای رقابت آمیز است.»

3) کاوشگری

«کنجکاوی» به عنوان «پیگیری کنجکاویهای حتّی دردسرآمیز و خطرناک» یک خصیصۀ کانونی در سرسختی شناختی از سوی دیگر با خصایصی چون «نوگرایی» و «پراکنش» مؤلّفه مهمّی را موسوم به «کاوشگری» تشکیل می‌دهد.

«نوگرایی» به معنای لذّت از کشف یک چیز تازه و یا انجام کار جدید و یادگیری برای کشف یک چیز نو است.

«پراکنش» به پراکنده‌کاری، گستردگی فعّالیتها و تنوّع کارها اشاره دارد.

لذا «کاوشگری یادگیری برای کشف یک چیز نو، لذّت از کشف یک چیز تازه و یا انجام کار جدید با پیگیری فعّالیتهای کنجکاوانۀ پراکنده و متنوّع حتّی دردسرآمیز و خطرناک است».

4) هیجان تعلیل

این هیجان با محوریّت خصیصه‌ای شخصیّتی موسوم به «سرسختی شناختی» درکنار ویژگیهای شناختی و عاطفی دیگری نظیر «بیتابی روانی»، «ظرفیّت ریشه یابی تجربی» و «پیش‌بینی» جای می‌گیرد.

از این رو، «هیجان تعلیل» به مثابه یک مؤلّفه ضروری و بنیادین برای تصمیمگیری در واقع نوعی «هیجان اندیشه» است. 

پیش ازین خصایص «سرسختی شناختی» و «بیتابی روانی» دو مؤلّفۀ مهمّ این نظریّه بیان شد.

«ظرفیّت ریشه یابی تجربی» به معنای پردازش مسائل سخت و مبهم برای درک تجربی و مستقیم عناصر بنیادین یک مفهوم و کشف رشتۀ علّیّتی مربوط بدان است. 

این ظرفیّت در کنار دقّت پیش‌بینی دربارۀ رویدادها برای تصمیمگیری دقیق، دو خصیصۀ مهمّ این نوع هیجان را تشکیل می‌دهند.

پس «هیجان تعلیل» به مفهوم وسیع به معنای «پردازش و برانگیختگی كنجكاوي فرد با هر مسألۀ سخت و مبهمي در قلمرو فعّالیّتهای مورد علاقه‌ همراه با ناآرامی و مشغوليّت فراگیر و سرسختانه که وی را به سوی درک تجربی و مستقیم عناصر بنیادین یک مفهوم و کشف حقیقت رشتۀ علّیّتی در راستای دقّت پیش‌بینی در بارۀ رویدادها برای تصمیمگیری دقیق سوق می‌دهد. این حالات همچنین همراه با بیقراری، دلمشغولی، شکّ و تردید، احساس دلشورگی، دلنگرانی، بيمناكی، فرسودگی، تنهایی، ناامیدی در هنگام گردش اندیشه و رویارویی با مسألۀ بدن لرزی و تشنگی و گرسنگی است.»

ب) خردورزی

«خردورزی» اصطلاحاً مرکّب از دو مؤلّفۀ بنیادین است:

1) چیرگی روانی

خصیصۀ مزبور شامل دو عامل «تعادل در امور» و «مهار هیجان» می‌شود. بنابراین رفتار متعادل و مدیریّت هیجان برای تشخیص خوبی از بدی بر پایۀ آینده نگری بدون تأثّر از احساس و دیگران، مفهوم اساسی «چیرگی روانی» را پی‌ریزی می‌کند.

2) سنجیدگی

«سنجیدگی» نیز دو عامل را دربر می‌گیرد: «پیامدسنجی درتصمیم و عمل» و «کوشایی شخصیّتی».

«پیامدسنجی در تصمیم و عمل» به بررسی همه جانبه با استفاده از عقل و منطق، هوش و درک برای تصمیمگیری و انجام بهترین راهکار دلالت دارد و «کوشایی شخصیّتی» به معنای یادگیری برای انجام دقیق کار همراه با پشتكار و سختكوشي در آنچه یاد گرفته شده است.

لذا «سنجیدگی» به معنای «بررسی همه جانبه با استفاده از عقل و منطق، هوش و درک همراه با پشتكار و سختكوشي در آنچه یاد گرفته شده برای تصمیمگیری و انجام بهترین و دقیقترین کار است».

در نتیجه «شخصیّت خردورزی تحلیلی» را می‌توان به مفهوم گسترده این گونه تعریف کرد:

«برانگیختگی كنجكاوي با هر مسألۀ مبهمي در قلمرو فعّالیّتهای مورد علاقه‌ همراه با ناآرامی و مشغوليّت فراگیر و سرسختانه با هدف کشف حقیقت که امکان بررسی همه جانبه با استفاده از عقل، توانایی‌ فهم‌، دریافت ‌و گیرایی تیز در محوریابی، ریشه‌یابی سادۀ مفاهیم، تجزیه‌ و تحلیل‌ مطالب،‌ طبقه‌بندی راحت مفاهیم به شیوه‌های نوین، ارایۀ آسان دسته‌بندیهای جدید از مفاهیم و سرانجام، سازماندهی سادۀ مباحث، منطق، هوش، درک تجربی، کوشایی در انضباط، ترتیب امور و مدیریّت هیجان برای تشخیص خوبی از بدی بدون تأثّر احساسی و تأثّر از دیگران برای تصمیمگیری و انجام بهترین و دقیقترین کار را فراهم می‌کند.(کاظمی حقیقی، 1397)