الف) پویایی تحلیلی
این مقیاس به مثابۀ بزرگترین قلمرو تعاملی شخصیّت، مشتمل بر شش خصیصه است:
1)«تعهّد»
به معنای یادگیری دقیق برای انجام کار، رعایت موازین، مقرّرات، قوانین و آداب محیط، وقت شناسي، کوشش در نگهداری وسایل شخصی و مرتّب بودن، انضباط در امور، و همچنین از عهده برآمدن فرد در انجام وظایف و مسؤولیّتهاست به گونهای که فرد، مورد اعتماد دیگران قرار میگیرد.
2)«ظرفیّت تحلیلی»
به معنای آمادگی برای فهم، دریافت و گیرایی تیز در محوریابی، ریشهیابی سادۀ مفاهیم، تجزیه و تحلیل مطالب، طبقهبندی راحت مفاهیم به شیوههای نوین، ارایۀ آسان دستهبندیهای جدید از مفاهیم و سازماندهی سادۀ مباحث بر اساس ارتباط دهی میان آنها.
3)«بیتابی روانی»
به معنای نااميدي از خود، احساس دايمي خستگی و ناتوانی و احساس دلنگراني دائمی در هنگام رویارویی با یک مسألۀ جدّي در زندگی، هیجان پذیری و تأثّر از احساس شخصی و دیگران در هنگام انتخاب و تشخیص خوبی و بدی و انجام رفتارهای نامتعادل.
4)«نیرومندی»
به معنای «احساس نیرومندی شدید در فعّالیّتهای مورد علاقه، جذّابیت هر چیز تازه و نو، پیگیری برای حلّ مسأله بدون احساس درماندگی، لذّت از فعّالیّتهای بدنی و ورزشی متنّوع و جنب و جوش و برخورداری از مهارتهای بالا در انجام فعّالیّتهای حرکتی»
5)«سازش»
به معنای سهولت و سادگی در برقراری پیوند و رابطه با دیگران و سازگاری با موقعیّتها
6)«استقلال»
به معنای تمایل به انجام کارها به تنهایی و مستقلّ و انجام فعّالیّتهای پراکنده
ب) وظیفه مندی
مقیاس وظیفه مندی دو خصیصه را در میگیرد:
1)«سنجیدگی»
به معنای سنجش همۀ جوانب هنگام تصمیمگیری و انجام بهترین راه بر اساس عقل و منطق توأم با پشتکار در آموختهها
2)«اندیشه گردی فرایندی»
به معنای لذّت از انجام کار نو و جدید و مشغولیّت کامل به مسأله رویارو همراه با گردش اندیشه و دقّت پیشبینی دربارۀ رویدادها
ج) یکپارچگی شناختی
مقیاس مزبور مرکّب از دو خصیصه است:
1)«فراگستری»
به معنای انجام کار بر اساس عقل و منطق، سنجش همۀ جوانب هنگام تصمیمگیری و انجام بهترین راه با استفاده از هوش و درک خود، کوشایی در نگهداری وسایل شخصی و انضباط و ترتیب در امور همراه با وقت شناسی
2)«کنجکاوی تحلیلی»
به معنای پیگیری کنجکاویهای خطرناک و دردسرآفرین و هیجان انگیز در دسته بندی و ترکیبدهی پدیدهها.
بر این اساس، در مجموع یک ابزار شخصیّت سنج موسوم به «آزمون تعاملی شخصیّت» حاصل شد که مجموعاً ده عامل یادشده را در سه مقیاس میسنجد. (عباسقلی زاده، 1398)
مؤلّفه های سه گانه شخصیت
چنان که ذکر شد پویایی تحلیلی، وظیفه مندی و یکپارچگی شناختی سه مؤلفه بزرگ و مهم شخصیت را تشکیل می دهند.
«پویایی تحلیلی» به معنای وسیع یعنی: «احساس نیرومندی شدید در حلّ مسألهٔ مورد علاقه با پرکاری همیشگی بدون درماندگی و بدون احساس گذشت زمان همراه با لذّت از اندیشههای هیجان انگیز و ماجراجویی است که فرد را با بهره گیری از توانایی فهم، دریافت و گیرایی تیز در محوریابی، ریشهیابی سادهٔ مفاهیم، تجزیه و تحلیل مطالب، طبقهبندی راحت مفاهیم به شیوههای نوین، ارایهٔ آسان دستهبندیهای جدید از مفاهیم سازماندهی سادهٔ مباحث و سرانجام بررسی تجربی فرایند نیل به پیامد مورد نظر در حیطه ای معیّن به سوی تحقق کار بزرگِ نو سوق می دهد. این خصایص همراه با سهولت در پیوندجویی اجتماعی و پذیرش موقعیّتهای رقابت آمیز است.»
«وظیفه مندی» به مثابه یک مؤلّفه بزرگ شخصیّتی یعنی «به معنای لذّت از انجام کار نو و جدید و مشغولیّت کامل به مسأله رویارو همراه با گردش اندیشه و دقّت پیشبینی درباره رویدادها و سنجش همه جوانب هنگام تصمیمگیری و انجام بهترین راه بر اساس عقل و منطق توأم با پشتکار در آموختهها».
«یکپارچگی شناختی» به منزله یک مؤلّفه مهمّ شخصیّتی یعنی «انجام کار بر اساس عقل و منطق، سنجش همه جوانب هنگام تصمیمگیری با پیگیری کنجکاویهای خطرناک و دردسرآفرین و هیجان انگیز در دسته بندی و ترکیبدهی پدیدهها و انجام بهترین راه با استفاده از هوش و درک خود، کوشایی در نگهداری وسایل شخصی و انضباط و ترتیب در امور همراه با وقت شناسی»
دیدگاه خود را بنویسید