در روانشناسی تعاملی، یک انگاره ویژه بهمنزله چارچوب نظری منسجم، قابلارائه است که مؤلفههای کلیدی آن در پیوندی تنگاتنگ، تصویری یکپارچه از انسان، هستی، شناخت، ارزش و مسؤولیت ترسیم میکنند. حقیقت، برآمده از وحدت انسان، هستی، شناخت، سرشت پاک و ارزشهاست؛ و انسان، با مسؤولیتپذیری دگرگونگر، راه را برای تحقق این حقیقت هموار میسازد.
پژوهشهای حوزه تیزهوشی در سالهای اخیر با گسترش چشمگیری در ابعاد گوناگون شناختی، آموزشی، اجتماعی، و روانشناختی همراه بودهاند. این مطالعات، با تمرکز بر تنوع تجارب دانشآموزان تیزهوش، نگاهی چندلایه به چالشها، ظرفیتها و نیازهای خاص این گروه از یادگیرندگان دارند.
مفهوم فرانگری به مثابه ترکیب چند پارادایم، اصطلاحی جدید و نو در قلمرو دانش و معارف بشری است که برای نخستین بار در مبانی نظری معرفت شناختی طرح می شود.
مبانی نظری روانشناسی تعاملی بر ماهیت تعامل در روانشناسی، پایه ها و ریشه های پی ریزی پدیده های روانشناختی، ماهیت تعاملی پدیده و اصول پیچیدگی، نظام یافتگی، فراگیری، دگرگونی، ماندگاری و گونه گونی تأکید می ورزد.
روانشناسی تعاملی بر اساس مبانی ویژه ای استقرار دارد: هر پدیده روانشناختی مبتنی بر هفت پایه و در تعامل با پنج ریشه پی ریزی می شود. تعامل مبانی دوازده گانه مزبور متاثر از اصولی مانند پیچیدگی و نظام یافتگی، هر پدیده روانشناختی را شکل می دهد.
«رواندرمانی تعاملی» مبتنی بر «نظریه تعاملی انتظار» از سه نیاز بنیادین امنیت، تفرّد و پیشرفت با هدف تحقّق «رضایت از زندگی» در درمانجو به فرایندهای مداخلاتی اقتضایی می پردازد.
دکتر ناصرالدّين كاظمي حقيقي، دکتر ولی الله فرزاد، ايرج خوش خلق ، مريم يزداني پژوه
هدف اصلي اين پژوهش، شناسايي و استنباط يك تعريف ارزشي و فرهنگي از نخبگي بر اساس نظرات افراد متخصّص و عامّهٔ مردم بود. برداشت عرفي عامّه با تعريف حاصل از مباني نظري اجماعي از پديدهٔ تيزهوشي و استعداد در سطح قابل ملاحظهاي تطابق نشان داد. تعريف استنباطي متخصّصان نيز مشابه عامه فقط از لحاظ سطح توافق با مباني نظري اجماعي، تفاوت داشت. در پایان یک انگاره از مفاهیم بنیادین بر محور «نخبگی» حاصل و ارایه گردید.