مطالعات انجامشده نشان میدهند که در ایالات متحده، آموزش استعدادهای درخشان ابتدا بهعنوان یک مسئله امنیت ملی و توسعه سرمایه انسانی مطرح شد و سپس در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، تحت تأثیر سیاستهای جامعه بزرگ (Great Society)، بهعنوان بخشی از عدالت آموزشی مورد توجه قرار گرفت. این تغییر دیدگاه، باعث شد که گروههای محروم و اقلیتهای نژادی نیز در برنامههای استعدادهای درخشان گنجانده شوند.
از سوی دیگر، عوامل روانشناختی و هویتی نقش مهمی در مسیر تحصیلی و شغلی افراد با استعداد ایفا میکنند. کلیشههای فرهنگی، مانند کلیشه اقلیت نمونه (Model Minority Stereotype)، میتوانند فشار روانی زیادی بر دانشآموزان وارد کنند و مسیر تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، باور به شایستهسالاری آموزشی ممکن است به دو صورت عمل کند: از یک سو، انگیزه و عزتنفس را افزایش دهد و از سوی دیگر، در صورت شکست تحصیلی، باعث افزایش کنارهگیری روانی از آموزش شود.
علاوه بر این، آموزش استعدادهای درخشان تنها به دوران مدرسه محدود نمیشود، بلکه در دنیای حرفهای نیز ادامه دارد. مطالعات نشان دادهاند که عوامل شخصیتی، رضایت از شغل، و معنا در کار میتوانند در موفقیت شغلی افراد با استعداد مؤثر باشند. از سوی دیگر، کمبود معلمان علوم در بسیاری از کشورها، نیازمند بررسی انگیزههای ورود به این حرفه و چالشهای پیش روی داوطلبان است.
در نهایت، روشهای نوین آموزشی از جمله مربیگری در آموزش هنر و استفاده از مدلهای آموزش دموکراتیک میتوانند شیوههای تدریس را تغییر داده و یادگیری را برای دانشآموزان با استعداد مؤثرتر سازند.
این مقاله با بررسی هشت مطالعه علمی اخیر، به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است:
چگونه سیاستهای دولتی در آموزش استعدادهای درخشان تغییر کرده است؟
چه تأثیری کلیشههای فرهنگی و باورهای آموزشی بر دانشآموزان با استعداد دارند؟
چگونه عوامل روانشناختی و اجتماعی بر مسیر تحصیلی و شغلی افراد با استعداد اثر میگذارند؟
چه روشهای نوینی در آموزش و توسعه استعدادها میتوان به کار گرفت؟
پاسخ به این پرسشها میتواند به درک عمیقتری از چالشها و فرصتهای موجود در حوزه آموزش استعدادهای درخشان کمک کند و راهکارهای بهتری برای بهبود سیاستهای آموزشی و شیوههای تدریس ارائه دهد.
بررسی مطالعات
۱حمایت فدرال از آموزش دانشآموزان با استعداد در ایالات متحده (۱۹۶۷-۱۹۸۷)
در سال ۱۹۷۲، اداره آموزش ایالات متحده (USOE) گزارشی طولانی و بیسابقه درباره آموزش استعدادهای درخشان منتشر کرد که در پاسخ به یک دستور کنگره تهیه شده بود. کنگره و USOE وضعیت نامناسب برنامههای آموزشی برای دانشآموزان با استعداد را مورد انتقاد قرار داده و خواستار اولویت قرار گرفتن این حوزه در سیاستهای آموزشی ملی شدند. این مقاله استدلال میکند که دولت فدرال، با بازآفرینی دغدغههای سرمایه انسانی و امنیت ملی، استدلال کرد که عدم تحقق پتانسیل دانشآموزان با استعداد، ایالات متحده را آسیبپذیر کرده است. در عین حال، در میان تلاشها برای کاهش فقر و افزایش برابری فرصتهای آموزشی، دولت ایالات متحده این گروه را بهعنوان گروهی محروم و نیازمند حمایت معرفی کرد. در تعریف گستردهتری از استعداد، USOE بهطور خاص بر دانشآموزان اقلیتهای نژادی متمرکز شد تا به ادعای خود مشروعیت ببخشد. این تلاش، تصویر سنتی از دانشآموزان با استعداد بهعنوان گروهی عمدتاً سفیدپوست و مرفه را تغییر داد و آنها را بهعنوان گروهی محروم و شایسته فرصتهای ویژه آموزشی بازتعریف کرد. این اقدام، تغییری قابلتوجه در سیاستهای فدرال در زمینه آموزش استعدادهای درخشان در ایالات متحده بهشمار میرود. (Terzian & Williams, 2024)
تأثیر کلیشههای اقلیت نمونه بر دانشآموزان آسیایی/آمریکایی آسیایی در برنامه ریاضی پیشرفته
برنامه University of Minnesota Talented Youth Mathematics Program (UMTYMP) یک دوره پنجساله پیشرفته برای دانشآموزان مستعد ریاضی از پایه ششم تا دوازدهم است که شامل دروس دانشگاهی مانند جبر، جبر خطی، هندسه، و حساب چندمتغیره میشود. بیشتر دانشآموزان این برنامه از دو گروه نژادی سفیدپوست و آسیایی/آمریکایی آسیایی هستند. در سال ۲۰۲۰، یک نظرسنجی در میان دانشآموزان UMTYMP انجام شد تا تأثیر کلیشههای اقلیت نمونه (MMS) را بر دانشآموزان آسیایی/آمریکایی آسیایی، بهویژه دختران، بررسی کند. این مطالعه نتایج اولیه این نظرسنجی را ارائه داده و پیامدهای آن را تحلیل میکند. همچنین، پیشنهادهایی برای کاهش تأثیر کلیشههای رایج در برنامههای ریاضی ارائه شده است. (Yadavalli, Walker, Shi, & Rogness, 2024)
تحلیل نیمرخ پنهان در میان کارگران ایتالیایی: عوامل کلیدی در مشاوره شغلی برای تیزهوشان
استعداد یک مسیر مادامالعمر است و افراد بزرگسال تیزهوش به مشاوره شغلی خاصی نیاز دارند. روانشناسی پایداری و توسعه پایدار، ارزش منابع روانشناختی مثبت را برای حمایت از کارگران تیزهوش برجسته میکند. این مطالعه، یک تحلیل پروفایل پنهان (LPA) را در میان ۳۱۱ کارگر بزرگسال اجرا کرده و سه پروفایل متمایز را بر اساس عملکرد شغلی و میزان درگیری کاری آنها شناسایی کرده است. از میان این پروفایلها، گروه C که ۲۴٪ از نمونه را تشکیل میدهد، بالاترین میزان عملکرد و درگیری کاری را نشان داده است. این گروه همچنین دارای هوش هیجانی بالا، رضایت از زندگی، معنا در زندگی، و رضایت شغلی بالا بوده و سطح پایینتری از تأثیرات منفی را تجربه میکند. این یافتهها میتوانند به عنوان عوامل کلیدی در مشاوره شغلی برای افراد با استعداد مورد توجه قرار گیرند. (Di Fabio, Imbimbo, & Svicher, 2024)
شکست تحصیلی و کنارهگیری روانی: آیا باور به شایستهسالاری آموزشی تفاوت ایجاد میکند؟
در محیطهای آموزشی، شکست تحصیلی در مقایسه با موفقیت، معمولاً عزتنفس را تهدید کرده و احتمال کنارهگیری روانی از تحصیل را افزایش میدهد. این پژوهش بررسی میکند که آیا باور به شایستهسالاری آموزشی (BSM) تأثیر شکست تحصیلی بر عزتنفس و کنارهگیری روانی را افزایش یا کاهش میدهد. دو مطالعه انجام شده نشان میدهند که باور به شایستهسالاری با عزتنفس بالاتر و کنارهگیری روانی کمتر مرتبط است، اما همچنین اثر منفی شکست تحصیلی را تشدید میکند. نتایج نشان میدهد که شکست تحصیلی در افرادی با سطح بالای BSM، بیشتر از دیگران به کنارهگیری روانی منجر میشود. (Darnon, Sicard, Normand, & Martinot, 2024)
مشارکت مبتنی بر شواهد در عدالت آموزشی برای استعدادهای درخشان
دکتر مارشیا گنتری یکی از محققان برجسته در حوزه عدالت در آموزش استعدادهای درخشان است. این پژوهش ۵۴ مقاله علمی او را بررسی کرده تا روند انتشار، میزان همکاری با همکاران، نوع مجلات، و میزان تمرکز بر مسائل عدالت آموزشی را تحلیل کند. نتایج نشان میدهند که او نه تنها به شناسایی و حمایت از دانشآموزان محروم پرداخت، بلکه دامنه تحقیقات خود را به موضوعات متنوع آموزشی گسترش داده است. (Lee, 2024)
نقش مربیگری در آموزش رقص: رویکردی نوآورانه برای توسعه هنرجویان
طی دو دهه اخیر، پیشرفتهای علمی در زمینه تربیت بدنی و پداگوژی رقص، شیوههای آموزش رقص را تغییر داده است. این مقاله، استفاده از مفاهیم مربیگری را برای توانمندسازی هنرجویان رقص بررسی کرده و چارچوبی برای افزایش استقلال و تصمیمگیری آنها ارائه میدهد. (Wilson & Richards, 2024)
انگیزههای ورود به حرفه معلمی در علوم: مقایسه روندها میان فنلاند و کره جنوبی
با کمبود معلمان علوم در سراسر جهان، بررسی انگیزههای داوطلبان معلمی اهمیت دارد. این مطالعه انگیزههای ورود به حرفه معلمی را میان دانشجویان فنلاندی و کرهای مقایسه کرده و نشان میدهد که دانشجویان کرهای نسبت به همتایان فنلاندی، اعتمادبهنفس و رضایت کمتری از انتخاب شغلی خود دارند. (Kang, Kim, Lee, Tolppanen, Viljaranta, & George, 2024)
آموزش دموکراتیک در عمل: یک مرور یکپارچه از ادبیات موجود
این مطالعه، یک مرور یکپارچه از ادبیات مربوط به آموزش دموکراتیک ارائه داده و چهار رویکرد آموزشی شامل روشهای پژوهشی، هنری، شفاهی، و دانشآموزمحور را شناسایی میکند. (Wadham, Christensen, & Leary, 2024)
استنباط
این بررسی شامل هشت مقاله علمی در حوزههای آموزش استعدادهای درخشان، تأثیرات هویتی و روانشناختی در آموزش، توسعه حرفهای و مشاوره شغلی، و روشهای نوین در آموزش و یادگیری بود.
۱. آموزش استعدادهای درخشان و عدالت آموزشی
سیاستهای دولت فدرال ایالات متحده در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تلاش کردند آموزش استعدادهای درخشان را بهعنوان یک مسئله امنیت ملی و عدالت اجتماعی مطرح کنند.
تحقیقات دکتر مارشیا گنتری نشان داد که عدالت آموزشی در زمینه استعدادهای درخشان همچنان یکی از دغدغههای اساسی نظام آموزشی است.
۲. تأثیرات هویتی و روانشناختی در آموزش
مطالعهای درباره تأثیر کلیشه اقلیت نمونه بر دانشآموزان آسیایی/آمریکایی آسیایی در برنامههای پیشرفته ریاضی نشان داد که این کلیشهها فشار روانی و انتظارات بالایی را به این گروه تحمیل میکنند.
باور به شایستهسالاری آموزشی میتواند اثرات دوگانهای داشته باشد: از یک سو عزتنفس را افزایش میدهد، اما از سوی دیگر، در زمان شکست تحصیلی، احتمال کنارهگیری روانی را بیشتر میکند.
۳. توسعه حرفهای و مشاوره شغلی برای افراد با استعداد
یک تحلیل از کارگران ایتالیایی نشان داد که برخی ویژگیهای شخصیتی مانند هوش هیجانی، رضایت از زندگی و معنا در کار میتوانند عملکرد و درگیری شغلی را در افراد با استعداد افزایش دهند.
مطالعهای درباره انگیزههای ورود به حرفه معلمی علوم در فنلاند و کره جنوبی نشان داد که دانشجویان کرهای نسبت به فنلاندیها، اعتمادبهنفس و رضایت کمتری از انتخاب شغلی خود دارند.
۴. روشهای نوین در آموزش و یادگیری
مربیگری در آموزش رقص میتواند به توسعه هنرجویان کمک کرده و مهارتهای خودرهبری و تصمیمگیری را در آنها تقویت کند.
آموزش دموکراتیک با رویکردهای پژوهشی، هنری، شفاهی و دانشآموزمحور میتواند شیوههای سنتی تدریس را تغییر دهد.
این مجموعه مقالات نشان میدهد که آموزش استعدادهای درخشان نیاز به حمایت دولتی و سیاستگذاری دقیق دارد. همچنین، تأثیرات اجتماعی و روانشناختی بر آموزش و عملکرد تحصیلی افراد با استعداد باید مورد توجه قرار گیرد. رویکردهای نوین آموزشی و مشاوره شغلی نیز نقش مهمی در پرورش استعدادها و بهبود فرآیند یادگیری دارند.
دیدگاه خود را بنویسید