هوش تجربی:

به معنی یکپارچگی حسی و حرکتی برای شناخت و یا با به تعبیری توانایی داشتن در تجربه دانسته ها برای روشن شدن مطلب بوده که با تحریک شدن کنجکاوی فراگیر با هر مسئله پیچیده و مبهم آغاز می‌شود.

فرد هوش تجربی به توانایی ارایه طرح های سودمندی به سادگی با روش جدید می انجامد،طرح هایی که راه حل جدید،آسان و مؤثری برای مسائل دشوار باشد به فرد این توانایی را می بخشد که یک کار سودمند برجسته را انجام دهد.


این هوش دربرگیرنده ی یادگیری حسی فعال که از مشاهده و عمل در محیط بهره می‌گیرد و فرد دارای هوش تجربی همه آموزه ها را با کسب تجربه میپذیردو تا دانسته های خود را تجربه نکند آرام نمیگیرد،اولویت را به تجربه شخصی خودش اختصاص می‌دهد که برای یادگیری ،فرد دارای هوش تجربی نیاز به کارگاه های آموزشی دارد و به نسبت،وقتی هوش تجربی برجسته است محیط شخصی سازی خودش را میطلبد.

پایداری با خلاقیت در نوجوانان،به هوش تجربی بستگی دارد و پایداری شخصیتی که سبب خلاقیت می‌شود نیز به هوش تجربی مربوط است .

در روانشناسی تعاملی “تجربه” جایگاه بسیار مهمی در هوش تجربی دارد که این هوش پایه شناختی تیز هوشی آفرینندگی را تشکیل می‌دهد 

آفرینندگی به معنای توانایی و احساس نیرومندی شدید برای تجربه کنجکاوانه و فعال یک فکر یا اندیشه بزرگ هیجان انگیز برای پدید آوری جدید در اندیشه ،پیشنهاد،نظر،استنباط،اکتشاف دلالت دارد.

حال افرادی که از تجربه زیادی برخوردار هستند به نشان دادن انعطاف ناپذیری روانی گرایش دارند ،که به توانایی خلاقیت در فرد هوش تجربی به صورت منفی  تاثیر میگذارد.