فزونکنشی و نارسایی توجه
تعریف:
نارسایی توجه(ADD) و اختلال فزونکنشی با کمبود توجه(ADHD) از جمله اختلالات تحولی هستند که منجر به نارسایی در توجه،تکانشگری و گاهی فزونکنشی میشوند.
زمینه:
قبلا، اختلال کمبود توجه به دو عنوان اشاره داشت: (ADD) باز فزونکنشی و (ADD) بدون فزونکنشی، در سال ۱۹۸۷ واژه ADD بافزونکنشی به ADHD تغییر یافت. هشتاد درصد افراد با اختلال نارسایی توجه، فزونکنشی هستند(دانشگاه کالیفرنیا، ۱۹۹۶). ایندرصد بالا بیانگر غلبه فزونکنشی بهعنوان یک ویژگی در اکثریت افراد مبتلا به بااین اختلال است. بااین وجود، بعضی از کودکان بااینکهفزونکنش نیستند، اما دارای اختلال در توجه میباشند. در برخی از موارد، (ADHD) در اثر عدم تعادل شیمیایی بوجود میآید که در آنبرخی از انتقال دهندههای عصبی، یعنی ترکیبهای شیمیایی که کارآیی مغز را در کنترل رفتار تنظیم میکنند نارسا هستند. تحقیق دیگربیانگر آنست که در اثر مصرف الکل و سیگار کشیدن، جنین در معرض خطر قرار میگیرد. مطالعهای که در سال ۱۹۹۰، توسط آلنزمتکبنو همکاران، در موسسه ملی بهداشت روانی صورت گرفت نشان داد که مغز اشخاص با (ADHD) در مقایسه با سایر جمعیت مقدارگلوکز کمتری مصرف میکند. باوجود این، علت دقیق ADHD تاکنون ناشناخته مانده است ولی یافتههای علمی حاکی از آن است کهعلت اصلی فزونکنشی و نارسایی توجه در حوزه پزشکی - عصب شناختی است و لزوما در نتیجه فقر خانوادگی یا رژیم غذایینامناسب نیست.
تحقیق دیگر بیانگر آنست که ADHD بصورت ژنتیکی منتقل میشود. راسل بارکلی از دانشگاه ماساچوست بیان میکند که تقریبا نیمیاز کودکان با ADHD، والدین مبتلا به این اختلال دارند و در یک سوم موارد برادران و خواهران مبتلا به ADHD هستند. (دانشگاهکالیفرنیا، ۱۹۹۶). برآوردها نشان میدهد که ۳ تا ۵ درصد کودکان مبتلا به ADHD هستند. همچنین برآورد میشود که ۵۰ تا ۶۵ درصدکودکان مبتلا به ADHD نشانههای این اختلال را تا نوجوانی و بزرگسالی حفظ میکنند. بیش از دو میلیون بزرگسال گزارش میکنند کهاز (ADHD) رنج میبرند. پیاموندر، استاد روانپزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه یوتا اظهار میدارد که کودکان مبتلا به فزونکنشیبیش از دیگران دچار حادثه میشوند. (بهنقل از ولکبرگ، ۱۹۸۷). مطالعات نشان میدهد که ۵۰ درصد نوجوانان با ADHD گرفتار قانونمیشوند. لایلی هیچمن، روانپزشک کانادایی، فزونکنشی و نارسایی در توجه را بهتنهایی عامل رفتار ضداجتماعی آنان نمیداند. ازسال ۱۹۰۲، پیشینه پزشکی زیادی در توصیف ADHD منتشر شده است و کودکان برای داشتن این اختلال از پنج دهه گذشته موردمعالجه قرار گرفتهاند. با وجود این، اخیرا در تشخیص این اختلال از ملاکهای استاندارد و مشخصی استفاده شده است. مطابقراهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی انجمن روانپزشکی آمریکا چهارده رفتار در رابطه با شخص مبتلا به ADHD وجود دارندکه نشانگر نیاز به ارزشیابی بیشتر است. این رفتارها با عنوان ویژگیها مشخص میشوند. هشت یا بیشتر این رفتارها قبل از سن ۷سالگی آشکار میشوند و حداقل شش ماه تداوم مییابند. کودک بهعنوان فردی که اختلال فزونکنشی با کمبود توجه دارد در نظر گرفتهمیشود. تشخیص نشانهها قبل از سن مدرسه، این احتمال را که رفتارها فقط واکنشی به سازگاری در مدرسه هستند را کم میکند.
نکته مهمی که باید دانست آنست که هیچ آزمایش ساده نظیر آزمایش خون یا ادرار برای تشخیص فرد مبتلا به(ADHD) وجود ندارد. تشخیص دقیق نه تنها دشوار است بلکه لازم است کودک توسط متخصصان کارآزموده مانند متخصص رشد کودک، روانشناس کودک،روانپزشک کودک یا عصبشناس متخصص کودک مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. فزونکنشی و نارسایی توجه یک ناتوانی است کهتشخیص و درمان صحیح آن جهت پیشگیری از عوارض جدی و دراز مدت آن لازم است. برای درمان اثربخش افراد مبتلا به ADHD معمولاً به سه مولفه اساسی نیاز است. دارو، مدیریت رفتار و برنامههای آموزشی مناسب.
بهرغم اینکه، دارو همواره بحث برانگیز بوده است ولی برای بسیاری از افرادی که بهعنوان ADHD تشخیص داده شدهاند تا حدودی موثرواقع شده است. گستردهترین نوع تجویز شده داروها، داروهای محرک هستند. این داروها انتقال دهندههای عصبی مغز را تحریکمیکنند تا آنرا برای تنظیم توجه، تکانشگری و رفتار حرکتی قادر سازند. برای کودکانی که قادر به دریافت داروهای محرک نیستند،داروهای ضد افسردگی تجویز میشود.
طبق نظر متخصصان کودک، روبینهانسان و پنلوپجیکرنر (دانشگاه کالیفرنیا، ۱۹۹۶)، داویس، داروها برای کودکان با ADHD بیشترتجویز میشود. تصمیمگیری برای استفاده از دارو باید فقط پس از ارزشیابی پزشک و مشاوره با والدین صورت گیرد.
از سال ۱۹۹۰ تعداد افراد مبتلا به ADHD (در آمریکا) به دو میلیون نفر افزایش یافته است. برخی از پژوهشگران بر این باورند کهکودکان با مشکلات توجه یا رفتاری فرض شده ممکن است همیشه فزونکنشی با کمبود توجه نداشته باشند. لازم است قبل از اینکهADHD تشخیص داده شود، ارزیابی همه جانبه ضروری است (دانشگاه کالیفرنیا، ۱۹۹۶). مربیان اغلب در مورد رفتار بهنجار کودکانتظارات غیرواقعی دارند. برای مثال، غیر واقعی است از کودکان انتظار داشته باشیم تا برای ۴ تا ۶ ساعت ساکت و تحت کنترل بمانند. چنین انتظاراتی با رفتار تحولی بهنجار کودک در تضاد است.
همچنین، ممکن است تلویزیون در کاهش فراخنای توجه و ناتوانی تمرکز در تمام کودکان نقش داشته باشد. لازم است جامعه بررسیدقیقتری از اثرات تلویزیون بر کودکان داشته باشد.
ویژگیها
ملاکهای تشخیصی برای افراد مبتلا به فزونکنشی و نارسایی توجه، در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی انجمنروانپزشکی آمریکا بصورت زیر بیان می شود:
دستها و پاها اغلب آرام ندارند یا روی صندلی ناآرام هستند (در نوجوانان، ممکن است به احساسهای ذهنی بیقراری محدود شوند.) کودک وقتی لازم است در جایی بنشیند معمولا بهدشواری در یکجا باقی میماند.
• در اثر محرکهای مزاحم به آسانی دچار حواسپرتی میشود.
کودکان مبتلا در بازیها با موقعیتهای گروهی نیز مشکل داشته و نمیتوانند صبر داشته باشند.
دانشآموزان مبتلا اغلب قبل از اینکه همه سوالات را به دقت بخوانند به آنها پاسخ میدهند.
در پیروی از دستورالعملهای دیگران مشکل دارند (نه بهدلیل رفتار مخالف یا شکست در درک رهنمودها)؛ کارها را تمام نمیکنند.
• در انجام تکالیف و فعالیتهای آزاد مشکل حفظ توجه دارد.
• اغلب از فعالیتی ناتمام به فعالیتی دیگر روی می آورند.
• در بازی بدون سر و صدا با مشکل مواجه هستند.
• اغلب زیاد صحبت میکنند.
عمدتا مزاحم یا مانع کار دیگران می شوند. (در بازیهای کودکان دیگر دخالت میکنند).
• اغلب چنین بهنظر میرسد که به گفته دیگران گوش نمیکنند.
اغلب، چیزهایی را که برای انجام تکالیف یا فعالیتها در مدرسه لازم است گم میکنند (اسباببازیها، مدادها، کتابها و تکالیف).
اغلب، درگیر فعالیتهای حرکتی خطرناک میشوند. (دویدن از خیابان بدون نگاه کردن) بدون اینکه پیامدهای احتمالی آنها را در نظربگیرند (اینکار با هدف هیجان خواهی صورت نمیگیرد).
• رفتارهای مورد نظر قبل از سن ۷ سالگی آغاز میشود.
راهبردهایی برای مربیان
رشد احساس خود ارزشمندی و مسوولیت پذیری در دانش آموز مبتلا به فزونکنشی و اختلال در توجه امری است ضروری. لازم استمعلم، ضعفها و توانمندیهای این دانش آموزان را بشناسد و فرصتهای لازم را برای پرورش توانمندیهای آنان فراهم کند تا به این افراد دررشد خود انگاره بهتر کمک کند. همچنین نیاز به رشد انتظارات واقعی از کودکان مبتلا به ADHD به همان اندازه حایز اهمیت است.
چون بیشتر دانش آموزان با ADHD از حرمت خود پایین برخوردارند و دچار افسردگی خفیف هستند، درک، تشویق و تحسین آنانضروری است. در اغلب موارد این کودکان مدام در معرض بازخوردهای منفی و تنبیه دیگران بهویژه والدین و معلمان قرار میگیرند. لازماست تمام دانش آموزانی که ممکن است ADHD داشته باشند درست تشخیص داده شوند تا شاخصهای اصلاحی برای آنان در نظرگرفته شود.
برای دانش آموزان با ADHD سازگاری با محیط کلاس دشوار است زیرا آنان با حرمت خود پایین، تحمل کمتری در مقابل ناکامیهادارند. برخی از آنان (به همه آنان)، ممکن است ناتوانیهای یادگیری داشته باشند که این مساله بر ناکامی آنان میافزاید.
بدیهی است برای معلم مدرسه دشوار است که دانشآموزان با فزونکنشی را در کلاس عادی جای دهد. بیتوجهی، تکانشگری وفزونکنشی دانش آموز مبتلا به فزونکنشی و نارسایی توجه نه تنها اداره کلاس را دشوار مینماید بلکه بر رفتارها و نگرشهای دانشآموزان دیگر کلاس نیز تاثیر می گذارد.
برای اینکه معلم نیازهای آموزشی تمام دانشآموزان را تحقق رشد و تغییرات مناسب را در کلاس اعمال کند داشتن اطلاعات درباره ایناختلال شایان اهمیت است.
دانشآموز مبتلا به فزونکنشی و نارسایی توجه به یک فضای آموزشی مدون و سازمان یافته پاسخ بیشتری میدهد. دانش آموز باADHD اغلب دچار حواسپرتی میشود. بنابراین هر محرکی را که ممکن است حواسس دانش آموز را پرت کند باید از میان برداشت. برای مثال، تاحد امکان، او را نباید نزدیک پنجره یا در قسمتهای پر تردد غیرمعمول نشاند و بخاری، کولر، پنکه نیز در یک محل ساکت(مثل کتابخانه) توجه دانشآموز را منحرف کند. نشاندن دانش آموز در راهرو وسط کلاس نیز ممکن است اثر منفی ایجاد کند زیرا دانشآموز سرکش با زدن پاها به زمین، دستها، مداد، کتاب، یا دفترچه یادداشت باعث حواسپرتی دیگران میشود. بهتر است او جزو کلاسباشد و در کنار همسالان خود که در کلاس مورد توجه هستند بنشیند. اگر دانش آموز نزدیک میز معلم مینشیند باید به بقیه دانشآموزانکلاس پشت کند بنابراین تاثیرات مزاحم کمتری وجود خواهد داشت.
معلم باید به رعایت نظم و ترتیب توسط دانشآموزان مبتلا به ADHD با توجه به سن او اولویت قابل شود. معلم ممکن است به تدریسمهارتهای سازمانی نیاز داشته باشد. یک دانشآموز با ADHD نباید روزانه وسایل را مرتب کند بلکه هر زمان مطالب زائد وجود داشتهباشد آنها را دور میاندازد.
به فراخور سن دانشآموز، یکی از روشهای سازمان دادن موضوعات درسی مختلف استفاده از کدگذاری با رنگ است. نوارهای رنگی راکه نشانگر موضوعات متفاوت هستند میتوان بهعنوان ابزار سازماندهی، داخل میز دانشآموز قرارداد. دفترچه یادداشت دانشآموز رانیز میتوان به همان صورت حفش کرد. برای مثال، از خودکار آبی برای ریاضیات، از رنگ سبز برای تکلیف، از رنگ زرد برای زبان ورنگهای دیگر برای موضوعات مختلف استفاده قرار میگیرند.
روشهایی که برای جلب توجه تمام دانش آموزان استفاده میشوند به همان اندازه برای دانش آموز با ADHD معید هستند. معلمانهمواره باید دستورالعملهای روشن و مختصر برای دانش آموز با ADHD ارائه دهند. رهنمودهای پیچیده صرفاً باعث سردرگمیدانشآموز شده و مانع انجام تکالیف توسط دانشآموز میشود وقتی دستورات شفاهی ارائه می گردد، بهتر است در هر زمان یکدستورالعمل داده شود و ارتباط بصری با دانشآموز حفظ شود. چون دانشآموز با ADHD اغلب از انجام یک تکلیف به تکلیف دیگرمیپردازد و هیچکدام را بصورت کامل انجام نمیدهد.
لذا بایسته است در هر زمان فقط یک تکلیف به او بدهید. در صورت امکان، رهنمودهای شفاهی و کتبی را همزمان ارائه دهید. بدلیلحواس پرتی زیاد دانش آموز با ADHD اغلب تکرار رهنمودها سودمند است تا توجه دانش آموز جلب شود. باید زمینهای فراهم شود کهدانشآموز در بیان و تکرار رهنمودها پس از معلم بطور فعال درگیر شود.
دانشآموزان متوسطه با ADHD از رونویسی تکالیف هفتگی خود در دفترچه مخصوص بهرهمند میشوند و معلم نخستین همدیگرهستند. این برای تمام معلمان دانشآموز امکان میدهد که مشخص سازند تکالیف دقیق هستند. معلمان باید متون را تکثیر کنند و یککپی از دفترچه مخصوص را در اختیار والدین بگذارند.
لازم است بجای کمیت و کیفیت تأکید کند. با تاکید بر کیفیت، دانشآموز هنگام انجام تکالیف فشار زمانی مواجه نخواهد بود و قادرمیشود که تکالیف را با حداکثر توانایی خود انجام دهد. بدینوسیله معلم، دانشآموز با ADHD را از فشار زیادی که ممکن است هنگامبه اتمام رساندن کار احساس کند میرهاند.
دانشآموز با AHDH معمولاً بصورت تکانشی عمل میکنند. در کلاس عموما پاسخهای غیر مرتبط بیان کرده و بعضا در معرض اذیت چآزار دیگران قرار میگیرد. اگر دانش آموز آنچه را که از او انتظار میرود به روشنی تشخیص دهد یک نظام مدیریت رفتار میتواند درکنترل رفتار تکانشی او بسیار موفقیتآمیز باشد. اصول اساسی مدیریت رفتار، افزایش رفتار مطلوب دانش آموز و کاهش رفتار نامطلوبوی با استفاده از روشها و تقویتکنندههای مناسب است. پاداش دادن به رفتار مطلوب معمولا آن را مواجه است. بنابراین دستورالعملهایکلامی باید در رابطه با محرکهای بصری و نمایشها باشد. از دانشآموزان با ناتوانی تقاضا کنید رهنمودها را تکرار کنند تا مطمینشوید که آنها را فهمیدهاند.
شایسته است معلم آموزش معنادار برای دانشآموزانی که ممکن است اختلاف کارکرد پردازش شنیداری داشته باشند ارائه دهد. برایدانشآموزان با اختلال کارکرد پردازش شنیداری استفاده معلم از آموزش مبتنی بر آواها در خواندن نامناسب است. دیدن کلمات وشکلبندی کلمات تدریس خواندن برای این دانشآموزان مناسبتر است. هر زمان که امکانپذیر باشد معلمان از محرکهای بصری نظیرتصاویر استفاده میکنند. دانشآموزان از خواندن مطالب توصیفی بدلیل نیاز به تجسم لذت خواهند برد. وقتی معلم از دانشآموزان میخواهد تا جزئیات تصویرسازی ذهنی را با هم مربوط سازند میتواند پاسخهای عالی را از دانشآموزان انتظار داشته باشد ودانشآموزان باید تشویق شوند تا مهارتهای تجسم را برای نوشتن خلاق مورد استفاده قرار دهند مانند تمام دانشآموزان، ارائه بازخوردمثبت دانشآموزان با اختلال کارکرد پردازش شنیداری را تشویق میکند تا به کوششهای نوشتن خود ادامه دهند.
دیدگاه خود را بنویسید