به معنای «ریشه دواندن معنویّت در زندگی همراه با پایبندی به ارزشهای دینی و رعایت ارزشهای معنوی»است.
ارزش های انسانی را معنویت ناشی از ادیان الهی تعیین میکنند.
در شرایط بحران که بی تابی را شدت میبخشد و بقای روان را به مخاطره می اندازد بیش از هر زمانی ضرورت معنویت ملموس می شود.
بدون معنویت نمیتوان آرامش و در نتیجه خشنودی در زندگی را انتظار داشت. آرامش در زندگی با سه مؤلفه استقلال، احساس پشتیبانی و معنویت همراه است. این خصیصه ها همراه با هدفمندی و تعالی جویی موجب رضایت از زندگی می شوند.
زندگی پاک مستلزم معنویت است که شامل معنویت، پایبندی به ارزش ها،وفاداری، راستی، رعایت حقوق دیگران و زندگی سالم است.معنا گرایی به پاکی زندگی یاری می دهد،پوچ گرایی و روزمرگی تدریجا پاکی زندگی را تهدید میکند.
معنویت در برابر پوچ گرایی و روزمرگی ظاهرگرایانه قرار میگیرد. احراز سطح پاکزیستی با تشخیص نگاه بهداشت روان، سنجیده میشود.
هر مکتب بزرگ فلسفی ناگزیر باید به ارزش ها و اخلاق توجه کند اما آن ها را اگر وضع نکرده ناچار از تعالیم ادیان آسمانی برخوردار شده است.
درواقع معنویت یک مشاور و یا درمانگر بسته به نیرومندی اش موثر و کارساز است.
نظریه پردازانی که به معنا گرایی تأکید کرده اند درست گفته اند.
معنویت و پایبندی به ارزش ها در محور هر تجویز درمانی تخصصی جای میگیرد. روانشناسان و رواندرمانگران بزرگ از زمره معناگرا ترین اقشار بوده و هستند.
جامعه جوان و میانسال در ایران بر ارزشیابی معنوی و دینی در پاکزیستی تأکید میورزند.ممکن است در پایبندی به ارزش ها سستی نشان دهند اما در ژرفا و نهان وجود به ارزش های معنوی و دینی ارج می نهند.
قابل توجه همکاران روانشناس و مشاور در سطح آکادمیک و کلینیکال: در مطالعات نظری و محض در جامعه شناسی ایران توجه محوری کنند همچنین در سطح حرفه ای و کلینیکال از تجویز نکات فریبنده غیر ارزشی و غیر معنوی برای جامعه دینی ایرانی پرهیز کنند که بیهوده است و راه به جایی نمی برد.
بطور کلی احساس تنهایی، سردرگمی و احساس رکود در زندگی، مساله مبتلا به بشر امروز است.
هر خدمت روانشناختی، هر مشاوره و هر درمانی که می خواهد صورت بگیرد، باید برود به این سمت که احساس تنهایی این آدم ها را حل کند و ریشه کن کند.
احساس سردرگمی و ضعف در هویت را باید برطرف کند.
اینکه جای من کجاست؟
من برای چه قلمرویی ساخته شده ام؟
اصلا من کی هستم؟
الان مشکل بشر، ابهام در هویتش است. در کنار احساس تنهایی، احساس رکود در زندگی و در جا زدن هم وجود دارد. پیشرفتی که او می خواسته حاصل نشده است و قطعا می خواهد در خط مشی پیشرفتش، اهداف زندگی اش را بازنگری کند. تمام ۳ مساله ای که بشر با آن مواجه است از ضعف معنویت نشأت می گیرد.
معنویت وقتی ضعیف می شود در هر ۳ جا اثر می گذارد.
در عمر ۸۰ یا ۹۰ ساله، معنای زندگی اش چه بود؟ احساس تنهایی اش را نمی تواند حل کند و لذا می رود به دنبال ایسم های بی پایه که عمدتا سردرگمی ایجاد می کند.
ما هدف خودمان را در زندگی از معنویت می گیریم.
آنها می شوند هدف یعنی خواسته ها و توانایی هایی که باید انجام شوند.
زندگی بر اساس ارزشها، ای کاش نمی آورد.در نتیجه هر کسی ارزشی و معنوی زندگی کند، پشیمان نخواهد شد.
هر کسی در زندگی فقط خواسته هایش را دنبال کند، وقتی که به خواسته اش می رسد، احساس پوچی می کند. احساس پوچی خودش درد جدید است. و حسرت و ای کاش می آورد.
پس «سرزندگی معنوی» به مفهوم گسترده یعنی «احساس آرامش روانی و سرزندگی مبتنی بر ریشه دواندن معنویّت در زندگی و پایبندی به ارزشهای دینی و معنوی که عقاید و نظرات قابل احترامی به فرد داده و استقلال و آزادی وی را در این چارچوب تأمین می نماید و به وی احساس ماندگاری می دهد و موجب رضایت از زندگی می شود».
معنویت در فرهنگ سازمانی:اشاره به ارزش ها باورها و اصول هر سازمانی دارد که فرد شاغل با پذیرش آن ها با مقتضیات سازمان انطباق یابد، به طور کلی فرهنگ های سازمانی را می توان به ۴ دسته:نگهداری، کارمحوری،خشنودی، کمالگرایی طبقه بندی کرد.
فهرست حمایت معنوی، مبتنی بر "ساختار تعاملی نیاز های بنیادین" تهیه شده است که با تأکید بر انتظارات مهم فردی که تعیین کننده ی خشنودی زندگی به شمار می آیند یک ابزار مهم بهداشت روان محسوب میشود.
دیدگاه خود را بنویسید