«نظريهٔ هيجان انديشه» گرچه در آغاز از قلمرو خلّاقیّت نشأت یافت، امّا در واقع بر یکپارچگی تعاملی دامنه های عاطفی، شناختی و رفتاری نظام روانشناختی تأکید می ورزد. از این رو نظریهٔ مزبور نه صرفاً یک چشم انداز شناختی است و نه فقط یک روی آورد هیجانی، بلکه یک نظریهٔ عمومی در روانشناسی است. چنین جایگاهی سبب شد پژوهشهای متعدّد و متنوّعی بر اساس آن انجام گیرد.(باغبان، 1398؛ باغبان، 2020؛ بهرامی و ترابی، 1396؛ ترابی، 1394؛ داوری، 1397؛ ده ملایی، 1397؛ راثی، 1395؛ کاظمی حقیقی، 1389؛ 1394، 1396؛ کاظمی، ابراهیمی، 1396؛ کرباسیان، 1397، مالمیر،1397)
این نظریه با برجسته سازی روابط تعاملی نظام یافته میان ابعاد روانی، دیدگاهی نو در تبیین پدیده ها و پیش بینی رویدادهای روانشناختی قلمداد می شود.
گسترده ترین زمینهٔ بهره گیری از این نظریه در تبیین فرایند خلّاقیّت، تصمیمگیری، حلّ مسأله و نارساییهای عاطفی_شناختی است.
در توضیح این نظریه باید بیان کرد هر جا اندیشه ای پای گیرد، پابه پای آن، احساسی خاصّ می توان یافت که هیچ یک متقابلاً جدایی پذیر نیستند. این احساس به سرعت، اندیشهٔ ملازم با خود را متبادر می کند: «یکپارچگی تار و پود اندیشه و احساس».
هنگامی که احساس مزبور بروز یابد، ناگزیر در ظرف «هیجان» نمودار می شود؛ به چنین بروزی «هیجان اندیشه» اطلاق می کنیم. امّا باید تأکید ورزید که هر اندیشه ای لزوماً به هیجان منجرّ نمی شود.
«هیجان اندیشه» اصطلاحاً بدین معناست که یک «تصوّر» در اندیشه کم وبیش به سرعت به یک «احساس» همراه با «گرایش» پیوند می یاید و سپس دو واکنش هیجانی را پی ریزی و شکل دهی می کند: «پویایی» و «بیتابی»
پويايي به معناي احساس نيرومندي شديد همراه با شيفتگي و پیگیری در تجربهٔ كنجكاوانه و فعّال براي يك اندیشهٔ بزرگ، تازه و هيجان انگيز است. این احساس نیرومندی با حالات روان تنی چون بدن لرزی و تشنگی و گرسنگی همراه است.
«پویایی» به مفهوم وسیع بدين معناست كه كنجكاوي فرد با هر مسألهٔ مبهمي در قلمرو فعّالیتهای مورد علاقهاش تحريك ميشود و وي با همهٔ وجود و مشغوليّت سرسختانه به آن مسأله، با احساس نیرومندی شدید بدون درماندگی و بدون احساس گذشت زمان در هنگام اشتغال به حل مسأله هر قدر بزرگ، در پي آن است كه از آن، سر در آورد و حقیقت را كشف كند و امور را روشن نمايد؛ بدين ترتيب، فکر همیشگی لزوم انجام یک کار بزرگ، بویژه نو و تازه، و انديشهٔ كنجكاوانهٔ هیجانانگیز و دردسرآفرین همهٔ زندگيش را فرا ميگيرد؛ وي با لذّت و سرسختي، اين كنجكاويهاي هيجانانگيز، ماجراجويانهٔ ولو خطرناك را از طريق تجربهٔ دانستههايش دنبال ميكند و برای اين تجربه، ناآرامی نشان ميدهد ولو بر اين كه آن مسأله تجربه كردني نباشد. این حالات همراه با شوخ طبعی مشهود، تحرك و واکنش هيجانی راحت، لذّت از فعّالیتهای بدنی، بدن لرزی و تشنگی و گرسنگی است.
بيتابي به فرسودگی روانی تدریجی ناشی از «گردش اندیشه» اشاره دارد كه همراه با نارساییهای روان تنی است.
«بيتابي» در معنای گسترده يعني: شدّت انديشه گردي، فعّالیّت و گفتوگوی ذهنی در ارتباط با مسائل فکري، فرد را دچار گرفتاری دروني، دلمشغولی و بيقراري مستمرّ و دائمي ميكند كه همراه با سرگشتگی و احساس از دست دادن كامل یقین است؛ شکّ و تردید در حلّ مسائل فرد را گرفتار ميكند و او در حسرت کسانی به سر میبرد كه همیشه در حال یقین زندگی میکنند؛ نسبت به حلّ مسائل خود دچار بیمناکي و نگراني ميشود؛ فراموشی و ضعف حافظه، کلافهاش ميكند؛ به ويژه وقتی مسأله جدّي است ولي حلّ نمیشود، نااميدي از خود، احساس فرسودگی تدریجی، احساس دايمي خستگی و ناتوانی و احساس تنهایی وي را فرا گرفته و در قالب کمکاری و عدم فعّالیت بروز مييابد و خواب را از او میگیرد و او با دلشورگي و دلنگراني دائماً احساس ميكند كه براي انجام فعّاليت تحت فشار است و در پي آن، احساس خشکی دهان، افزايش ضربان و تپش قلب و سردرد بروز مييابد.
البتّه سهم هر يك از اين دو هيجان در خلّاقيّت به تفاوتهاي فردي (مانند هوش، سنّ، جنسيّت، عوامل فرهنگي) بستگی دارد.
بنابراین خلّاقیّت گاهی مستلزم طیّ تجارب روانشناختی ناخوشایندی است که شباهتهایی فریبنده و گمراه کننده با برخی اختلالات روانی دارند. جریان عاطفی خلّاقیّت ممکن است به پدیدهٔ «روان فرسایی» و بروز آسیبهایی در «خود» بینجامد. به سبب ویژگیهایی که در تجربه «بیتابی» ملموس است، بسیاری از افراد خلّاق در معرض عنواندهی موهوم برای «بیماری یا اختلال روانی» قرار دارند. غفلت از ماهیّت بیتابانه خلّاقیّت و رهاسازی فرد خلّاق در این جریان به حال خود، بدون نظارت مشاوره ای تخصّصی، خطر ابتلا به اختلال واقعی را پیش می آورد.
دیدگاه خود را بنویسید