پذیرش و تعهد چیست؟

پذیرش و تعهد یک رویکرد درمانی مبتنی بر پذیرش است که به افراد کمک می‌کند تا با احساسات، افکار و تجربیات منفی خود مواجه شوند و در عین حال بر اساس ارزش‌ها و اهداف شخصی خود زندگی کنند. هدف اصلی این رویکرد، کمک به افراد برای پذیرش تجربه‌های درونی‌شان (مانند افکار و احساسات منفی) و تعهد به انجام رفتارهایی است که به سمت زندگی‌ای معنادار و متناسب با ارزش‌هایشان هدایت شود.

چگونگی ارتباط نظریه هیجان اندیشه با پذیرش و تعهد

نظریه هیجان اندیشه بر اساس این ایده استوار است که افکار می‌توانند به سرعت به هیجانات منفی و اضطراب‌آور تبدیل شوند و به‌طور معکوس، این هیجانات نیز می‌توانند به افکار منفی و محدودکننده تبدیل شوند. این فرایند می‌تواند به‌ویژه در افرادی که با مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی یا استرس مواجه‌اند، آسیب‌زا باشد.

در رویکرد پذیرش و تعهد، هدف این است که افراد یاد بگیرند با احساسات و افکار خود به‌طور آگاهانه و بدون قضاوت مواجه شوند و به جای تلاش برای کنترل یا از بین بردن آن‌ها، در جهت اهداف و ارزش‌های خود عمل کنند.

کاربرد نظریه هیجان اندیشه در درمان با رویکرد پذیرش و تعهد

پذیرش هیجانات و اندیشه به عنوان بخشی از تجربه انسانی: در رویکرد پذیرش و تعهد، یکی از اصول اساسی پذیرش افکار و هیجانات است. طبق نظریه هیجان اندیشه، این هیجانات به‌طور طبیعی از افکار به‌وجود می‌آیند و بنابراین نمی‌توان از آن‌ها فرار کرد یا آن‌ها را سرکوب کرد. در عوض، افراد باید یاد بگیرند که این هیجانات را بدون قضاوت بپذیرند و به‌عنوان بخشی از تجربه انسانی خود مشاهده کنند. این پذیرش می‌تواند به کاهش بار هیجانی مرتبط با افکار منفی و اضطراب‌آور کمک کند.

فردی که دچار اضطراب اجتماعی است ممکن است با افکار منفی مثل «من قطعاً در جمع به اشتباه خواهم افتاد» روبه‌رو شود. در این حالت، او می‌تواند با استفاده از تمرین‌های پذیرش، این افکار را بدون قضاوت بپذیرد و به آن‌ها توجه نکند تا از شدت هیجانات منفی کاسته شود.

تمرینات ذهن‌آگاهی (Mindfulness): نظریه هیجان اندیشه و رویکرد پذیرش و تعهد هر دو به اهمیت ذهن‌آگاهی تأکید دارند. ذهن‌آگاهی به فرد کمک می‌کند تا به طور آگاهانه با افکار و هیجانات خود مواجه شود و از واکنش‌های خودکار و غیر ارادی نسبت به آن‌ها اجتناب کند. در درمان با ACT، افراد یاد می‌گیرند که به افکار و هیجانات خود به‌عنوان تجربه‌ای گذرا نگاه کنند و از آن‌ها نترسند یا به آن‌ها تسلیم نشوند.

در مواجهه با افکار اضطراب‌آور، مانند «من نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، فرد می‌تواند از تکنیک‌های ذهن‌آگاهی استفاده کند تا این افکار را شناسایی کرده و به جای واکنش‌های هیجانی منفی (مانند انکار یا مبارزه با آن‌ها)، به طور بی‌طرفانه آن‌ها را مشاهده کرده و سپس به فعالیت خود ادامه دهد.

تعهد به رفتارهای متناسب با ارزش‌ها: یکی از مؤلفه‌های کلیدی ACTتعهد به رفتارهایی است که با ارزش‌ها و اهداف فرد سازگار باشد. طبق نظریه هیجان اندیشه، افکار و هیجانات می‌توانند به سرعت به مانع‌هایی برای حرکت به سمت اهداف تبدیل شوند. در اینجا، فرد با پذیرش هیجانات و افکار خود به‌جای اینکه به آن‌ها اجازه دهد تصمیم‌گیری‌های او را تحت تأثیر قرار دهند، می‌تواند به‌طور فعال تصمیماتی بگیرد که با ارزش‌های واقعی‌اش هم‌راستا باشد.

فردی که می‌خواهد در زندگی حرفه‌ای پیشرفت کند، ممکن است از افکار و هیجانات منفی (مانند ترس از شکست) رنج ببرد. در این حالت، فرد می‌تواند با پذیرش این هیجانات به‌عنوان بخشی از تجربه انسانی، بر تعهد خود به پیشرفت حرفه‌ای پایبند بماند و از انجام رفتارهای منطبق با اهدافش، مانند درخواست برای ارتقاء یا شروع یک پروژه جدید، دست نکشد.

کاهش مقاومت در برابر هیجانات و اندیشه منفی: طبق نظریه هیجان اندیشه، وقتی که فرد در برابر هیجانات و افکار منفی مقاومت می‌کند یا تلاش می‌کند که آن‌ها را سرکوب کند، این مقاومت خود می‌تواند منجر به شدت گرفتن این هیجانات شود. رویکرد ACT به افراد یاد می‌دهد که به جای مقاومت در برابر افکار و هیجانات، آن‌ها را بپذیرند و به‌طور آگاهانه از آن‌ها عبور کنند. این رویکرد باعث می‌شود که فرد بتواند از شدت اضطراب و استرس خود بکاهد.

در مواقعی که فرد احساس می‌کند که هیجانات منفی مانند افسردگی یا اضطراب در او شدت یافته است، به جای تلاش برای دوری از آن‌ها، می‌تواند با استفاده از تمرینات پذیرش و تعهد، به آرامی به آن‌ها توجه کند و بپذیرد که این احساسات بخشی از تجربه انسانی است، بدون اینکه اجازه دهد که بر رفتارهای او تأثیر بگذارند.

کاهش تحلیل بیش از حد و رهایی از اندیشه منفی: طبق نظریه هیجان اندیشه، افکار می‌توانند به سرعت به هیجانات شدید منجر شوند، که ممکن است فرد را در حالت تحلیل بیش از حد و تفکر منفی گرفتار کنند. رویکرد ACT در این زمینه کمک می‌کند که فرد از این حالت‌های تفکر وسواس‌گونه بیرون بیاید و توجه خود را به تجربه‌های حال حاضر و فعالیت‌هایی که به رشد شخصی و ارزش‌های او کمک می‌کند، معطوف سازد.

فردی که به دلیل تجربه‌های گذشته منفی دائماً خود را سرزنش می‌کند، می‌تواند با تمرین‌های پذیرش و تعهد، از تجزیه و تحلیل بی‌پایان گذشته دست بکشد و توجه خود را به زندگی و اهداف فعلی خود معطوف کند.