این پدیده به دلیل تعامل عمیق روان‌شناختی میان امنیت و تفرد در نظریه شکوفایی وجودی رخ می‌دهد و در چند سطح روانی-اجتماعی قابل توضیح است:

۱. ایجاد امنیت برای دیگران به‌عنوان ابراز هویت (تفرد):

وقتی فردی امنیت روانی، عاطفی یا اجتماعی را برای دیگری فراهم می‌کند، معمولاً از ارزش‌ها، توانایی‌ها و ظرفیت‌های شخصی خود استفاده می‌کند.

این اقدام به او احساس معنادار بودن و هویت منحصربه‌فرد می‌دهد، چرا که نقش حمایتی او بخشی از هویت شخصی او می‌شود.

در نتیجه، تفرد او از طریق ابراز خودمختاری، مسئولیت‌پذیری و توانمندی تقویت می‌شود.

۲. احساس معنا از طریق حمایت از دیگران:

کمک به دیگران و ایجاد امنیت عاطفی باعث می‌شود فرد احساس ارزشمندی و معنا در زندگی کند.

این تجربه در نظریه‌های روان‌شناسی مثبت به عنوان خودفراترروی (Self-Transcendence) شناخته می‌شود که فرد با فداکاری و حمایت از دیگران به معنا و هویت عمیق‌تر دست می‌یابد.

۳. رشد شخصیت و خودآگاهی:

فردی که به دیگران امنیت می‌دهد، باید از خودآگاهی بالایی برخوردار باشد و نیازهای طرف مقابل را درک کند.

خودآگاهی، همدلی و مسئولیت‌پذیری به او کمک می‌کنند که در مسیر تفرد رشد کند و به هویت پایدارتر و بالغ‌تری برسد.

۴. پویایی رابطه امنیت-تفرد در زندگی اجتماعی:

در روابط خانوادگی، کاری یا دوستانه، ایجاد احساس امنیت می‌تواند اعتماد متقابل و احساس قدرت شخصی ایجاد کند.

مثلاً والدی که به فرزندش امنیت عاطفی می‌دهد، در این فرآیند هویت والدگری خود را تقویت می‌کند و تفرد روان‌شناختی را تجربه می‌کند.

نمونه‌های عینی:

مشاور روان‌شناسی که به مراجعانش امنیت روانی می‌دهد، در عین حال احساس هویت حرفه‌ای خود را تقویت می‌کند.

مدیر توانمندی که با ایجاد محیط امن کاری، در هویت رهبری و مدیریت خود عمیق‌تر می‌شود.

دوستی که در لحظات سخت، حمایتگر و همراه است، از این طریق احساس تعلق، اهمیت و منحصربه‌فرد بودن می‌کند.