فرد با ایجاد تفرد در دیگری، در خود امنیت روانی و هویتی را تجربه می‌کند، به دلایل زیر:

چگونگی ایجاد امنیت از طریق تفردبخشی به دیگران

۱. معنا و ارزش‌یابی شخصی

هنگامی که فرد به دیگری کمک می‌کند خودش را کشف کند، هویت خود را بیابد یا به فردیتی معنادار برسد، احساس می‌کند نقش مهم و تأثیرگذاری در زندگی دیگری ایفا کرده است.

این احساس معنا و مفید بودن، به فرد حس ثبات و امنیت درونی می‌دهد، زیرا او نقش ارزشمند و باثباتی در زندگی دیگران پیدا می‌کند.

۲. تقویت هویت از طریق ایجاد هویت در دیگران

فردی که به رشد هویت و تفرد دیگری کمک می‌کند، در این فرآیند هویت و ارزش‌های شخصی خود را نیز تقویت می‌کند.

کمک به دیگری در کشف خودش، مانند انعکاس هویت فرد در دیگری است که به او احساس قدرت و امنیت روانی می‌دهد.

۳. ایجاد اعتماد و پیوند عاطفی

وقتی فرد به دیگری کمک می‌کند تا خودش را بهتر بشناسد، معمولاً رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد و ارتباط عاطفی شکل می‌گیرد.

این پیوند مثبت و حس اعتماد متقابل به فرد کمک می‌کند تا احساس امنیت روانی و اجتماعی پیدا کند.

۴. امنیت از طریق مسئولیت‌پذیری مثبت

فردی که به دیگران تفرد می‌دهد، در خود احساس مسئولیت و تعهد مثبت ایجاد می‌کند.

پذیرش مسئولیت‌های معنادار باعث می‌شود فرد در جهان درونی خود احساس کنترل، ثبات و امنیت کند، زیرا به منبعی از حمایت معنوی و روانی برای دیگران تبدیل می‌شود.

۵. شکوفایی در نقش هدایتگر

معلمان، مربیان، مشاوران یا والدین که در فرآیند تفردبخشی دیگران نقشی فعال دارند، معمولاً در نقش خود احساس اطمینان و امنیت می‌کنند.

مشاور روان‌شناسی که به مراجعانش کمک می‌کند خودشناسی داشته باشند، در این فرآیند حس قدرت، اطمینان و ثبات هویتی را تجربه می‌کند.

نمونه‌های عینی

مربی ورزشی: که به شاگردانش کمک می‌کند استعدادهایشان را شکوفا کنند و در مسیر درست قرار گیرند، در نقش حمایتی و راهنمایی خود احساس ثبات و امنیت شغلی و شخصی می‌کند.

والدی که به فرزندش آزادی و استقلال می‌دهد، در عین حال اعتماد به نفس و امنیت درونی پیدا می‌کند، زیرا تربیت موفق فرزندش بازتابی از ثبات شخصیتی و معنوی او است.

رهبر سازمانی: که با توانمندسازی تیم خود، حس اعتماد، موفقیت و امنیت شغلی را در خود ایجاد می‌کند.