این بدنه پژوهشی تصویری پیچیده و چندلایه از تیزهوشی ترسیم می‌کند؛ تصویری که تیزهوشی را نه تنها به عنوان توانایی شناختی برجسته، بلکه به عنوان پدیده‌ای چندبُعدی، متأثر از فرهنگ و زمان، دارای جوانب اجتماعی-عاطفی عمیق، نیازمند روش‌های شناسایی متنوع و عادلانه، و گره‌خورده با ارزش‌های اخلاقی، خلاقیت، و معناجویی در زندگی می‌بیند.

از این پارادایم به عنوان «انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی» [1]یاد می کنیم.

در یک نگاه کلی، می‌توان نتایج و محورهای اصلی این مطالعات را درهقت حوزه زیر دسته‌بندی کرد:

مبانی نظری تیزهوشی

بسیاری از مقالات سعی در بازتعریف یا گسترش مفهوم تیزهوشی دارند. رویکردهایی مانند مدل‌های دوگانه، تیزهوشی تحولی (Transformational Giftedness)، تیزهوشی بشردوستانه، و تیزهوشی در بافت رهبری اخلاقی و شهروندی فعال مورد توجه قرار گرفته‌اند. پژوهشگران تأکید می‌کنند که تیزهوشی صرفاً توانایی شناختی بالا نیست، بلکه می‌تواند با ارزش‌های اجتماعی، معناجویی، نقش فرد در جامعه و کمک به بهبود جهان پیوند بخورد.(اشترنبرگ و رودریگز، 2024؛ لیمونت و درزر، 2024؛ اشترنبرگ، 2024 الف تا ه؛ اشترنبرگ و رنزولی، 2024؛ ولیش 2024)

به طور کلی چشم اندازهای نو نه تنها از تعاریف سنتی تیزهوشی عبور می‌کنند، بلکه با ارائه مدل‌ها و نظریه‌های جدید در پی بازتعریف آن در زمینه‌های بشردوستانه، تحولی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی‌اند.

تشخیص تیزهوشی

چندین مطالعه بر چالش‌های شناسایی تیزهوشان، تعصبات فرهنگی، جنسیتی، زبانی، اقتصادی و اجتماعی در فرایند گزینش تیزهوشان متمرکز شده‌اند. ابزارها و مقیاس‌های نوین معرفی شده‌اند که حساسیت فرهنگی و زبانی بیشتری داشته باشند. برخی تحقیقات به بررسی عوامل معلم، ویژگی‌های مدرسه و محیط‌های غیرفرمال آموزشی در شناسایی تیزهوشی و توسعه ابزارهای سنجش، از جمله مقیاس‌های معلمان و والدین برای شناسایی استعدادهای خاص، پرداخته‌اند.(ممبتالینا، 2024؛ اشترنبرگ، 2024؛ پپرکورن و وگنر، 2024؛ کاراکا و کیاینک، 2024؛ کاراکا و همکاران، 2024؛ آلودات و همکاران، 2024؛ پرالس و همکاران، 2024؛ میلیچ و سیمنوویچ، 2024؛ دیلی و همکاران، 2024؛ ریچاردسون، 2024؛ کلیمکا، 2024)

تجارب اجتماعی، عاطفی و روانی تیزهوشان

پژوهش‌ها بر ابعاد اجتماعی-عاطفی، بهزیستی روانی، معنا در زندگی، و چالش‌های روانشناختی مرتبط با تیزهوشی تأکید دارند. موضوعاتی مانند هیجان‌پذیری بیش‌ازحد (OEs)، انزوا، تنهایی، نقش حمایت والدین، اضطراب، افسردگی، و حتی همبودی تیزهوشی با اختلالات روانشناختی مانند ADHD بررسی شده‌اند.(ولیش،2024؛  ویلیامز، 2024؛ راین، 2024؛ راموس و همکاران، 2024؛ آیکوتلو وهمکاران، 2024؛ روردریگرز فرناندز و اشترنبرگ، 2024؛ پودلوگار و همکاران،2024)

فرهنگ، تنوع و عدالت آموزشی در حوزه تیزهوشی

مطالعات متعددی به تنوع فرهنگی، زبانی، و اقتصادی و چالش‌های ناشی از آن در شناسایی و آموزش تیزهوشان پرداخته‌اند. نمونه‌هایی از کشورهای مختلف (فنلاند، سوئد، قزاقستان، غنا، ایالات متحده، استرالیا، بوسنی و هرزگوین، اردن و...) نشان می‌دهد که مفهوم تیزهوشی و شیوه‌های تشخیص و پرورش آن عمیقاً در بافت‌های اجتماعی-فرهنگی و سیاست‌های آموزشی ریشه دارد. کم‌توجهی به گروه‌های اقلیت، پناهندگان، بومیان، و زنان در برنامه‌های تیزهوشی مورد نقد قرار گرفته و راهکارهایی برای کاهش این نابرابری‌ها ارائه شده است.(لاین و همکاران، 2024؛ نورداستروم،2024؛ ممبتالینا و همکاران، 2024؛ آلوتی و همکاران، 2024؛ بولی، کوینترو، 2024؛ ریچاردسون، 2024؛ میلیچ و سیمنوویچ، 2024؛ کامباتی روا، 2024؛ ترزان و ویلیامز، 2024؛ چرچیل، 2024؛ درای، 2024؛ زیگل و همکاران،2024)

حوزه‌های موضوعی خاص و تیزهوشی دامنه‌ای

برخی مطالعات بر تیزهوشی در حوزه‌های مشخصی چون ریاضیات، علوم، موسیقی، و خلاقیت تمرکز دارند. همچنین، پژوهش درباره تیزهوشی ریاضی به‌طور ویژه از نظر تاریخی بررسی شده است. این مطالعات نشان می‌دهند که شناسایی و پرورش تیزهوشی باید دامنه‌محور بوده و نیازمند ابزارها و روش‌های تشخیصی خاص به همان حوزه است.(بلتران منو، 2024؛ اوزدمیر و همکاران، 2024؛ پپرکورن و وگنر، 2024؛ باریی و همکاران، 2024؛ سوسیچ و بربریچ، 2024؛ پیسکه و همکاران، 2024)

نگرش‌ها و باورهای معلمان و والدین در مورد تیزهوشی

مقالات متعددی به نگرش معلمان، والدین، مدیران و متخصصان آموزشی درباره تیزهوشی، نحوه شناسایی، و شیوه‌های تدریس پرداخته‌اند. آموزش معلمان، توانمندسازی آنها از طریق توسعه حرفه‌ای، برطرف کردن تصورات نادرست، کلیشه‌های جنسیتی و فرهنگی، و افزایش آگاهی والدین و جامعه از اهمیت آموزش تیزهوشان مورد تأکید قرار گرفته است.(آلوتی وهمکاران، 2024؛ یانگ و لی، 2024؛ درای، 2024؛ سایپر و همکاران، 2024؛ وونگ و یانگ، 2024؛ کاراکا و کلینیک، 2024؛ کاراکا و همکاران، 2024)

سیاست‌ها، تاریخچه و آینده آموزش تیزهوشان

برخی مطالعات به بررسی تاریخچه آموزش تیزهوشان (به عنوان مثال در ایالات متحده) و سیاست‌ها و اسناد راهبردی در کشورهای مختلف پرداخته‌اند. همچنین چالش‌های کنونی، از جمله کمبود تعریف واحد، اختلاف در روش‌های شناسایی، و بی‌عدالتی‌ها در دسترسی به فرصت‌های تیزهوشی مطرح شده است. نویسندگان پیشنهاد می‌کنند با بازنگری مستمر در اهداف، چارچوب‌ها و روش‌ها، می‌توان آینده بهتری برای این حوزه رقم زد.(ترزیان و ویلیامز، 2024؛ اشترنبرگ و رنزولی و آمبروز، 2024؛ تراوس، 2024؛ کوینترو گامز و سانابریا، 2024؛ دیلی و همکاران، 2024؛ زیگل و همکاران، 2024؛ اشترنبرگ، 2024)

چشم انداز تعاملی مطالعات

بررسی تعاملی این مطالعات جدید پارادایمی چندبعدی، پویش‌محور و چندفرهنگی در زمینه تیزهوشی ارائه می‌دهد که از الگوهای سنتی و تک‌بعدی فاصله گرفته و به سمت درکی جامع‌تر، متعامل‌تر و انعطاف‌پذیرتر از تیزهوشی حرکت می‌کند. 

ترکیب این مطالعات پارادایمی ارائه می‌دهد که تیزهوشی را به مثابه کنش متعامل توانایی‌های فردی، ارزش‌های اخلاقی، فرهنگ و اجتماع، و امکانات آموزشی می‌نگرد. پارادایمی که به‌جای تعریف تیزهوشی بر حسب نمره و برچسب، آن را به‌عنوان فرایندی تحول‌پذیر، زمینه‌مند و چندلایه در جهت توسعه انسان و جامعه ترسیم می‌کند.

این انگاره نوظهور بر پایه مؤلفه‌های زیر قابل ترسیم است:

تیزهوشی به عنوان پدیده‌ای پویا و چندبُعدی

در این دیدگاه، تیزهوشی صرفاً مجموعه‌ای از توانایی‌های شناختی برتر نیست، بلکه پدیده‌ای انعطاف‌پذیر و در حال رشد است که ابعاد روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، خلاقیتی، و حتی معنوی یا بشردوستانه را در برمی‌گیرد. به‌عبارت دیگر، تیزهوشی درهم‌تنیدگی دانش، مهارت‌ها، نگرش‌ها و ارزش‌هایی است که فرد را به سوی اثربخشی شخصی و اجتماعی سوق می‌دهد.

زمینه‌مندی فرهنگی و اجتماعی تیزهوشی

پارادایم جدید تیزهوشی را در بستری فرهنگی-اجتماعی می‌بیند؛ یعنی ویژگی‌ها، شناسایی و پرورش تیزهوش در خلأ اتفاق نمی‌افتد و تحت‌تأثیر بافت‌های ملی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی، تاریخی و سیاسی شکل می‌گیرد. این نگرش، لزوم ابزارها و رویه‌های تشخیصی حساس به فرهنگ را برجسته کرده و تأکید می‌کند که تعصبات، کلیشه‌های جنسیتی، نژادی، و طبقاتی می‌توانند بر شناسایی و پرورش نابرابر تیزهوشی اثر بگذارند.

تأکید بر جنبه‌های اجتماعی-عاطفی و اخلاقی

رویکرد جدید علاوه بر توانایی‌های شناختی، بر رشد اجتماعی-عاطفی، معناجویی، بهزیستی روانی، و مسئولیت‌پذیری اخلاقی و بشردوستانه تیزهوشان تأکید دارد. تیزهوشی نه تنها در ظرفیت‌های فرد برای حل مسأله یا خلاقیت، بلکه در کیفیت ارتباطات اجتماعی، انگیزه‌ی اثرگذاری مثبت بر جهان، توسعه شخصیت و نقش در جامعه تجلی می‌یابد.

رویکرد تحوّلی و آینده‌نگر به تیزهوشی

این پارادایم، تیزهوشی را مفهومی ایستا و راکد نمی‌داند، بلکه فرآیندی در حال رشد و دگرگونی می‌بیند که در تعامل با آموزش کیفی، حمایت محیطی، فرصت‌های یادگیری متنوع، و فعالیت‌های هدفمند اجتماعی و اخلاقی شکوفا می‌شود. به عبارتی، استعدادها و توانایی‌ها قابل پرورش، تغییر و جهت‌دهی به سوی اهداف بلندمدت فردی و اجتماعی هستند.

دسترسی و رسیدگی اقتضایی در شناسایی و پرورش تیزهوشی

این پارادایم بر عدالت آموزشی، برابری فرصت‌ها، و شناسایی طیف گسترده‌تری از استعدادها تأکید دارد. در نتیجه، روش‌های متنوع و منعطف شناسایی (مبتنی بر معیارهای چندگانه، فرایندهای ارزیابی پویا، درگیر کردن معلمان، والدین و جوامع محلی) جایگزین ملاک‌های محدود و ایستا می‌شود.

جایگاه انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی در گستره رویکردها

انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی، رویکردی جامع، تحول‌گرا و فرهنگ‌محور است که با مدل‌های تعاملی، سیستم‌های پیچیده، هوش چندگانه و توسعه‌ای سازگار و با مدل‌های ایستا، شناختی صرف و فردگرایانه ناسازگار است. این رویکرد به‌دنبال ایجاد تعادلی میان توانایی‌های فردی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در تعریف و پرورش تیزهوشی است.

رویکردهای همسو با انگاره چندوجهی پویا

رویکرد سازه‌گرایانه (Constructivist Approach)

این رویکرد بر فرآیندهای یادگیری فردی و تعامل با محیط تأکید دارد که با مفهوم تیزهوشی به‌عنوان پدیده‌ای پویا و در حال رشد همخوانی دارد.

رویکرد سیستم‌های پیچیده (Complex Systems Theory)

تیزهوشی به‌عنوان نتیجه تعامل میان توانایی‌های فردی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی دیده می‌شود که با نگاه چندوجهی این انگاره مطابقت دارد.

رویکرد هوش چندگانه (Multiple Intelligences - Gardner):

این رویکرد، تیزهوشی را شامل انواع مختلف هوش (مانند زبانی، منطقی-ریاضی، بین‌فردی، درون‌فردی و معنوی) می‌داند که با ابعاد گوناگون تعریف‌شده در انگاره چندوجهی پویا همسو است.

رویکرد زمینه‌مندی (Contextual Approach)

این رویکرد که تیزهوشی را در بافت اجتماعی، فرهنگی و تاریخی بررسی می‌کند، مستقیماً با مفهوم زمینه‌مندی فرهنگی در انگاره چندوجهی پویا تطابق دارد.

رویکرد تحولی-توسعه‌ای (Developmental Approach)

این رویکرد، تیزهوشی را به‌عنوان یک فرآیند رشدی و پویا در طول زمان در نظر می‌گیرد که همراستا با انگاره تحولی و آینده‌نگر در تیزهوشی است.

رویکردهای ناهمسو با انگاره چندوجهی پویا

رویکرد توانایی شناختی سنتی (Traditional Cognitive Ability)

این رویکرد تیزهوشی را صرفاً به توانایی‌های شناختی مانند ضریب هوشی (IQ) محدود می‌کند که با دیدگاه چندوجهی و پویا مغایرت دارد.

رویکرد ایستا (Fixed Mindset)

هر رویکردی که تیزهوشی را یک ویژگی ثابت و تغییرناپذیر بداند، با انگاره پویا و تحولی این مدل ناسازگار است.

رویکرد نخبگان‌گرایی (Elitist Approach)

این رویکرد تیزهوشی را مختص گروهی خاص از جامعه و در قالب معیارهای محدود ارزیابی می‌کند که با مفهوم عدالت آموزشی و شناسایی گسترده و فراگیر در انگاره چندوجهی پویا متناقض است.

رویکرد فردگرایانه صرف (Individualistic Only)

این رویکرد که تیزهوشی را تنها بر مبنای عملکردهای فردی بررسی می‌کند، در تضاد با دیدگاه اجتماعی-عاطفی و بافت‌محور انگاره چندوجهی پویا است.

رویکرد ایستا و خطی در یادگیری (Static and Linear Learning)

هر رویکردی که یادگیری و رشد تیزهوشی را خطی، پیش‌بینی‌پذیر و بدون تعاملات پیچیده محیطی بداند، با این انگاره ناهمخوان است.

جایگاه انگاره در مبانی نظری و کاربردی قلمرو تیزهوشی

انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی با ارائه چارچوبی جامع و بین‌رشته‌ای، هم در مبانی نظری و هم در کاربردهای عملی، انقلابی در نحوه درک و توسعه استعدادها ایجاد کرده است. این انگاره با تأکید بر پویایی، تنوع، عدالت و شمول‌گرایی، می‌تواند به طراحی سیستم‌های آموزشی و برنامه‌های پرورشی مؤثر برای تمامی گروه‌های اجتماعی کمک کند.

انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی با نگرشی جامع و تحول‌گرا، در دو حوزه مبانی نظری و کاربردهای عملی جایگاهی کلیدی دارد که می‌توان به تفصیل زیر آن را بررسی کرد:

۱. جایگاه در مبانی نظری

گسترش تعریف تیزهوشی

این انگاره تعریف تیزهوشی را از چارچوب‌های سنتی محدود به توانایی‌های شناختی و نمرات IQ فراتر برده و به ابعاد اجتماعی، عاطفی، اخلاقی و فرهنگی گسترش می‌دهد. این تغییر مفهوم در ادبیات نظری، تیزهوشی را پدیده‌ای چندبعدی و درهم‌تنیده معرفی می‌کند.

پیوند با نظریه‌های روان‌شناختی

این انگاره با نظریه‌هایی مانند هوش چندگانه گاردنر، نظریه تحول شناختی پیاژه، و نظریه زیست‌بوم‌شناسی برونفن‌برنر هم‌راستا است. همه این نظریه‌ها به پیچیدگی تعاملات فردی و محیطی در رشد توانمندی‌ها اشاره دارند.

رویکرد سیستمی و تعاملی

در این چارچوب، تیزهوشی به‌عنوان نتیجه تعامل سیستم‌های مختلف مانند فرد، خانواده، مدرسه، فرهنگ و جامعه دیده می‌شود. این رویکرد مبتنی بر سیستم‌های پیچیده، چارچوبی تئوریک برای تحلیل چندلایه‌ای ارائه می‌دهد.

عدالت اجتماعی و آموزشی

این انگاره بر شمول‌گرایی و عدالت آموزشی در نظریه‌های تیزهوشی تأکید دارد و از نظریه‌های برابری فرصت‌ها و آموزش فراگیر حمایت می‌کند.

۲. جایگاه در کاربردهای عملی

شناسایی و سنجش تیزهوشی

این انگاره در طراحی ابزارهای سنجش تیزهوشی نقش مهمی ایفا می‌کند. به‌جای تکیه صرف بر آزمون‌های استاندارد IQ، از روش‌های چندگانه مانند ارزیابی عملکردهای خلاقانه، مهارت‌های اجتماعی، شایستگی‌های عاطفی و شواهد فرهنگی استفاده می‌شود.

برنامه‌های آموزشی و پرورشی

این دیدگاه در طراحی برنامه‌های آموزشی به توسعه چندجانبه فرد تأکید دارد. برنامه‌هایی مانند آموزش مبتنی بر پروژه، یادگیری تجربی، آموزش اخلاقی، و توسعه مهارت‌های نرم در راستای آن طراحی می‌شوند.

مشاوره و حمایت روانی-اجتماعی

از آنجایی که این انگاره رشد عاطفی و اجتماعی را جزئی از تیزهوشی می‌داند، برنامه‌های مشاوره‌ای و حمایت‌های روانی-اجتماعی بخش جدایی‌ناپذیر آموزش تیزهوشان محسوب می‌شوند.

سیاست‌گذاری‌های آموزشی

این انگاره می‌تواند چارچوبی برای طراحی سیاست‌های ملی آموزش و پرورش فراهم کند. سیاست‌های مبتنی بر عدالت آموزشی، کاهش تعصبات فرهنگی و طبقاتی، و گسترش دسترسی به فرصت‌های آموزشی از جمله نتایج عملی این انگاره هستند.

توسعه حرفه‌ای معلمان

آموزش معلمان برای شناخت ابعاد مختلف تیزهوشی و توانمندسازی آن‌ها در ارزیابی و پرورش استعدادهای گوناگون، بخشی ضروری از کاربردهای این انگاره است.

طرّاحی محیط‌های یادگیری

محیط‌های یادگیری تعاملی، خلاقانه و فرهنگی که در آن‌ها همکاری، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و مشارکت فعال مورد تشویق قرار گیرد، با این انگاره سازگار هستند.

ملاحظات سنجشی انگاره 

این ابزار ترکیبی با بهره‌گیری از روش‌های نوین ارزیابی، فناوری هوش مصنوعی و استانداردهای جهانی، می‌تواند معیارهای دقیق و چندوجهی برای سنجش تیزهوشی در ابعاد مختلف ارائه دهد و نیازهای انگاره چندوجهی پویا را به‌طور کامل پوشش دهد.

با پی ریزی یک «نظام سنجش چندوجهی تیزهوشی»[2] می توان به ارزشیابی انگاره مبادرت ورزید. این ابزار شامل پنج حوزه اصلی است که ابعاد خاص هریک را می توان سنجید. ابزار مناسب برای اقدامات سنجشی از ویژگیهایی برخوردار است:

گستره سنجش

شناختی و تحلیلی

حل مسأله، منطق، حافظه را می توان با آزمون‌های عملکردی استاندارد سنجید

خلاقیت و نوآوری

اندیشه خلّاق و ایده‌پردازی را می توان با تکالیف خلاقانه، تولید ایده بررسی کرد

اجتماعی و عاطفی

همدلی، کار تیمی را می توان با پرسش‌نامه‌های سنجش اجتماعی احراز نمود

اخلاقی و معنوی

ارزش‌ها و نگرش‌هارا می توان با مطالعات موردی و تصمیم‌گیری اخلاقی بررسی کرد

فرهنگی و زبانی

حساسیت فرهنگی و ارتباط را می توان با آزمون‌های تحلیل زبان و فرهنگ سنجید

مزایای نظام سنجش

این نظام سنجش چندین مزیت دارد:

جامعیّت

ارزیابی چندوجهی در تمامی ابعاد تیزهوشی.

دقّت و شفّافیّت

استفاده از سیستم‌های پیشرفته هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌ها.

قابلیّت تطبیق

امکان تطبیق ابزار با فرهنگ‌های مختلف.

انعطاف‌پذیری

قابلیت استفاده در محیط‌های آموزشی مختلف (آنلاین/حضوری).

پایش مستمرّ

امکان ارزیابی دوره‌ای و پایش رشد فرد در طول زمان.

[1] - The Dynamic Multidimensional Model of Giftedness

[2]- MGTAS - Multi-Dimensional Giftedness Talent Assessment System