پارادایم ظرفیت تجربی بر انسان‌شناسی شناختی نیز تأکید دارد: ظرفیت تجربی با دیدگاه‌های انسان‌شناسی شناختی گره خورده است. این پارادایم نشان می‌دهد که انسان به‌واسطه تعامل مستقیم با جهان، توانسته است سیستم‌های پیچیده‌ای از یادگیری، شناخت و سازگاری ایجاد کند. به‌عبارت‌دیگر، ظرفیت تجربی نه‌تنها در سطح فردی بلکه در سطح جمعی نیز شکل‌دهنده فرهنگ‌ها، ابزارها و روش‌های زندگی است.

اصول بنیادی پارادایم

ادغام حسّی-حرکتی (Sensory-Motor Integration): پایه و اساس ظرفیت تجربی بر هماهنگی سیستم‌های حسی و حرکتی استوار است. این هماهنگی به فرد اجازه می‌دهد تا به‌طور پویا با محیط تعامل کند، محرک‌ها را دریافت کرده و پاسخ‌های مناسب ارائه دهد.

فعال‌سازی شناختی تجربی (Cognitive-Experiential Activation): فرایند تجربه به‌طور مداوم ذهن را درگیر می‌کند تا اطلاعات حسی و حرکتی را تحلیل کرده و برای حل مسائل و تصمیم‌گیری استفاده کند.

تعامل پویا با محیط (Dynamic Environmental Interaction): این پارادایم تاکید می‌کند که ظرفیت تجربی نه در خلأ، بلکه در تعامل فعال با محیط پیرامون شکل می‌گیرد. محیط به‌عنوان منبع محرک‌ها و میدان آزمون و خطا عمل می‌کند.

توسعه و یادگیری (Development and Learning): ظرفیت تجربی از طریق یادگیری تجربی و مداوم تقویت می‌شود و امکان رشد و بهبود توانایی‌ها را فراهم می‌کند.

مؤلفه‌های هفت‌گانه در این پارادایم

تجسم (Visualization):

فرآیندی که به فرد امکان می‌دهد تا تصویرسازی ذهنی از مفاهیم، حرکت‌ها یا نتایج را برای برنامه‌ریزی و اقدام دقیق‌تر انجام دهد. تجسم، پایه‌ای برای خلق ایده‌های نوآورانه و شبیه‌سازی موقعیت‌ها است.

تیزبینی (Keen Perception):

توانایی دریافت و تحلیل دقیق محرک‌های محیطی که شامل تشخیص ظرایف بصری، شنیداری، یا سایر حواس است. این مؤلفه برای شناسایی فرصت‌ها یا خطرات محیطی اهمیت دارد.

هماهنگی حسّی-حرکتی (Sensory-Motor Coordination):

ایجاد تعادل و هماهنگی میان ورودی‌های حسی و خروجی‌های حرکتی، به‌گونه‌ای که فرد بتواند واکنش‌های بهینه و دقیق نشان دهد.

استنتاج تجربی (Experiential Inference):

توانایی استخراج نتایج و الگوها از تجربه‌های گذشته برای پیش‌بینی یا تفسیر موقعیت‌های جدید. این مؤلفه به فرد اجازه می‌دهد از تجربیات به‌عنوان مرجعی برای حل مسائل استفاده کند.

ترکیب‌دهی تجربی (Experiential Integration):

فرایند ادغام و سازمان‌دهی تجربیات متعدد برای ایجاد یک تصویر کلی و هماهنگ. این مؤلفه به ایجاد درک جامع و کلی از تجربیات کمک می‌کند.

ریشه‌یابی تجربی (Experiential Root-Causing):

بررسی علل و دلایل پدیده‌ها از طریق تجربه مستقیم. این مؤلفه به فرد امکان می‌دهد که عمق مسائل را درک کرده و راه‌حل‌های بنیادی ارائه دهد.

توالی‌یابی تجربی (Experiential Sequencing):

درک توالی زمانی و منطقی تجربیات، که به پیش‌بینی رویدادهای آینده و برنامه‌ریزی مؤثر کمک می‌کند.