«ظرفیت تجربی در شناخت» مبتنی بر هوش تجربی وآمادگیهای روانشناختی دیگر در مفهوم گسترده به سه جلوه اساسی آن یعنی: تجسّم، تیزبینی و هماهنگی اشاره دارد. در این فرایند شناختی همه ظرفیتهای روانی فرد در تعامل با محیط به کشف تجربی تحقّق می بخشد.

تجسّم 

هوش تجربی به معنای ظرفیّت یکپارچگی حسّی_ حرکتی برای شناخت و توانایی در تجربهٔ دانسته‌ها می تواند در قالب تجسم عینی نمودار شود؛ فردی که دائماً در حال فعالیت و پرکاری است و از هر فرصتی برای رقابت و پیشرفت استفاده می‌کند. او احساس می‌کند که باید کارهای بزرگی در زندگی‌اش انجام دهد و همیشه در حال تحرک و پیشرفت است. این فرد احساس آرامش روانی نمی‌کند مگر اینکه درگیر فعالیت و پرکاری باشد و همیشه در تعقیب رشد و پیشرفت است.

مثلاً فردی که هنگام یادگیری رانندگی، از طریق تجربه عملی پشت فرمان و هماهنگی بین دست، پا و چشم، مفهوم رانندگی را به طور کامل درک می‌کند. این فرد از طریق فعالیت و تمرین مداوم به مهارت می‌رسد و در هر فرصتی تمرین می‌کند.

تیزبینی 

هوش تجربی به معنای ظرفیّت یکپارچگی حسّی_ حرکتی برای شناخت و توانایی در تجربهٔ دانسته‌ها می تواند در قالب تیزحسی بینایی کنشی ظهور یابد؛ فردی که دائماً درگیر احساسات منفی مانند خستگی، دلشورگی، تنهایی و بی‌تابی است. با مواجهه با مسائل و مشکلات، اغلب به دلهره و تردید وا می‌دارد و احساس می‌کند که در زندگی و کارهایش به تدریج فرسوده می‌شود. این افراد ممکن است با احساسات دلگرمی و اطمینان از خود دور باشند و در تصمیم‌گیری‌ها و حل مسائل خود بیمناک و نگران باشند.

مثلاً فردی که هنگام مشاهده یک تیم در حال بازی فوتبال، با دقت به حرکات بازیکنان و استراتژی تیم توجه می‌کند و از جزئیات کوچک مانند تغییر سرعت یا تاکتیک‌های دفاعی به نتیجه‌گیری درباره عملکرد تیم می‌رسد.

هماهنگی

هوش تجربی به معنای ظرفیّت یکپارچگی حسّی_ حرکتی برای شناخت و توانایی در تجربهٔ دانسته‌ها می تواند در قالب هماهنگی شناختی کنشی بروز یابد؛ فردی که از انجام فعالیت‌های بدنی و ورزشی لذت می‌برد و به راحتی حرکات و تمرینات ورزشی را انجام می‌دهد. او از مهارت‌های بالایی در انجام فعالیت‌های حرکتی برخوردار است و این فعالیت‌ها را به دقت یاد می‌گیرد. اما در مواجهه با مسائل یا وضعیت‌هایی که استرس و فشار ایجاد می‌کنند، احتمالاً به شدت دچار لرزش بدن می‌شود.

مثلاً نوازنده‌ای که در حال اجرای یک قطعه موسیقی پیچیده است. او از طریق هماهنگی دقیق بین انگشتان دست، گوش، و ذهن خود قادر است قطعه را به درستی اجرا کند. با این حال، زمانی که تماشاگران شروع به تشویق یا ایجاد صداهای مزاحم می‌کنند، ممکن است تمرکزش را از دست بدهد و خطاهایی در اجرای خود بروز دهد.