«ظرفیّت انطباقی»[1] به مجموعه آمادگیهای روانی شامل هوش تحلیلی و هوش تجربی و غیر آن دو دلالت دارد که به شناخت مفاهیم و پدیدهها مبادرت می ورزد. در این ظرفیت هر دو هوش تحلیلی و تجربی در یک پیوستگی متقابل و تعامل بر درک و کشف مفاهیم و پدیده ها تمرکز می یابند.
الف. مؤلفههای تحلیلی-تجربی
این دسته از مؤلفه های «هوش انطباقی» (به معنای توانایی یکپارچهسازی فرآیندهای تحلیلی و تجربی برای شناخت) بر توالی یابی تجربی تمرکز دارد که خود مشتمل بر ریشه یابی تجربی، استنتاج تجربی است.
استنتاج تجربی
«استنتاج تجربی»[2] یکی از مؤلّفه های «هوش انطباقی» (به معنای توانایی یکپارچهسازی فرآیندهای تحلیلی و تجربی برای شناخت) است که بر پایه تجربه به بررسی نتایج و پیامدهای حاصل از یک پدیده یا مفهوم خاصّ می پردازد. به بیان دیگر، فرایند استنتاج در بوته آزمایش و تجربه جای می گیرد.
مثلاً کشاورزی که پس از کاشت دو نوع بذر مختلف در زمین خود، بر اساس نتایج حاصل از برداشت محصول، نتیجهگیری میکند که یکی از این بذرها برای خاک منطقه مناسبتر است.
ریشه یابی تجربی
«ریشه یابی تجربی»[3])یکی از مؤلّفه های «هوش انطباقی» (به معنای توانایی یکپارچهسازی فرآیندهای تحلیلی و تجربی برای شناخت) است که بر پایه تجربه به بررسی ریشه، علت، سرچشمه و خاستگاه یک مفهوم یا پدیده می پردازد.
مثلاً دانشآموزی که هنگام یادگیری یک مسئله ریاضی، سعی میکند بفهمد چرا یک فرمول خاص به نتیجه درست میرسد. او با بررسی گامبهگام مسئله به خاستگاه و منطق پشت فرمول پی میبرد.
توالی یابی تجربی
«توالی یابی تجربی»[4] دربرگیرنده دو مؤلفه «ریشه یابی تجربی» و «استنتاج تجربی» است. در این فرایند توالی یابی، افزون بر بررسی علیتی مفاهیم و پدیده های در قالب تجربه، به پیامدیابی و یا نتیجه گیری تجربی نیز توجه می شود.
مثلاً طبیبی که ابتدا با آزمایش و بررسی علت یک بیماری (ریشهیابی تجربی) و سپس ارزیابی اثربخشی درمانهای مختلف (استنتاج تجربی) به یک پروتکل درمانی جامع میرسد.
ب. مؤلفه ساختاری-مفهومی
«ترکیب دهی تجربی»[5] به جنبه ساختاری_ مفهومی «هوش انطباقی» (به معنای توانایی یکپارچهسازی فرآیندهای تحلیلی و تجربی برای شناخت) اشاره دارد که بر پایه تجربه به بررسی تلازمی و جایگاه یابی پدیده ها و مفاهیم متمرکز می شود.
در کاوش تجربی تلازمی بر شناخت پدیده ها و مفاهیم پیوسته و وابسته متقابل با پدیده و مفهوم مورد نظر تأکید می شود. و در بررسی تجربی جایگاه یابی، موقعیت یک مفهوم یا پدیده مورد نظر در گستره و قلمرو بزرگتر پرداخته می شود؛ گستره ای که شامل و دربرگیرنده همه مفاهیم و پدیده های مشترک با مفهوم و پدیده مورد نظر هستند.
مثلاً زیستشناسی که به ارتباط بین رشد گیاهان و میزان نور خورشید میپردازد و بررسی میکند که چگونه کاهش یا افزایش نور خورشید مستقیماً بر فتوسنتز تأثیر میگذارد.
و جامعهشناسی که موقعیت یک گروه اجتماعی خاص را در ساختار کلی جامعه بررسی میکند و نشان میدهد چگونه عوامل مختلف، مانند سطح تحصیلات یا درآمد، جایگاه این گروه را تعیین میکنند.
[1] Adaptive capacity
[2] - Experiential Inference
[3] Experiential Rooting
[4] - Experiential Sequencing
[5] - Experiential Synthesis
دیدگاه خود را بنویسید