رویکرد فیزیکالیسم اگرچه مبنایی قوی برای تحلیل‌های علمی فراهم می‌آورد، اما از منظر «ظرفیت انطباقی» و توانایی شناخت چندبعدی انسان، محدودیت‌هایی نیز دارد. ظرفیت انطباقی، به عنوان یک چارچوب شناختی چندبعدی، بر یکپارچه‌سازی تجربه‌های تحلیلی، تجربی و مفهومی تأکید دارد. محدودیت‌های فیزیکالیسم در عدم توانایی آن برای ادغام این ابعاد و تمرکز صرف بر تحلیل‌های فیزیکی نهفته است. این رویکرد نمی‌تواند به‌طور کامل به شناخت پدیده‌های پیچیده انسانی، که شامل ابعاد ذهنی، اجتماعی و فرهنگی هستند، دست یابد. بنابراین، برای غلبه بر این محدودیت‌ها، نیاز به چارچوب‌هایی فراتر از فیزیکالیسم، که تجربه و تحلیل چندجانبه را در بر می‌گیرند، ضروری است.(فودور، 1974؛ جکسون، 1982؛ کیم، 1992؛ ناجل، 1974؛ پاتنام، 1967)

ظرفیت انطباقی محدودیت‌های مهمی را برای فیزیکالیسم آشکار می‌کند. درحالی‌که فیزیکالیسم تلاش می‌کند فرآیندهای ذهنی را به واکنش‌های فیزیکی مغز تقلیل دهد، ظرفیت انطباقی بر پیچیدگی و پویایی ذهن انسان تأکید می‌کند که نیازمند توضیحی جامع‌تر و فراتر از اصول فیزیکی است. این مسئله نشان می‌دهد که ممکن است برای درک کامل ذهن، به رویکردهایی ترکیبی و چندوجهی نیاز باشد.

این محدودیت‌ها را می‌توان با توجه به مؤلفه‌های تحلیلی-تجربی و ساختاری-مفهومی ظرفیت انطباقی بررسی کرد.

عدم توانایی در توضیح کامل تجربه زیسته

ظرفیت انطباقی تأکید می‌کند که تصمیم‌گیری و یادگیری از تعامل مستقیم با محیط نشأت می‌گیرند. این ویژگی:

تجربه زیسته را به‌عنوان عنصری غیرقابل کاهش به فرمول‌های فیزیکی برجسته می‌کند.

نشان می‌دهد که فیزیکالیسم ممکن است نتواند کیفیت ذهنی و شخصی تجربه (Qualia) را به‌طور کامل توضیح دهد، زیرا این پدیده‌ها بیشتر از مجموعه‌ای از داده‌های فیزیکی هستند.

کاستی در درک انعطاف‌پذیری شناختی

ظرفیت انطباقی بر توانایی ذهن برای جابه‌جایی سریع بین تفکر تحلیلی و تجربی تأکید دارد. این انعطاف‌پذیری:

با دیدگاه فیزیکالیسم که فرآیندهای ذهنی را صرفاً به عملکردهای مکانیکی و از پیش‌تعریف‌شده‌ی مغز تقلیل می‌دهد، در تضاد است.

به نظر می‌رسد که برای توضیح این انعطاف‌پذیری، نیاز به مفاهیم غیرفیزیکی یا مدل‌های پیچیده‌تر باشد.

محدودیت در توضیح ترکیب تحلیلی و تجربی

ظرفیت انطباقی بر ادغام دو نوع دانش تأکید دارد:

دانش تحلیلی که بر پایه داده‌ها و منطق است.

دانش تجربی که از تعامل مستقیم با محیط به‌دست می‌آید. فیزیکالیسم ممکن است در توضیح چگونگی یکپارچگی این دو نوع دانش و خلق پاسخ‌های منسجم، با چالش مواجه شود، زیرا این فرآیندها به‌نظر فراتر از عملکردهای فیزیکی ساده هستند.

چالش در تبیین تصمیم‌گیری خلاقانه

یکی از ویژگی‌های کلیدی ظرفیت انطباقی، توانایی تولید راه‌حل‌های خلاقانه از طریق ترکیب دانش تحلیلی و تجربی است:

این فرآیند مستلزم چیزی فراتر از مکانیزم‌های علّی و فیزیکی است، زیرا خلاقیت اغلب شامل شهود، الهام، و حتی عواطف می‌شود.

فیزیکالیسم، که بر اساس اصول مکانیکی و تکرارپذیر استوار است، ممکن است قادر به توضیح کامل این جنبه‌های غیرخطی تصمیم‌گیری خلاقانه نباشد.

محدودیت در توضیح هم‌زمانی تحلیل و تجربه

ظرفیت انطباقی تأکید دارد که ذهن می‌تواند به‌طور هم‌زمان:

داده‌ها را تحلیل کند.

از تجربیات گذشته درس بگیرد.

و پاسخ‌های عملی تولید کند. این فرآیند پویا و چندلایه، با دیدگاه فیزیکالیستی که ذهن را به مجموعه‌ای از واکنش‌های ترتیبی و خطی تقلیل می‌دهد، به سختی قابل تطبیق است.

چالش در درک معانی ذهنی و ارزش‌ها

ظرفیت انطباقی، از طریق یادگیری تجربی و تحلیل، به ذهن امکان می‌دهد تا ارزش‌ها و معانی ذهنی تولید کند. این معانی:

اغلب به جنبه‌هایی از تجربه انسانی مرتبط‌اند که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً به فرآیندهای فیزیکی تقلیل داد.

پرسشی اساسی در مورد اینکه آیا فیزیکالیسم می‌تواند منبع چنین معانی ذهنی و ارزشی را توضیح دهد، مطرح می‌کند.

محدودیت در استنتاج تجربی

استنتاج تجربی بر اساس تجربیات گذشته، پیامدها و نتایج پدیده‌ها را تحلیل می‌کند. از منظر ظرفیت انطباقی، فیزیکالیسم ممکن است در استنتاج پیامدهای غیرمادی و ذهنی، مانند احساسات، ارزش‌ها یا ادراکات درونی، ناکارآمد باشد؛ زیرا چنین پدیده‌هایی فراتر از روابط علّی و قوانین فیزیکی قابل درک هستند:

احساس شادی یا معنا در زندگی را نمی‌توان صرفاً با توصیف‌های فیزیکی یا شیمیایی از مغز توضیح داد، چرا که این پدیده‌ها در بستر تجربه انسانی شکل می‌گیرند و به مؤلفه‌های فرهنگی، اجتماعی و ذهنی وابسته‌اند.

محدودیت در ریشه‌یابی تجربی

ریشه‌یابی تجربی در ظرفیت انطباقی تلاش می‌کند تا به علت‌ها و سرچشمه‌های پدیده‌ها پی ببرد. در حالی که فیزیکالیسم علت‌ها را به قوانین فیزیکی تقلیل می‌دهد، ممکن است در توضیح سرچشمه‌های غیرمادی، مانند آگاهی، خلاقیت یا اخلاقیات، با محدودیت مواجه شود:

ریشه آگاهی را نمی‌توان به طور کامل در فعل و انفعالات فیزیکی مغز یافت، زیرا آگاهی فراتر از ترکیب مواد فیزیکی است و جنبه‌های ذهنی و تجربی خاصی را شامل می‌شود.

محدودیت در توالی‌یابی تجربی

توالی‌یابی تجربی شامل ترکیب ریشه‌یابی و استنتاج تجربی برای درک روابط علی و پیامدی بین پدیده‌هاست. فیزیکالیسم ممکن است در توالی‌یابی پدیده‌هایی که هم علل فیزیکی و هم غیرمادی دارند، دچار ضعف شود:

پدیده‌های روان‌تنی (مانند تأثیر استرس بر بیماری‌های جسمی) که هم عوامل ذهنی و هم فیزیکی در آن‌ها نقش دارند، در چارچوب صرفاً فیزیکی قابل توالی‌یابی کامل نیستند.

محدودیت در ترکیب‌دهی تجربی

ترکیب‌دهی تجربی در مؤلفه‌های ساختاری-مفهومی، به بررسی روابط تلازمی و جایگاه‌یابی پدیده‌ها می‌پردازد. فیزیکالیسم در توضیح روابط چندلایه بین پدیده‌های ذهنی و فیزیکی، به‌ویژه در زمینه‌های اخلاقی، هنری یا معنوی، با چالش مواجه می‌شود:

روابط بین تجربه‌های معنوی یک فرد و رفتار اجتماعی او را نمی‌توان به سادگی به فرایندهای فیزیکی تقلیل داد، زیرا این روابط شامل ابعاد پیچیده روانی و فرهنگی هستند.

محدودیت در شناخت مفاهیم کلی

از منظر ظرفیت انطباقی، شناخت پدیده‌ها نه تنها به تحلیل‌های فیزیکی، بلکه به درک چندلایه و بین‌رشته‌ای آن‌ها نیاز دارد. فیزیکالیسم، با تمرکز صرف بر اصول فیزیکی، ممکن است در ادغام جنبه‌های مختلف یک پدیده و ارائه تصویری جامع از آن ناتوان باشد:

هنر به عنوان یک پدیده انسانی شامل عناصر فیزیکی (مانند رنگ و صدا) و غیرمادی (مانند احساس و معنا) است که توضیح آن‌ها صرفاً با رویکرد فیزیکالیسم کافی نیست.