«یادگیری تکوینی» [1]به فرآیندی اشاره دارد که طی آن فرد بدون قصد و نیت قبلی و بدون آگاهی از فرآیند یادگیری، دانش یا مهارتی را کسب می‌کند. این نوع یادگیری اغلب در موقعیت‌های طبیعی یا اجتماعی رخ می‌دهد و از تعاملات روزمره با محیط و افراد ناشی می‌شود. 

فیزیکالیسم،در تبیین یادگیری تکوینی با محدودیت‌های مهمی روبرو است. این محدودیت‌ها شامل موارد زیر می‌شوند:

پیچیدگی تعاملات اجتماعی و محیطی

یادگیری تکوینی اغلب از تعاملات پیچیده اجتماعی و محیطی ناشی می‌شود. این تعاملات شامل تجربیات غیرقابل پیش‌بینی و چندلایه‌ای هستند که به‌سختی می‌توان آن‌ها را به مکانیزم‌های صرفاً فیزیکی تقلیل داد.

ابعاد ذهنی و معنایی:

فیزیکالیسم تمایل دارد پدیده‌ها را به فرآیندهای فیزیکی (مانند فعالیت‌های مغزی) محدود کند. اما یادگیری تکوینی اغلب با تجربیات ذهنی، ادراکات فردی، و معناهایی که فرد از محیط استخراج می‌کند، مرتبط است که ممکن است فراتر از تبیین فیزیکی باشند.

تأثیر ناخودآگاه و زمینه فرهنگی:

یادگیری تکوینی به‌شدت تحت تأثیر زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است که شامل نمادها، ارزش‌ها و هنجارهای غیرمادی هستند. فیزیکالیسم در تبیین چنین مفاهیمی که بیشتر در حوزه علوم انسانی و اجتماعی قرار می‌گیرند، ناتوان است.

نقش احساسات و آگاهی:

احساسات و آگاهی نقش مهمی در جهت‌دهی به یادگیری تکوینی ایفا می‌کنند. این پدیده‌ها به‌طور کامل به ساختارهای فیزیکی مغز تقلیل‌پذیر نیستند و نیازمند تبیین‌هایی هستند که از چارچوب فیزیکالیستی فراتر بروند.

عدم توجه به پویایی سیستم‌های پیچیده:

فیزیکالیسم اغلب به‌دنبال مدل‌سازی خطی یا تقلیل‌گراست، درحالی‌که یادگیری تکوینی یک فرآیند پویا و غیرخطی است که از تعاملات متغیرها در یک سیستم پیچیده نشأت می‌گیرد.

[1] - Incidental Learning