پویایی تجربه انسانی و مفاهیم مربوط به آن، به‌ویژه در بستر زیست معنوی، موضوعی است که از دیرباز در فلسفه، روانشناسی و دین‌شناسی مورد توجه قرار گرفته است. "زیست معنوی" به طور خاص به تجربه‌های انسان در سطح عمیق‌تری از زندگی اشاره دارد که در آن فرد به جست‌وجوی معنا، هدف، و ارتباط با خود، دیگران و جهان برمی‌آید. در این رویکرد، انسان نه تنها موجودی زیستی بلکه موجودی معنوی نیز در نظر گرفته می‌شود که در پی یافتن و تجربه کردن حقیقت و ارزش‌های زندگی است.

زیست معنوی، پویایی تجربه انسانی است که در آن فرد در جست‌وجوی معنا، هدف، و ارتباط عمیق با خود، دیگران و جهان می‌باشد. این تجربه می‌تواند در قالب‌های مختلف دینی، فلسفی، روان‌شناختی و اجتماعی تجربه شود و به فرد کمک کند تا از زندگی سطحی و روزمره فراتر رفته و به عمق وجود خود دست یابد. زیست معنوی نه‌تنها بر اساس درک فردی از جهان شکل می‌گیرد، بلکه در تعامل با جامعه و طبیعت نیز نمود می‌یابد و به انسان‌ها کمک می‌کند تا در جست‌وجوی حقیقت و تکامل معنوی خود، زندگی‌ای غنی‌تر و معنادارتر داشته باشند. انسان‌ها در مسیر زیست معنوی خود ممکن است با چالش‌ها و بحران‌های وجودی روبه‌رو شوند، اما در نهایت این جست‌وجو می‌تواند به غنی‌ترین و اصیل‌ترین تجارب انسانی منجرّ شود.

پویایی تجربه انسانی به‌طور کلی به مجموعه تغییرات، تحوّل‌ها و دگرگونی‌هایی اطلاق می‌شود که انسان در طول زندگی خود از سر می‌گذراند. این پویایی می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد، از جمله جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی. در این میان، زیست معنوی به‌ویژه از آن جهت اهمیت دارد که به لایه‌های عمیق‌تر انسانیت، یعنی ارتباط فرد با حقیقت، هدف، معنا، و ارزش‌های اساسی زندگی اشاره دارد.(بابر، 1958؛ فرانکل، 2006؛ هان، 1999؛ هایدگر، 1927؛ جیمز، 1902؛ کابات زین، 1990؛ مازلو، 1968؛ راجرز، 1961؛ سارتر، 1943؛ ویلبر، 2000 الف و ب)