در سیر کلی مادّی‌نگری به مقوله‌ شناخت، این دیدگاه با چالش‌های متعدّدی روبرو بوده، که برخی از آن‌ها ریشه در تاریخ دارند و برخی دیگر در دوران کنونی مطرح شده‌اند یا چشم‌انداز آینده را تحت تأثیر قرار خواهند داد. این چالش‌ها را می‌توان در سه دسته‌ اصلی بررسی کرد: چالش‌های تاریخی، معاصر و آینده‌نگرانه.

مادّی‌نگری در طول تاریخ، با چالش‌های ورامادّی و اعتقادی دست‌وپنجه نرم کرده و در دوران معاصر با مسائلی نظیر آگاهی، محدودیت‌های علمی و اخلاق هوش مصنوعی مواجه است. در آینده نیز این دیدگاه باید پاسخگوی سوالات فلسفی، علمی و اجتماعی پیچیده‌تری باشد. با این حال، مادّی‌نگری همچنان به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین و مؤثرترین رویکردهای علمی، نقش مهمی در پیشبرد فهم ما از شناخت ایفا خواهد کرد، هرچند که برای تکامل خود نیازمند پذیرش و تلفیق رویکردهای جدید خواهد بود.

1. چالش‌های تاریخی مادّی‌نگری

الف. مخالفت با ورامادّی و دوگانه‌نگری

یکی از اوّلین چالش‌های مادّی‌نگری، تقابل با دیدگاه‌های ورامادّی و دوگانه‌نگری بود. فیلسوفانی مانند افلاطون و بعدها دکارت معتقد بودند که ذهن و ماده دو جوهر مستقل هستند و شناخت نمی‌تواند صرفاً بر اساس ماده تبیین شود.

این اختلاف دیدگاه منجر به ایجاد شکاف عمیق میان فلسفه‌های مادّی‌نگرانه و ایده‌آلیستی شد.

ب. محدودیت ابزارها و داده‌ها

در گذشته، مادّی‌نگری به دلیل محدودیت‌های فناوری و ابزارهای علمی قادر به ارائه‌ی شواهد تجربی قوی نبود. به همین دلیل، این رویکرد تا قرن‌های اخیر نتوانست جایگاه خود را در علوم شناختی و عصبی تثبیت کند.

ج. تأثیرات اعتقادی

مادّی‌نگری به‌ویژه در قرن 19، با عقاید سیاسی مانند مارکسیسم گره خورد. این ارتباط گاه باعث می‌شد که رویکرد علمی مادّی‌نگری تحت تأثیر گرایش‌های سیاسی و اجتماعی قرار گیرد.

2. چالش‌های معاصر مادّی‌نگری

الف. مسأله‌ آگاهی

یکی از مهم‌ترین چالش‌های مادّی‌نگری در دوران معاصر، توضیح آگاهی و تجربه‌های ذهنی است. فیلسوفانی مانند دیوید چالمرز و توماس ناجل استدلال کرده‌اند که آگاهی پدیده‌ای فراتر از تعاملات مادّی است و مادّی‌نگری قادر به ارائه‌ تبیین جامع برای آن نیست.

ب. محدودیت‌های علوم شناختی

با وجود پیشرفت‌های عظیم در علوم عصبی و شناختی، هنوز درک کاملی از نحوه‌ پردازش اطلاعات در مغز، خلق آگاهی و تصمیم‌گیری وجود ندارد.

مادّی‌نگری برای توضیح پیچیدگی‌های شناخت انسانی همچنان نیازمند ابزارها و مدل‌های پیشرفته‌تری است.

ج. چالش‌های اخلاقی و اجتماعی

ظهور هوش مصنوعی و فناوری‌هایی مانند رابط‌های مغز و ماشین  سوالات اخلاقی جدی درباره‌ ماهیّت آگاهی، حقوق سیستم‌های هوش مصنوعی و تعامل انسان و ماشین ایجاد کرده است.

د. نقدهای فرهنگی و اجتماعی

برخی فیلسوفان و نظریه‌پردازان فرهنگی، مانند موریس مرلوپونتی، معتقدند که مادّی‌نگری از ابعاد اجتماعی، فرهنگی و زیباشناسانه‌ی شناخت غافل است و نمی‌تواند تجربه‌های انسانی را به‌طور کامل توضیح دهد.

3. چالش‌های آینده مادّی‌نگری

الف. تکمیل مسأله‌ آگاهی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی مادّی‌نگری در آینده، یافتن پاسخی برای مسأله‌ آگاهی است. اگرچه پیشرفت‌های علمی ممکن است درک ما را از فعالیت‌های مغزی گسترش دهند، اما این سؤال همچنان باقی است که آیا آگاهی صرفاً محصول مادّه است یا ابعاد فرامادی نیز دارد.

ب. ظهور پسا-مادّی‌نگری

برخی دانشمندان و فیلسوفان، مانند روپرت شلدریک، معتقدند که آینده‌ علم ممکن است فراتر از مادّی‌نگری حرکت کند و رویکردهای جدیدی مانند پسا-مادّی‌گرایی را شامل شود، که ابعاد ذهنی و نیرومندانه شناخت را نیز در نظر می‌گیرد.

ج. ادغام با فناوری‌های نوین

پیشرفتهای فناوری‌هایی مانند شبیه‌سازی مغز، آگاهی مصنوعی و واقعیت مجازی، چالش‌های جدیدی برای مادّی‌نگری ایجاد خواهد کرد. به‌ویژه این که این فناوری‌ها ممکن است مرز میان شناخت انسانی و مصنوعی را محو کنند.

د. چالش‌های اخلاقی هوش مصنوعی

با پیشرفت سامانه های هوش مصنوعی آگاه، سؤالاتی مطرح می‌شود: آیا این سامانه‌ها باید حقوق انسانی داشته باشند؟ چگونه می‌توان تعامل آن‌ها با جامعه را مدیریت کرد؟ و آیا این آگاهی مصنوعی می‌تواند نشانگر محدودیت‌های مادّی‌نگری باشد؟

ه. پیچیدگی‌های میان‌رشته‌ای 

مادی‌نگری در آینده باید با علوم اجتماعی، فرهنگی و زیستی ادغام شود تا بتواند مدل‌های جامع‌تری از شناخت ارائه دهد. این ادغام ممکن است تناقض‌ها یا محدودیت‌های جدیدی برای این رویکرد ایجاد کند.