در روانشناسی تعاملی، یک انگاره ویژه بهمنزله چارچوب نظری منسجم، قابلارائه است که مؤلفههای کلیدی آن در پیوندی تنگاتنگ، تصویری یکپارچه از انسان، هستی، شناخت، ارزش و مسؤولیت ترسیم میکنند. حقیقت، برآمده از وحدت انسان، هستی، شناخت، سرشت پاک و ارزشهاست؛ و انسان، با مسؤولیتپذیری دگرگونگر، راه را برای تحقق این حقیقت هموار میسازد.
مفهوم تجربه معنوی به حالتی از آگاهی یا ادراک اشاره دارد که در آن فرد احساس ارتباط عمیق با چیزی بزرگتر از خود دارد. این تجربه معمولاً با معنای عمیق، آگاهی فراتر از خود، یا احساس وحدت و همبستگی با جهان یا نیروهای معنوی در ارتباط است. تجربه معنوی بهطور عمده از دیدگاههای فلسفی، روانشناختی و دینی مورد بررسی قرار میگیرد و میتواند در قالبهای مختلفی مانند تجارب مذهبی، عرفانی، یا تجارب روزمرهای که به فرد احساس معنا و هدف میدهند، بروز پیدا کند.
انگاره یکپارچگی تعاملی وجود به ماهیت تعاملی بزرگترین پدیده های معرفت شناختی اشاره دارد: هستی، شناخت، انسان، نظام ارزشی و پاکسرشتی .
بر پایهٔ ملاحظات روانشناختی تعاملی در پیشینهٔ درازمدّت تجربی بالینی و یک جستار پژوهشی و تحقیقاتی دستاوردهای قابل توجّهی حاصل شد که از حیث محتوای تلاشهای رواندرمانی از غنای شایسته ای بهره مند است.بروندادهای قابل ملاحظه به مؤلفه های بنیادین انگارهٔ تعادل روان اشاره می ورزد که مجموعاً در سه گستره جای می گیرند:الف) تعادل، ب) پایایی روانی، ج) درست زیستی در این یادداشت کوتاه به اجمال گستره های مزبور توصیف می شوند.
در این مقاله به اجمال مفاهیم بنیادین رواندرمانی تعاملی ارائه می شود: بیتابی روانی، برتابش، چشم انداز درمانی،تعادل روانی، رضایت از زندگی، انتظارات، نیازهای بنیادین، برخی الگوهای مهم درمانی و بویژه مولفه بزرگ معنویت با تأکید بر بهزیستی معنوی مورد بحث مختصر قرار می گیرند.
شاکله انتظار ارزشی-عاطفی است و از پایه های زیستی، شناختی، کلامی و اجتماعی نشأت می گیرد.