این مقاله به بررسی رابطه میان خلّاقیّت و استعداد پرداخته و تأثیرات این دو عامل بر فرآیند یادگیری را تحلیل میکند. به ویژه، نظریههای مختلف دربارهٔ پیوند بین هوش، تیزهوشی و خلاقیت مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین به دستهبندی تحقیقات انجام شده در این زمینه و تفاوتهای معنادار میان نوجوانان تیزهوش و خلّاقیت آنها پرداخته میشود. در نهایت، مقاله نتیجهگیریهایی دربارهٔ اهمیت توجه به هر دو عامل در فرآیندهای آموزشی و تربیتی ارائه میدهد.
هوش به منزله ظرفیت شناخت و یا توانایی یادگیری یک از اصیلترین مفاهیم ناب روانشناختی است که نباید با سبک یادگیری و یا استعداد آمیخته و خلط شود.هوش تحلیلی، هوش تجربی و هوش تحصیلی، سه نوع بزرگ و مهم ظرفیتهای یادگیری وراثتی و سرشتی را تشکیل می دهند
در این مقاله ، نقش تحوّل، بر بازخورد تیزهوش ، مورد بررسی قرار می گیرد. تحوّل ، در جنبه های شناختی ، اخلّاقی و عاطفی بازخورد تیزهوش ، تأثیر می گذارد.
نگرش خانوادگی اشاره به موضعگیریهای فرد در گستره خانواده دارد. این نگرش در افراد تیزهوش از خصایصی برخوردار است.
موضع نظارت در قلمرو تیزهوشی در پهنه بازخوردهای نظارت جای می گیرد. به طور کلی دو نوع موضع نظارت وجود دارد: درونی و برونی.
«بازخورد تحصیلی» شامل کلّیه دیدگاههای مربوط به علم ، مطالعه ، یادگیری ، آموزش ، ویژگیهای معلّم ، امکانات و وسایل آموزشی و .... می گردد.
« خودباوری » نوعی ارزشیابی کلّی است که دربارۀ شخصیّت فرد ایجاد شده است و درواقع از ارزشیابیهای واقعی و عینی ناشی می شود که تمایل داریم تا دربارۀ صفات رفتاری خویش به وجود آوریم. بنابراین ، « خودباوری » می تواند مثبت یا منفی باشد.
این مقاله ، نتایج پژوهش « ویژگیهای شخصیّتی دانش آموزان تیزهوش مراکز آموزشی استعدادهای درخشان و دبیرستانهای خاصّ شهر تهران» که به وسیلۀ محمّد امین جلیلوند و تحت نظارت آقای دکتر جواد اژه ای ، انجام یافته است را از لحاظ تفاوتهای جنسی مورد بررسی و بحث قرار می دهد.
هوش ، توانايي شناخت است كه بر اساس عوامل ارثي ، متاثر از پديده هاي محيطي است. تيزهوشان شش در هزار و نوابغ يك در ده هزار افراد جامعه را تشكيل مي دهند. زودرسي تواناييهاي شناختي و مشكلات جدي در سازگاري محيطي از مختصات نوابغ است. تيزهوشي به عنوان يك شخصيّت وحدت يافته قلمروهاي انگيزشي، گرايشي، شناختي، نگرشي، شخصيّتي رفتاري و جسماني را در بر مي گيرد. شناخت، پيشرفت علمي، سرگرمي اختصاصي، قوام فردي، تعاون ،كمال، نظم و امنيت ، عمده ترين نيازهاي تيزهوش به شمار مي آيند. تيزهوش از مشكلات انگيزشي و هيجاني خاصّي رنج مي برد كه گاهي ممكن است موجب اقدام به خودكشي شود.