{{item.title}} {{item.subtitle}}
{{item.total|number}} تومان
حذف
سبد خرید شما خالی است.

معنویت

انگاره تجربه و پویایی زیست انسانی: همگرایی معنویت، زیست‌شناسی و شناخت در فرآیند تحول فردی و اجتماعی

/post-526

این مقاله در ترکیب مفاهیم «تجربه معنوی»، «تجربه زیستی»، «پویایی زیست انسانی»، «هوش تجربی» و «پدیدارشناسی» فراهم شده است.تجربه انسانی در سه بعد کلیدی معنا، زیست‌شناسی و شناخت جریان دارد و همواره در یک فرایند پویا و تحول‌یابنده قرار دارد. این سه بعد، از طریق تجربه معنوی، تجربه زیستی و هوش تجربی، به هم متصل شده و چارچوبی جامع برای درک تعاملات انسان با خود، محیط و حقیقت فراتر از او فراهم می‌کنند.


تجربه معنوی

/post-493

مفهوم تجربه معنوی به حالتی از آگاهی یا ادراک اشاره دارد که در آن فرد احساس ارتباط عمیق با چیزی بزرگ‌تر از خود دارد. این تجربه معمولاً با معنای عمیق، آگاهی فراتر از خود، یا احساس وحدت و همبستگی با جهان یا نیروهای معنوی در ارتباط است. تجربه معنوی به‌طور عمده از دیدگاه‌های فلسفی، روان‌شناختی و دینی مورد بررسی قرار می‌گیرد و می‌تواند در قالب‌های مختلفی مانند تجارب مذهبی، عرفانی، یا تجارب روزمره‌ای که به فرد احساس معنا و هدف می‌دهند، بروز پیدا کند.


جایگاه «هستی تکاملی: تعامل پویای معنوی» در مبانی فلسفی

/post-478

پارادایم «هستی تکاملی: تعامل پویای معنوی» در لایه‌های بنیادی فلسفه شامل هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناختی و ارزش‌شناختی—ریشه و جایگاه ویژه‌ای دارد. این رویکرد با چند سنت فلسفی در تعامل است:


تصور و مفهوم

/post-368

تصور پایه شکل گیری مفهوم است و آن مستلزم معنابخشی به تصور است. به طور کلی سه دامنه معنایی برای مفهوم پردازی وجود دارد: شناختی، عاطفی و ارزشی.



خردورزی معنوی: ساختار انگاره تعادل روان

/post-319

بر پایهٔ ملاحظات روانشناختی تعاملی در پیشینهٔ درازمدّت تجربی بالینی و یک جستار پژوهشی و تحقیقاتی دستاوردهای قابل توجّهی حاصل شد که از حیث محتوای تلاشهای رواندرمانی از غنای شایسته ای بهره مند است.بروندادهای قابل ملاحظه به مؤلفه های بنیادین انگارهٔ تعادل روان اشاره می ورزد که مجموعاً در سه گستره جای می گیرند:الف) تعادل، ب) پایایی روانی، ج) درست زیستی در این یادداشت کوتاه به اجمال گستره های مزبور توصیف می شوند.


درآمدی بر رواندرمانی تعاملی

/post-190

در این مقاله به اجمال مفاهیم بنیادین رواندرمانی تعاملی ارائه می شود: بیتابی روانی، برتابش، چشم انداز درمانی،تعادل روانی، رضایت از زندگی، انتظارات، نیازهای بنیادین، برخی الگوهای مهم درمانی و بویژه مولفه بزرگ معنویت با تأکید بر بهزیستی معنوی مورد بحث مختصر قرار می گیرند.


پاکزیستی و افقهای نو در معنایابی

/post-188

مفهوم «پاکزیستی»[1] مبتنی بر«پاکی سرشت» است و آن بدین معناست که همه چیز با پاکی آغاز می شود؛ سرشت انسانی نیز ذاتاً پاک و نیک است؛ مگر آن که خلافش احراز شود که غالباً مبتنی بر تأثّر محیطی است. در واقع ناپاکی طیّ دوران زندگی رخ می دهد. هدف درمان نیز بازگشت به پاکی سرشت و تحقّق پاکزیستی روانی است.


انگارهٔ تعادل روان

/post-123

بسط نظری و پژوهشی «هیجان اندیشه» در گستره سلامت روان منجر به پی ریزی «انگاره تعادل روان» شده است.این انگاره در تعامل نظریه هیجان اندیشه با «نظریه تعاملی انتظار» و «ماهیّت تعاملی شخصیت» حاصل گردید. بررسی پژوهشی در نمونه ای مرکّب از هزار و چهارصد مرد و زن هجده تا چهل و چهار ساله حاکی از آن بود که «تعادل روان» برایند تعاملی دو نظریه و ماهیّت تعاملی شخصیت است.این انگاره به سه قلمرو گسترده شامل هشت مؤلّفه و مجموعاً بیست عامل اشاره دارد:


انگاره تعادل روان

/post-63

بسط نظری و پژوهشی «هیجان اندیشه» در گستره سلامت روان منجر به پی ریزی «انگاره تعادل روان» شده است. انگاره تعادل روان در تعامل نظریه هیجان اندیشه با «نظریه تعاملی انتظار» و «ماهیّت تعاملی شخصیت» با بررسی پژوهشی در نمونه ای مرکّب از 1400 مرد و زن 18 تا 44 ساله حاصل گردید. این انگاره  مرکب از سه قلمرو گسترده «خشنودی روانی»، «پایداری» و «دادپویی» شامل هشت مؤلّفه و مجموعاً بیست عامل است. استنباط می شود که دسته بندی سلامت و بیماری می تواند بر پایه قلمروهای مزبور تعریف گردد.