«نظريهٔ هيجان انديشه» به مثابه یک نظریهٔ عمومی در روانشناسی با تأکید بر یکپارچگی تعاملی دامنه های عاطفی، شناختی و رفتاری نظام روان، دیدگاهی نو در تبیین پدیده های روانشناختی فراهم آورده است. خلّاقیّت، تصمیمگیری، حلّ مسأله و نارساییهای عاطفی_شناختی بزرگترین زمینه های کاربرد این نظریه به شمار می آیند. «یکپارچگی تار و پود اندیشه و احساس» زمینه را برای بروز در ظرف «هیجان» مهیّا می سازد. پویایی و بیتابی دو گستره بزرگ هیجان اندیشه را تشکیل می دهند و در مجموع چهار مؤلّفه «سرسختی شناختی»، «جنب و جوش هیجانی»، «بیتابی روانی» و «نیروی روانی» گستره هیجان اندیشه را پی می ریزند. سهم این مؤلفه ها در تکوین تعاملی نظام روان به تفاوتهاي فردي (مانند هوش، سنّ، جنسيّت، عوامل فرهنگي) بستگی دارد.
رواندرمانی تعاملی در الگوی ارجمندی مرکب از چهار مؤلفه است: درست زیستی، وجاهت، بالندگی و خودکامیابی. در این گزارش پژوهشی از نوع ارزشیابی برنامه درمانی، کاربرد الگوی مزبور در کاهش گرایش به مواد زیانبار ارایه می شود.
از هيجان تعاريف متنوّعی شده است؛ امّا در يك جمع بندی كلّی، می توان اين تعريف را ارايه داد: «هر حالت روانشناختی مبتنی بر جنبه عاطفی توأم با تغييرات درونی است كه به بازگشت مجدّد تعادل ميان ارگانيسم و محيطش ياری می دهد.
نخبگی فرهنگی اصطلاح بسیار تازهای در تاریخ مطالعات نظری قلمداد میگردد. برای نخستین بار در تاریخ مطالعات و ادبیّات تحقیق، در این مقاله، مبانی نظری و تشخیصی نخبگی فرهنگی به مثابهٔ یک حیطهٔ بسیار مهمّ از انواع نخبگیهای بشری مورد شرح و تفصیل واقع می گردد.