این مقاله به بررسی رابطه میان خلّاقیّت و استعداد پرداخته و تأثیرات این دو عامل بر فرآیند یادگیری را تحلیل میکند. به ویژه، نظریههای مختلف دربارهٔ پیوند بین هوش، تیزهوشی و خلاقیت مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین به دستهبندی تحقیقات انجام شده در این زمینه و تفاوتهای معنادار میان نوجوانان تیزهوش و خلّاقیت آنها پرداخته میشود. در نهایت، مقاله نتیجهگیریهایی دربارهٔ اهمیت توجه به هر دو عامل در فرآیندهای آموزشی و تربیتی ارائه میدهد.
در این پژوهش، رابطهٔ هوش و واکنشهای هیجانی با جلوههای خلّاقيّت در دانشآموزان تیزهوش سازمانده بررسی می شود.
ملاحظات عاطفی در گسترهٔ تنوّع خلّاقیّت به جنبه های عاطفی و هیجانی مرتبط با دو نوع خلاقیت نظری(تیزهوشی سازماندهی) و خلاقیت عملی(تیزهوشی آفرینندگی) اشاره دارد.
در این مقاله ، نقش تحوّل، بر بازخورد تیزهوش ، مورد بررسی قرار می گیرد. تحوّل ، در جنبه های شناختی ، اخلّاقی و عاطفی بازخورد تیزهوش ، تأثیر می گذارد.
نگرش خانوادگی اشاره به موضعگیریهای فرد در گستره خانواده دارد. این نگرش در افراد تیزهوش از خصایصی برخوردار است.
« خودباوری » نوعی ارزشیابی کلّی است که دربارۀ شخصیّت فرد ایجاد شده است و درواقع از ارزشیابیهای واقعی و عینی ناشی می شود که تمایل داریم تا دربارۀ صفات رفتاری خویش به وجود آوریم. بنابراین ، « خودباوری » می تواند مثبت یا منفی باشد.
هوش ، توانايي شناخت است كه بر اساس عوامل ارثي ، متاثر از پديده هاي محيطي است. تيزهوشان شش در هزار و نوابغ يك در ده هزار افراد جامعه را تشكيل مي دهند. زودرسي تواناييهاي شناختي و مشكلات جدي در سازگاري محيطي از مختصات نوابغ است. تيزهوشي به عنوان يك شخصيّت وحدت يافته قلمروهاي انگيزشي، گرايشي، شناختي، نگرشي، شخصيّتي رفتاري و جسماني را در بر مي گيرد. شناخت، پيشرفت علمي، سرگرمي اختصاصي، قوام فردي، تعاون ،كمال، نظم و امنيت ، عمده ترين نيازهاي تيزهوش به شمار مي آيند. تيزهوش از مشكلات انگيزشي و هيجاني خاصّي رنج مي برد كه گاهي ممكن است موجب اقدام به خودكشي شود.
افراد خلاق در قبال دستاوردهای خلاقانه خویش ایستادگی نشان می دهند و در برابر مقاومتهای محیطی از آن دستاوردها دفاع می کنند