«نظريهٔ هيجان انديشه» براي نخستين بار در هفدهمين كنفرانس شوراي جهاني كودكان تيزهوش و مستعدّ (انگلستان، 2007) ارايه شد و سپس در ساير مجامع بين المللي توسعه يافت.(كاظمي،2008، کاظمی و کاظمی، 2014) این نظریّه به ماهيّت يكپارچهٔ دامنه هاي عاطفي و شناختي خلّاقيّت توجّه مي كند و فرآيند خلّاقيّت را ناشي از وجود دگرگونيهاي هماویختهٔ شناختي و عاطفي ميداند. بر اين اساس، معمولاً دو هيجان عمده در پديدآيي و شكل گيري خلّاقيّت نقش دارند: «پويايي» و «بيتابي». (کاظمی، 2007، 2008، 2015، کاظمی، نوابخش، 2011، کاظمی و کاظمی، 2014)
بیتابی میتواند اندیشه را تغییر دهد، به خصوص در چارچوب نظریه هیجان اندیشه. در این نظریه، بیتابی به معنای شدت فعالیتهای ذهنی و احساسی است که فرد در پیگیری مسائل فکری یا حل مشکلات با آن مواجه میشود. این حالت، که معمولاً به همراه دلمشغولی، اضطراب، و سرگشتگی است، میتواند تأثیرات قابل توجهی بر روند تفکر فرد بگذارد و حتی آن را به گونهای تغییر دهد که فرد بهطور موقت قادر به تفکر منطقی یا حل مسئله نباشد. بیتابی میتواند به شدت اندیشهها را تحت تأثیر قرار دهد و باعث تغییر در فرآیندهای شناختی فرد شود. این تغییرات میتواند در کوتاهمدت موجب سردرگمی و محدودیت در تفکر و در بلندمدت باعث کاهش اثربخشی ذهنی و عدم توانایی در حل مسائل شود. به همین دلیل، در بسیاری از درمانهای روانشناختی، تلاش برای کاهش یا مدیریت بیتابی به عنوان یک هدف کلیدی در نظر گرفته میشود، زیرا به این ترتیب فرد قادر خواهد بود که به تفکر منطقیتر و مؤثرتری دست یابد.