«رضایت از زندگی بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی کیفیت زندگی در دوران سالمندی، تحت تأثیر مجموعهای از عوامل روانی، اجتماعی، جسمی و معنوی قرار دارد. در سالهای اخیر، مطالعات متعددی به بررسی این عوامل پرداختهاند. این مقاله با مرور و تحلیل شش پژوهش منتشرشده در سال 2025، به تبیین ابعاد مختلف رضایت از زندگی در سالمندان پرداخته و روندها و همپوشانیهای موجود در نتایج آنها را استخراج مینماید».واژگان کلیدی: سالمندی، رضایت از زندگی، سلامت روان، انزوای اجتماعی، نیازهای بنیادین، مشارکت اجتماعی، بازنشستگی
«رضایت از زندگی بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی بهزیستی روانی، مفهومی چندبعدی و زمینهمند است که در طیف گستردهای از رشتههای علمی از روانشناسی تا علوم اجتماعی، سلامت و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی میانرشتهای، به تحلیل یافتههای حاصل از مطالعات متنوع در زمینهی رضایت از زندگی میپردازد
کاهش تنیدگی و اضطراب از طریق ذهنآگاهی و رفتارهای سالم میتواند به آرامش روانی و کشف هویت و معنا در زندگی کمک کند. تقویت حس تعلق و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و محیطزیستی نقش مهمی در ایجاد روابط مثبت و مسئولیتپذیری دارد. رشد مداوم و تعالیجویی از طریق دسترسی به فناوری و منابع مناسب، همراه با فعالیت بدنی بهعنوان محرک رشد، مسیری جامع برای بهبود کیفیت زندگی فراهم میکند.بدیهی است که تحقّق رضایت و خشنودی از زندگی مستلزم دستیابی به امنیت، تفرد و پیشرفت است.در مقاله کنونی جدیدترین مطالعات در حوزه رضایت از زندگی ارائه شده بر اساس «نظریه تعاملی نیازهای بنیادین» تحلیل و بررسی می شود.این مقاله بر «خطّ سیر آرامش یابی معنوی و رشد پایدار» تأکید می ورزد که برای خشنودی از زندگی آدمی در هر وضعیت جنسیّتی، تحوّلی، فرهنگی، اجتماعی و اقلیم زیستی، اجتناب ناپذیر است.
در نظریّه تعاملیِ نیازهای بنیادین، سه نیاز اساسی در شکلدهی به خشنودی از زندگی مؤثرند:امنیت (آرامش روان): تأمین پایداری، کاهش اضطراب و دستیابی به احساس آرامش و ثبات.تفرّد (خودیابی): معناجویی، هویتیابی، استقلال و کشف ظرفیتهای فردی.پیشرفت (رشد و تعالی): احساس حرکت رو به جلو، کمالجویی، رفع کاستیها و بهبود مستمر.
احساس تنهایی، اختلال هویت و رکود روانی از آسیبهای اساسی روانی هستند که میتوانند به افسردگی و اضطراب منجر شوند. در این مقاله، تأکید شده است که انتظارات غیرواقعبینانه میتواند سبب بیتابی روانی شود و در صورت عدم توجه، منجر به روان آوارگی گردد. رواندرمانی تعاملی به عنوان راهی برای بهبود انتظارات و کاهش بیتابی روانی معرفی میشود. در نهایت، درمان آوارگی روانی به عنوان یک اقدام پیشگیرانه از پدیدآوری روانگسستگی و روانگسیختگی مطرح میگردد.
استقلال طلبی با اساسی ترین نیاز روانی متعارض است. هر سه نیاز بنیادین روانی یعنی امنیت، تفرد و پیشرفت مقتضی محدودیتهایی در قلمرو فردیت و استقلال شخصی است.بدین معنا که تحقق هر سه نیاز ، وجود سطوحی از وابستگی را اقتضاء می کند
مفهوم «پاکزیستی»[1] مبتنی بر«پاکی سرشت» است و آن بدین معناست که همه چیز با پاکی آغاز می شود؛ سرشت انسانی نیز ذاتاً پاک و نیک است؛ مگر آن که خلافش احراز شود که غالباً مبتنی بر تأثّر محیطی است. در واقع ناپاکی طیّ دوران زندگی رخ می دهد. هدف درمان نیز بازگشت به پاکی سرشت و تحقّق پاکزیستی روانی است.
مؤلفه های رضایت از زندگی در یکی از دو قلمرو بزرگ «تعالی فردی» و «ارجمندی» جای می گیرند.در مجموع ده مؤلفه اساسی رضایت از زندگی در این دو قلمرو جای می گیرند
بر اساس «نظریه تعاملی انتظار»، انتظار هر فرد آدمی از خود و یا دیگری متأثّر از سه نیاز بنیادین روانی یعنی «امنیّت»، «تفرّد» و «پیشرفت» است